نقدینهای بر دفتر شعر «ری را» از لادن خدابنده
پس از تو سفره کپک زد به حال بیخبری
فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)شاعر با آوردن شعری «ری را» نيما، خودش را در هیات زنی به نام «ری را» دیده است که دلش میخواهد در این شب سياه و این هوای عفن، حرفهای خود را به مسند بیاورد. مثل آن آن شعر «نی زن» که در راه نی مینوازد و در حالت بیخویشی و پرخویشی، در علام خود نيست:«کمی وزن کم کردهام بیتویی را/ولی مینویسم/قسم خوردهام که رعایت کنم زندگی را...». شعر نخست در وزن «فعولن» آمده و با لحنی مظلومانه و گلايهوار سروده شده است. این وزن که به طور معمول برای داستانهای حماسی به کار میرود، در تمی تغزلی به حالتی مویهوار ارائه شده است. خدابنده، مثل فردوسی معمولاً با فعل شروع کرده است:«بگویم؟ نگویم؟/نمیگویم اما/خودم هم خودم را رعایت نکردم/نگو دفترش را به روی خودش بست، روی مرا هم نبیند/نمیخواستم بعد از آن شعرها از تو بد دیده باشم...». در اغلب اشعار خدابنده، پس از هر بند سه نقطه میبينيم. انگار او نمیتواند و نمیخواهد تمام حرفهای خود را با مخاطب در میان بگذارد. در واقع او، سفیدیهای متن را به خواننده واگذار کرده است. بند اول این شعر را شاعر با دوم شخص و پلان دوم را با سوم شخص آغاز کرده است. در بند دوم از زنی میگوید که زیر چتر سیاه مردی زندگی میکند؛ زنی که در آسمانش رنگین کمانی نیست«چتر را میبست و میخوابید/مثل یک رنگین کمان، دیگر نمیتابید». راوی پای عشق خود مانده است:«نشستهای سر این سفره نان یک نفری/...یکی دو لقمه نوشتم گذاشتم ببری/...کسی پس از تو نیامد، نبرد لقمهی نان/پس از تو سفره کپک زد به حال بیخبری». خدابنده معمولا با چند سطر موزون، ساده و بیآرایه استارت میزند و در آخر هر بند با یک تکمضراب هنری، مابقی جملهها را با آن سطر میبندد. در شعر نخست با «قسم خوردهام رعایت کنم زندگی را». در شعر دوم با «چادرش را روی شعر تازهاش سر کرد» در شعر سوم با «یکی دو لقمه نوشتم گذاشتم ببری». شاعر در در هر سه شعر، با زبانی لطیف، مشفقانه و زنانه و در عین حال صبورانه کلام را بسته است. در شعر «گنجشکی از من میپرد» با زبانی اعتراضی و پرسشی انکاری میگويد:«اصلا مگر گنجشکها هم میپرند از هم؟/کلا، کلا تمام شعر را خط میزنم کلا». در این شعر، شاعر مرد را به مترسکی تشبيه میکند که گنجشکها را فراری میدهد. این مترسک مغرور، چند قدم جلوتر از زن حرکت میکند. او به زن احترام نمیگذارد، چون در ذات باستانی او، زن شهروند درجه اول نیست و نباید در یک رديف با او به راه بیفتد. خدابنده در تمام اشعارش، این نگاه انسانی و در عین حال فمینیستی را حفظ نمیکند. شاعر در شعر «یک تکه از نگاهاش افتاد در تن من» یک تکه از نگاه معشوق را به قرصی جوشان تشبيه کرده است. این شعر با همین تشبيه فرمیک و زیبا شکل میگیرد:«یک تکه از نگاهاش/افتاد در تن من/افتاد توی لیوان/یک قطعه قرص جوشان/سر رفت شعرهایم/اما تو سر نرفتی/طعم تو ماند در من/ من، من نشد پس از آن.../پيداست جرم لیوان». خدابنده، شاعری است که در زمينههای متنوع و گوناگون، مانند موضوعات و مضمونهای اجتماعی، فلسفی، مذهبی و رویدادهای عصری به سرودن پرداخته ولی نگاه غالب او عمدتا خطابی و تغزلی است. او حتا در این مسیر از اصطلاحات فیزیکی، آیههای قرآنی و نظريات فلسفی برای اثبات حرفهایش استفاده میکند. از بهترين شعرهای بلند خدابنده، شعر «طاقت بیاور ماه پیشانی» و «نقطه ویرگول» است. شعر روايتهای خدابنده مرا یاد شعرهای روایی اخوان ثالث میاندازد. دفتر شعر «ری را» با وزن عروضی نيمايی سامانبندی شده است. شعر نيمايی مانیفست مشخصی دارد، زبان روایی و وصفی، دکلماسیون و نگاهی تئاتری و واقعگرا و شکل مکانیکی، نیز از پيشنهادهای شعری نیماست. نيما نگاه ابژکتیویته را بر وزن عروضی ارجح دانسته و به خاطر آن که شاگردانش به شيوه کار او مطلع شوند، حدود بیست شعر عملی و تجربی در فرمی شکیل سروده است که شاعران باید به آن توجه داشته باشند. یک نمونه کامل از شعرهای نيما، شعر «اجاق سرد» است. خدابنده، بخشی از این پیشنهادها را به خوبی رعایت کرده است، ولی بخشی را بر زمین نهاده است.