غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ظهور میانه‌روهای جدید و مشی«انتقاد/اتحاد»

فروزان آصف‌نخعی (روزنامه‌نگار)

نوع مواجهه رئیسی به عنوان رئیس جمهور آینده، با مخالفان خود بسیار جالب توجه است. او کمیته سه نفره‌ای را تشکیل داد تا با اندیشمندان و نیروهای مختلف سیاسی و... برای دریافت ایده‌هایشان تماس بگیرند. جنجالی‌‌ترین این نیروها افرادی مانند احمد زیدآبادی و عباس عبدی بوده‌‌‌اند. آن‌گونه که آقای رئیسی در مناظره‌های انتخاباتی نمود یافت، او بخش‌های مهمی از شعارها و مطالبات اصلاح‌طلبانه را مطرح کرد به عنوان اهدافی که قرار است در صورت کسب آرای مردم و تکیه به صندلی ریاست جمهوری محقق کند. اکنون رئیسی و جناح وی در صورت اصرار استراتژیک در ایجاد رابطه معنادار با «دیگری» برای ساماندهی به بحران‌های عدیده کشور، عرصه تقسیمات سیاسی را وارد مرحله جدیدی کرده‌‌‌اند. از این منظر آقای رئیسی و کادر همراه او، به عنوان بخش عمل‌گرای جناح اصول‌گرای تندرو، عملا این جناح را به تندرو و میانه‌رو جدید تقسیم کرده است.
منتقدان حرکت مذکور دو گروه عمده هستند: ابتدا در جناح تندروهای حاکمیت که پیروزی آقای رئیسی در انتخابات را فتح سنگرهای کفر و کافران می‌دانند، و دیگری اپوزیسیون برانداز داخل و همراه با جناح‌های سلطنت‌طلب و کمونیست‌های افراطی خارج از کشور که هر نوع مشاوره و کمک به دولت آقای رئیسی را گناه نابخشودنی و خیانت می‌دانند.
با این همه هنوز برای بسیاری این سوال مطرح است که حرکت آقای رئیسی حرکتی تاکتیکی است یا استراتژیک؟  ارزیابی از اوضاع کشور نشان نمی‌دهد که حرکت آقای رئیسی تاکتیکی باشد. عمق استراتژیک حرکت آقای رئیسی و اهدافی که دنبال می‌کند به نظر می‌رسد نوعی آینده‌نگری در آن لحاظ شده باشد. نقطه آغازین حرکت آقای رئیسی بر روی یک محور استراتژیک قرار دارد. برخی نیروهایی که با محوریت «انتقاد –اتحاد» با حاکمیت سیاسی نسبت برقرار می‌کنند، که به نوعی دنبال اصلاحات جامعه محور هستند، یا اصلاحات مبتنی بر توسعه سیاسی و اقتصادی را از این منظر در عمل به عنوان خط مشی سیاسی مورد توجه قرار داده‌‌‌اند از طرف کمیته مذکور مورد درخواست طرح مسئله و مشاوره قرار گرفته‌‌‌اند. حرکت مذکور در دو جهت متفاوت قابل تفسیر است: ابتدا ایجاد فضایی که حاکی از عدم اتحاد کامل میان راست در برخورد با مسایل کشور است. این دیدگاه بسیار موثر و استراتژیک است. در صورتی که آقای رئیسی همان‌طور که در مباحث انتخاباتی مطرح کرد ترکیب دولت را بر اساس اصل شایسته‌سالاری ببندد، عدم اتحاد کامل میان راست قابل تحقق و رویت از سوی افکار عمومی شده می‌تواند منجر به گسترش چتر اعتماد و بازسازی و ترمیم دولت/ملت‌سازی شود. از زاویه‌ای دیگر حرکت آقای رئیسی می‌تواند معطوف به مقابله با عمق استراتژیک تهدیدات کنونی خارجی و داخلی باشد که خود دلالت بر رشد تضاهای آنتاگونیستی در شرایط بسیار بغرنج کنونی می‌کند.
دوم رئیس جمهور آینده مستظهر به این تحلیل باشد که اساسا تشکیل راست یک‌دست، به دلیل سوابق تاریخی موجود امکان‌پذیر نبوده، همان‌طور که در اصلاح‌طلبان چنین امری ممکن نیست، از این‌رو سیستم حامی پیرو که اساس فساد اقتصادی و سیاسی و دوره پیشاقانون‌گرایی را تقویت کرده است، چون موریانه‌ای به جان جمهوری اسلامی افتاده، و نیازمند اصلاح از درون به صورت جدی و احیای قانون و قانون اساسی است. از این منظر ضروری است با ابتناء بر قانون‌گرایی عدالت‌محور، دایره همراهان نظام افزایش یافته تا با همدلی بیشتری امکان اصلاح درون یعنی حاکمیت و جامعه از فساد گسترده به صورت توأمان فراهم شود.
نباید فراموش شود که کماکان داستان مشروطه در تقابل میان جناح اصلاح‌طلب و میانه‌رو با جناح تندرو کماکان ادامه دارد. در مشروطه نیز از طرفی از سوی مرحوم شیخ فضل‌الله نوری فتوا صادر می‌شد که هر کس به نفع مشروطه به دنبال مشروطه‌خواهی برود در جنگ با امام زمان است، و از طرف دیگر به وسیله امثال مرحوم سیدکاظم یزدی و سیدمحمد طباطبایی فتوا صادر می‌شد که هر کس به جنگ مشروطه‌خواهان برود در حکم محاربه با امام‌زمان است. .
اکنون نیز از یک‌سو اصلاح‌طلبان الگوهای لیبرالی و نولیبرالی را برای ایران نسخه‌پیچی می‌کنند و از سوی دیگر نیروهای تندرو، روسیه و بعضا چین را محور مقاومت در برابر آمریکا و غرب قلمداد کرده، با آنها احساس یگانگی می‌کنند. فارغ از دو نگاه مذکور، ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیک خود همواره در رقابت میان شرق و غرب جایگاه ویژه‌ای داشته است. از این‌رو آن دسته از جناحی که روسیه را بر اساس سابقه تاریخی مدافع منافع خود می‌دانند، شکل‌گیری بلوک انحصاری قدرت در راست را امری محتوم در شرایط تاریخی حاضر می‌دانند
همچنین تندروها نیز حامیان نگرش لیبرالی را متهم به وابستگی به غرب و غرب‌باوری می‌دانند. هر دو دیدگاه دارای دنباله‌های درونی و بیرونی بوده، هرچند به نظر می‌رسد نقش نیروهای بین‌المللی در این تحلیل‌ها که به ظن و گمان بیشتر در هر دو سو دامن زده، بیش از اندازه بزرگ‌نمایی شده باشد؛ ولی تشدید رقابت‌ها میان غرب و شرق به این سوءظن‌ها دامن می‌زند که البته در عینیات موجود نیز مابه‌ازا می‌توان برای هریک قرار داد.
در شرایط کنونی از یک‌سو جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ بر تغییر رژیم در ایران با ابتنای بر نیروهای نظامی داخلی تاکید کرده، امری که با توجه به ترورهای اسراییل و هرازچندگاهی انجام عملیات نظامی علیه مراکز اتمی ایران همراه است. نوع ترورهای رژیم صهیونیستی از نفوذ عمیق و همه‌جانبه حکایت می‌کند و امکان هر فاجعه‌ای را در هرلحظه ممکن ساخته است، متاسفانه اصلاح‌طلبان در برابر این وضعیت ضعیف عمل کرده‌‌‌اند و از سوی دیگر حضور «الکساندر دوگین» ایدئولوگ روسیه بزرگ و مغز متفکر پوتین در اواخر سال 98 در دوره سه روزه بین‌المللی مکتب مقاومت که باحضور جمعی از طلاب و دانشجویان فعال در حوزه منطقه در قم آغاز به کار کرد، به نوعی در افکار عمومی و نگاه مقابل روابط ویژه میان ایران و روسیه تلقی شد. در این دوره الکساندر دوگین نظریه‌پرداز فلسفه سیاسی روس و مشاور ولادیمیر پوتین در جمع مسئولان و نمایندگان گروه‌های مقاومت در منطقه با محوریت ایده مردمی‌سازی مقاومت، شرکت داشت. او خود و کشورش را یکی از محورهای مقاومت دانسته و در این دوره گفته بود که «مدرنیته غربی ایده زندگی‌ای فاقد حضور خداست که امروزه تحت عنوان جهانی‌سازی در حال نضج و گسترش است. عمق مقاومت ملت‌ها و برادران ایرانی، روس، حزب‌الله لبنان، سوری و فلسطینی و یمنی و عراقی ما در برابر چنین ایده و نگاهی نسبت به مدرنیته است. همه ما با تمکین از مذهب و دین خودمان و پافشاری بر آن درصددیم و می‌توانیم که در عصر ترویج زندگی بی‌خدا، بر حضور خدا پای بفشاریم.» دوگین مشاور پوتین، در اتحاد اوراسیا نقش بسیار مهمی به ایران می‌دهد. متمایز کردن خود از یک مدرنیته غربی منحط، در عین ساختن جبهه‌ای از تمدن‌هایی که از راه دفاع از سنت‌ها، توانایی مقاومت در برابر آن را دارند، از اصول اساسی نگاه دوگین است.
از منظر تاریخی نیز آثار رقابت روسیه و غرب بر سر ایران آشکار است. انقلاب اسلامی 1357 پایگاه مهم آمریکا و غرب در برابر اتحاد جماهیر شوروی را سرنگون کرد. از این‌رو روسیه  و غرب چه قبل از جنگ سرد، چه هنگام جنگ سرد و همچنین پس از آن، در رقابت‌های داخلی ایران نقش زیادی را ایفا کرده‌‌‌اند تا جایی که اندیشمندان و نظریه‌پردازان یکی از دلایل تغییر اوضاع داخلی ایران را به میزان دخالت عوامل خارجی نسبت می‌دهند. از این منظر روش «انتقاد/اتحاد» برای تامین منافع ملی در کنار نگاه به شرق با تحکیم استقلال سیاسی ایران و استفاده از آن برای موازنه‌سازی با غرب به منظور احیای برجام و خروج ایران از تحریم‌های کمرشکن تا ایران بتواند از مواهب حضور روسیه در بلوک مقاومت از منظر اقتصادی به ویژه بهره‌ای ببرد، ضروری است. آقای رئیسی به خوبی واقف است که بدون برجام تمام وعده‌هایش برزمین می‌ماند و کوهی از مطالبات را بر سر ایشان آوار خواهد کرد.
از این‌رو به نظر می‌رسد ضمن تعقیب و احیای برجام2، درست آن است نقش نیروهای داخلی، ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و در نتیجه احیای رضایت اجتماعی، تدبیر در جلوگیری از گسترش جنگ آب در داخل و گسترده ساختن چتر نظام بر اساس جذب حداکثری در آینده و مهار غارتگران و کاسبان تحریم، مهم‌ترین موضوعاتی هستند که رئیس جمهوری آینده باید اقدام عاجل و آجل کرده و برای حل آن‌ها به درستی دست نیاز به سوی حامیان تعامل با مشی «انتقاد و اتحاد» دراز کند تا بتواند کشور را از این پیچ تاریخی به سلامت عبور بدهد. در شایستگی کسانی که طرف مشاوره واقع شده‌‌‌اند همین بس که آنان نیز گله‌گذاری‌ها را به کناری زده و علی‌رغم همه برچسب‌های ناچسبی که تحمل می‌کنند(مانند خیانت وسازش) کماکان از موضع «انتقاد/اتحاد» روزنه‌های رشد و پیشرفت و آرامش را بازنگاه می‌دارند. امید که در این تابستان داغ، لب‌های تشنه و شکم‌های گرسنه مجالی به چنین حرکتی را بدهد. ناگفته پیداست در صورت استمرار ناامیدی و استمرار فقر و فلاکت اجتماعی به ویژه ناشی از عدم تشکیل دولت غیرجناحی، مندرج در وعده‌های رئیس جمهوری، احتمال وجود شانس برای انتخاب مجدد آقای رئیسی در انتخابات 1404 را منتفی می‌سازد. اکنون حفظ مشی «انتقاد/اتحاد» علاوه بر اصلاح‌طلبان و جناح میانه‌روی اصول‌گرایان، در بخش‌هایی از حاکمیت و جناح اصول‌گرایان تندرو نیز جا باز کرده و اکنون زمان آن است که ضمن توجه به مشکلات عظیم کشور، مشی مذکور با رویش میانه‌روهای جدید، تقویت شود