علی کریمی در تله آفساید
رسول اسدزاده (فعال اجتماعی)در مغالطه روشی وجود دارد که در آن دو امرِ مذموم کنار هم قرار میگیرند تا یکی از آن دو در مقام مقایسه با دیگری کماهمیتتر به چشم بیاید. در این تکنیک معمولا یک شخصیت یا اتفاق به عنوان الگو و معیار انتخاب میشود تا امور مذموم و زشت برای تقلیل و کوچکانگاری در مقام مقایسه با آن الگو قرار بگیرند و در نتیجه کماهمیت به نظر برسند. ترجمه فارسیِ این تکنیک «پیش پا افتادهسازی تطبیقی یا تقلیلِ مقایسهای» است. این شیوه در سطح وسیعی در تمام جهان و کشور ما جاری است. البته میزانِ اثرگذاری و شیوعِ این تکنیک با میزانِ فساد و ضعفِ قانون در هر کشوری رابطه مستقیم دارد. از مقامات سیاسی گرفته تا مردم عادی کوچه و بازار هنگام گیر افتادن یا عیان شدنِ کمکاری و خَلافکاری با همین روش سعی در تبرئه خویشتن و تخطئه دیگری دارند. حتما شنیده و دیدهاید که یک کارمندِ جزء هنگام برملا شدنِ رشوهخواری اولین دفاعی که از خود میکند بیانِ فسادهای بالادستیهای خویش است.
نمونه مشهور و معاصر در بابِ پیش پا افتادهسازی تطبیقی در کشور ما محمودرضا خاوری است. مثلا هر اختلاس و دزدی که اتفاق بیفتد با شاهکارِ سه هزار میلیاردی خاوری مقایسه میشود، چرا که رقم و نحوه اختلاس او به متر و معیارِ اختلاس در فرهنگ عامه و رسانهای ایران تبدیل شده است. در سطح جهانی وقتی مثلا صحبت از جنایت علیه بشریت است همواره تعداد کشتهها و میزان قصاوتِ مرتکب، با ارتش آلمانِ نازی مقایسه میشود. در تاریخ آمده وقتی از ژنرال مک آرتور درباره بمباران اتمی ژاپن و قربانی شدنِ صدها هزار نفر سوال شد، او ضمن اشاره به جنایات ارتش ژاپن در چین و کره و فیلیپین به احتمال کشته شدنِ چندین میلیون نفر درصورتِ ادامه جنگ با اسلحههای متعارف اشاره کرد. یا زمانی که از بمباران شهرهای غیر نظامی آلمان (مخصوصا درسدِن) و کشته شدن دهها هزار زن و کودک آلمانی به دستور وینستون چرچیل انتقاد شد، او به وسعتِ جنایات هیتلر اشاره کرد. موردِ علی کریمی هم نوعی پیش پا افتادهسازیِ تطبیقی در مقیاسِ وطنی است. او در حالی از قبض برقِ منزلش، که بیشتر شبیه به کاخ است، شکایت کرده که خودش به خوبی میداند در آلمان و امارات ساکنینِ چنین عمارتهایی چه مالیاتهایی به دولت میپردازند. کریمی بنا به تجربه زیسته خودش در اروپا و امارات میداند که خانههای لوکس از یارانههای رفاهی از جمله یارانه انرژی برخوردار نیستند و هزینه واقعی زندگی لاکچری را باید پرداخت کنند. کریمی پس از اینکه عیان شد منزلش بیست و یک برابر یک خانوار تهرانی در این وانفسای قطعی برق در کشور با قیمت یارانهای برق مصرف میکند، بهجای پذیرشِ اشتباهش در رونمایی از قبض برق، به مرزهای ارمنستان (اشاره تلویحی به نابسامانی واکسیناسیون در کشور) و رانت و فساد آقازادهها اشاره میکند. کریمی درحالی از اخطار قطعی برق منزلش برآشفته که بحران انرژی در کشورمان معاش و حتی حیاتِ بسیاری از هموطنان را تهدید میکند، او درحالی بیست و یک برابرِ یک خانواده تهرانی برق مصرف کرده که خیلی از هممیهنان به دلیلی قطعی برق بینی به بینی عزرائیل میسایند. کریمی انشا و گفتمانِ انتقادی بلد نیست، او پس از برملا شدنِ نحوه مصرفش بهطور غریزی از تکنیکِ پیش پا افتادهسازی مقایسهای استفاده میکند تا حواسِ مخاطب را به چیزی دیگر بِکشانَد، ولی در نهایت این خودِ اوست که در تله آفساید گیر افتاده.... حتی اگر از نظر شرافت و وجدان اجتماعی به بسیاری از همسایگانش در لواسانات برتری داشته باشد. متوجه شدید من هم در پاراگراف آخر این متن، از این تکنیک به نوعی استفاده کردم؟