شبههای که حامیان دولت رئیسی ایجاد کردهاند
همدلی| بعد از پیروزی ابراهیم رئیسی بود که هواداران او در هر فرصتی مصاحبه میکردند و خبر از تشکیل دولت اسلامی میدادند. نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی در چهارم تیر ماه گفت:«دولت آقای رئیسی در تمامی زمینهها از جمله مباحث فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دولت اسلامی خواهد بود.»
سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، دوازدهم تیرماه گفت:«بهزودی برای نخستین بار دولت اسلامی تشکیل و مشکلات مردم حل میشود.» پیش از این آیتالله علم الهدی هم گفته بود چهل سال دوم انقلاب مرحله دولت اسلامیست و ما باید دولت اسلامی را تشکیل دهیم. سردار محمدرضا نقدی هم پیش از انتخابات گفته بود:«بعضی از نزدیکان امام میگویند هدف امام تشکیل جمهوری اسلامی است نه حکومت اسلامی، در صورتی که هدف امام و شعار مردم درقیام 15 خرداد تشکیل حکومت اسلامی بود.» اما این مقدار تاکید آقایان در استفاده از ترکیب «دولت اسلامی» مردم را به شک میاندازد که مگر اساساً از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی تا به حال دولتهایی که سرکار بودند غیر اسلامی بودند!؟ هاشمی طبا معتقد است اینکه برای اولین بار حکومت اسلامی تشکیل میشود حرف بیخودی است؛ از اول مگر ولایت فقیه نبوده است؟وقتی این نظرات که کم هم نیستند و اینجا فقط گوشهای از آن آورده شد را در کنار موضعگیری این روزهای برخی از اصولگرایان (شما بخوانید حامیان ابراهیم رئیسی) درباره طالبان میگذاریم، نگرانی ایجاد میشود. مجتبی ذوالنوری، نماینده مردم قم در مجلس، ضمن خط و نشان کشیدن برای طالبان، در جملاتی تعدیل شده گفت:«باید پذیرفت که طالبان تندیها و تفاوتیهایی با سایر گروههای موجود در افغانستان دارد؛ نباید آنها را با القاعده، النصره، داعشیها و تکفیریها یکی دانست.»
کیهان هم چندی پیش با چشمپوشی بر آلوده بودن دست طالبان به خون دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف، در تطهیر طالبان نوشت:«در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد. طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. به عبارتی، نیروهای طالبانی که امروز از آن حرف میزنیم، اولا نیروی یکدست و هماهنگی نیست ثانیا، با طالبانی که میشناختیم و مثلا سر میبرید، تفاوتهایی کرده است.»در ادامه نیز برخی دیگر از روزنامههای همسو با کیهان فرصت را مناسب دیدند و با دفاع از طالبان نوشتند.
روزنامه اصولگرای جوان از قول دو سخنگوی طالبان نوشت که آنها «در گفتوگوهایی جداگانه چنین ابراز میکنند که این گروه اصلاح شده، رهبرانش پختهترعمل میکنند، دنبال تصرف نظامی کابل، پایتخت افغانستان نیستند و دیگر به دیپلماتها و اتباع غیرنظامی خارجی آسیب نخواهند رساند.» روزنامه وطن امروز هم در مطلبی با مضمون رفتار دوگانه برخی کشورها در برخورد با طالبان، دستگاههای تبلیغاتی ایالاتمتحده و هندوستان را متهم به «هراسافکنی» درباره تحرکات اخیر طالبان کرد و در جهت غربال و تطهیر یک طیف از طالبان، در توصیف آنها نوشت:«جریان اکثریت پشتونهای ملی مسلمان که هم مسلمان واقعیاند، هم به تمامیت ارضی افغانستان تعصب ملی دارند و هم از سابقه جهادی برخوردارند و به طور طبیعی به ایران و دیگر ملتهای منطقه احساس نزدیکی میکنند و با اشغال توسط غربیها مخالفند.» البته کیهان که قبلاً معتقد بود طالبان دیگر قصد شیعهکشی ندارد، بعدتر با انتشار مطلبی، از گفتههای خود عقبنشینی کرد و نوشت: «طالبانِ امروز اصرار دارد ما قبول کنیم با طالبان گذشته و حکومت مطلوب فعلی آنان با حکومت امارت گذشته، تفاوت بنیادی دارد. ولی روشی که طالبان برای سیطره بر افغانستان در پیش گرفته است، وادارکردن بقیه طوایف و مذاهب به تمکین در برابر سیطره مطلق خود است.و این در واقع نوعی جدید از تمامیتخواهی این گروه میباشد که اگر بر افغانستان مسلط گردد، قطعاً برای ساکت کردن دیگران دست به سلاح میبرد و به قول و قرارهای فعلی خود پشت میکند.»
واکنشها به تطهیر طالبان
روزنامه جمهوری اسلامی در چند نوبت نسبت به این موضعگیریها واکنش نشان داد. در یک نوبت نوشت:«طالبان، حتی اگر بنا به مصالحی امروز سخن از صلح و صفا با جمهوری اسلامی ایران به عمل بیاورند، همه باید بفهمند که این یک تاکتیک است و بعد از آنکه این گروه به قدرت برسد،ایران را نیز بخشی از قلمرو حاکمیتی خود خواهد دانست و برای سلطه یافتن بر آن ذرهای کوتاه نخواهد آمد. طالبان، شیعیان را مشرک و نجس میدانند و برای تسویهحساب با آنها حتی در مقایسه با یهود و نصارا هم اولویت قائل هستند. به همین دلیل، به مجرد اینکه زمینه را برای روشن ساختن تکلیف خود با جمهوری اسلامی ایران آماده ببینند، وارد عمل خواهند شد و لحظهای در انجام این باصطلاح «وظیفه دینی» کوتاهی نخواهند کرد.» ضمناً روزنامه جمهوری اسلامی در اثبات دروغگویی و دورویی طالبان مدعی شد:«بعد از آنکه نمایندگان طالبان در سفر بهمنماه سال گذشته به تهران به مسئولین نظام جمهوری اسلامی اطمینان دادند دست از آدمکشی برداشتهاند و با شیعیان افغانستان هم کاری نخواهند داشت، همین یکماه قبل در منطقه بقلان عدهای را محاصره کردند و هزارهها را که اکثریت شیعیان افغانستان را تشکیل میدهند، از سایر اهالی جدا کرده و همگی را به قتل رساندند.» این روزنامه در مطلب دیگری نوشت که یکی از اعضای ارشد طالبان بعد از تسلط بر ولایت تخار در جمع مردم گفته:«هرکس با امیرالمومنین شیخ هبهالله بیعت نکند حتی اگر اهل نماز و روزه هم باشد از اسلام خارج است. این عضو ارشد طالبان از حاضران در جلسه سخنرانی خواست سخن او را به گوش همه برسانند تا تمام مردم با امیرالمومنین شیخ هبهالله بیعت کنند.»
شخصیتهای سیاسی هم بعضاً در مقابل همسویی عدهای در داخل با طالبان اظهار نظر کردند. حسامالدین آشنا در توئیتی کنایهآمیز نوشت:«طالبان در افغانستان تغییر کردهاند یا عدهای در ایران به تنظیمات اصلی بازگشتهاند؟» در توئیتی دیگر عباس عبدی نوشت:«شاید یک علت دفاع تندروهای اصولگرا از طالبان این است که مردمِ ما رفتار طالبان را ببینند بعد بگویند خدا پدر اصولگرایان ایرانی را بیا مرزد و به وجود آنها دعا کنند که این اندازه هم خشن و بسته و عقب مانده نیستند.» روزنامه خراسان اما در مطلبی ضمن دعوت از همه تحلیلگران داخلی به دوری از افراط و تفریط در موضعگیری پیرامون طالبان نوشت:«طالبان بهطورقطع به چیزی کمتر از کل حکومت و استقرار امارت اسلامی قانع نخواهد شد و با این که به تازگی در مذاکرات و بیانات دیپلماتیک و حتی در گفتههای بعضی از مقامات پاکستانی انعطافهایی مشاهده میشود اما باید دانست که اینها بیشتر جنبه تاکتیکی و موقت دارد و در مبانی اساسی تفکر فقهی و سیاسی طالبان تغییری حاصل نشده است.» اینکه طالبان اعلام کرده هر راهی را مردم افغانستان انتخاب کنند همان راه را میرویم ولی قدرت گرفتن خود را به رای مردم نمیگذارند و در مقابل دیگر نیروهای افغانستانی (و نه نیروهای خارجی) دست به اسلحه شدهاند، خودش جای بحث طولانی دارد اما اصولگرایانی که دم از تشکیل دولت اسلامی توسط ابراهیم رئیسی میزنند و در کنارش از تطهیر طالبان سخن میگویند باید مراقب باشند. آنها درحالی که این گروه خونریز و زنستیز و دیکتاتور را تطهیر میکنند، به شدت و سرعت تشکیل دولت یا حکومت اسلامی را توسط ابراهیم رئیسی تبلیغ میکنند. آیا نگران نیستند که تلقی شود حکومت یا دولت اسلامی مطلوب آنها چیزیست نزدیک حکومت طالبان؟ آنها باید مرز دولت اسلامی مدنظرشان با امارت اسلامی مد نظر طالبان را شفاف مشخص کنند تا خدایی نکرده زنان و مردان ایرانی شباهتی بین این دو پیدا نکنند که اگر چنین شود قاعدتا آینده خوبی نه فقط برای دولت سیزدهم و ابراهیم رئیسی بلکه در نهایت برای جمهوری اسلامی متصور نخواهد بود.