چرا ترور میکنند؟
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی) ایجاد ترس، ارعاب و کشتار سیاسی را که با حذف افراد تاثیرگذار و تضعیف مخالفان همراه باشد ترور میگویند. تروریسم یک فرآیند و رویه است و واکنش یا عکسالعمل نسبت به یک روند یا سخن و رفتار است. نوعی عدم قدرت تعامل و تعقل از طرف یا طرفین قضیه با همدیگر است که به خشم کور مبدل میشود. با پیشرفت جامعه و تاکید بر حل اختلافات از طریق گفت وگو و تبادل نظر، اعمال خشونت و ترور از سوی هیچ کسی و با هیچ بهانهای پذیرفته نیست، اما عکسالعمل و انزجار افکار عمومی به ماهیت ترورشونده و ترورکننده بستگی دارد. تروریسم علتهای مختلف دارد اما بیش از هر چیز زاییده جوامع مستبد و نوع تربیت، فرهنگ و روحیات آن جوامع است. انواع ترور:1- ترور اشخاص حکومتی 2- ترور مخالفان حکومتی 3- ترور بین گروهها و سازمانهایی که سیاست آنها با هم در تضاد است 4- ترورهای عقیدتی. 1-- ترور اشخاص حکومتی در فضایی به وقوع میپیوندند که راه گفتمان و تبادل نظر و حل اختلافها از طریق مسالمتآمیز امکانپذیر نیست. این عمل در شرایط و جوامعی رخ میدهد که از عدم فضای آزاد سیاسی رنج میبرد و حکومت مردم را از مشارکت راستین در تعیین سرنوشت خویش و اهرمهای کنترل آن محروم میکند. در جوامع استبدادزده چون امیدی به تعامل، گفت وگو و پذیرش اعتراض از سوی حاکمیت نیست، سازمانها و گروههای تشکیل شده هم هیچ گاه تمرین دمکراسی نداشتهاند و با چنان روحیه و فرهنگی پرورش مییابند که راه حل آسان و مانوسشان انتخاب ترور و درگیری است. پس ریشه اصلی ترور را باید در استبداد حکومتی و نظری جستوجو کرد. گاهی قضیه برعکس است و حاکمیت مستبد نیست، اما افراد یا سازمان ترورکننده دارای چنان روحیهای هستند که باور، تعصب و عقیده خویش را فصلالخطاب و یگانه راه صحیح میپندارند و چون عقایدشان از سوی اکثریت جامعه و حکومت برگزیده آنها پذیرفته نمیشود دست به اقدامات خشونتآمیز میزنند و میخواهند نظر خود را از راه خشونت و ترور بر حاکمیت تحمیل کنند. اگر حاکمیت دمکراتیک باشد شخص مجرم یا سازمان مربوطهاش به جزایی در حد جرمش محکوم خواهند شد. اما اگر حاکمیت استبدادی باشد از این ترور بهانهای میسازد برای سرکوب مخالفان، ایجاد جو رعب و وحشت و زیر پا گذاشتن حق قانونی شهروندان و سازمانهای موجود.
2- ترور مخالفین حکومت به وسیله عوامل حکومتی: اگر ترور شخص یا اشخاص توسط حکومت علیه مخالفین نظری و فعالان سیاسی باشد به طور پیچیده و ناشناس سوژه مورد نظر ترور میشود و محاکم قضایی این ترور را پیگیری قانونی نخواهند کرد. گاهی حکومت زمینه یک ترور از مهرههای خود را آماده میکند که به بهانه آن سرکوب فراگیر و جو خشونت را در جامعه حاکم کند تا به اهداف خود نایل شود.
3- ترور بین سازمانها و گروههای سیاسی معمولا در جوامعی اتفاق میافتد که استبداد و خشونت سابقه دیرینه دارد و این فرهنگ و روش خشونتآمیز هم در وجود احزاب و سازمانها نهادینه شده است، به طوری که تاب تحمل نظرات مخالف خود را ندارند و با هم درگیر شده و دست به اقدامات خشونتآمیز علیه همدیگر میزنند.
4- ترور مذهبی هم به این دلیل است که شخص ترورشونده سخنان یا سیاستهای ضد مذهب خاصی را دارد یا توهینی نسبت به دین انجام داده یا گروه، سازمان و حزبی دارای چنان عقایدی است که برای متعصبان و جزمگرایان مذهبی قابل تحمل نیست. این نوع تروریسم در عصر حاضر ابعاد زیادی یافته که علت را میتوان را در عقاید جزمی و انعطافناپذیر آنها دانست که واکنش دفاعی و شیوه زندگی سنتی آنها در مقابل مدرنیسم و فرهنگ برگرفته از آن است.