اختراع تحملسنج ایرانی
علی داریا (شاعر و عکاس)- استراگون! باز هم میبینم تو لاک خودتی و داری با یه مشت سیم و کابل ودینام و تایمر و این جور مصالح و امکانات ور میری، باز دوباره چه فکری تو سرت میچرخه، مراقب باش این دور وبر علف خشک و درختهای تشنه از کم آبی زیادن، یه وقت کار دستمون ندی و باعث و بانی آتش سوزی تو پارک جنگلی این حوالی نشی!
- نه ولادیمیر!! من سخت مراقبت میکنم، البته از شما چه پنهان دارم روی یک اختراع تازه کار میکنم.
- اختراع تازه!؟ بازم فکر و خیالات به سرت زده، آخه مرد حسابی ایده پردازی و اختراع بیش از همه چیز نیازمند آرامش خیال و دل خوش هست. در حالی که به قول سهراب: دل خوش سیری چند؟
- من دارم روی یه دستگاه تحمل سنج کار میکنم.
- دستگاه تحمل سنج! نه! خوشمان آمد. آیا نیازسنجی و بازارسنجی لازم رو هم انجام دادی، خریدار این دستگاه چه کسی هست!؟
- خریدار این دستگاه همه خواهند بود، مردان خانواده برای سنجش اینکه همسر و فرزندانشان آستانه تحملشان برای اینکه او دست خالی به خانه برود تاکجاست؟! من برای اینکه بدانم چقدر دیگر تحمل گوشه و کنایههای تو را خواهم داشت، سیاستمداران بلندپایه و کوتاهپایه تا بدانند مردم تاچه اندازه دیگر تحمل شعارها و حرفهای تکراری بعضی از آنها را درباره رفع و تعدیل مشکلات خواهند داشت؛ صاحبخانهها تا بدانند مستاجران مفلوک و مستاصلشان کی دیگر اسباب و اثاثیهشان را به کانتینرهای حاشیه شهر خواهند برد؛ اصناف و بازاریها تا بدانند هنوز خریداران چقدر در ته جیبشان مانده تا آنان جاروب کنند؛ ستون نویس تابداند تا کی میتواند از جیب بخورد و برای ناهمدلی قلم بزند.
- ظاهرا فکر همه جایش را کرده ای.
- بله، اما میان فکر تا عمل شکاف و دره عمیقی وجود دارد.
- و این شکاف چگونه میتونه پر شه؟!
- پاسخش دشوار است. اکنون وقت تکمیل این کار خلاقانه است.
- فقط یه مشکلی وجود داره. گیریم دستگاه سنجش آستانه تحمل ساخته شد دونستن اینکه آدم یا آدمای مورد سنجش چقدر مونده تا جوش بیارن چه دردی رو دوا میکنه.
- خیلی دردها،اینکه گفتهاند تشخیص بخش مهمی از فرایند درمان است، حقیقت دارد. اگر پزشک، روان درمان، جامعه شناس، روانشناس اجتماعی به ویژه دولتمردان یک جامعه درک ژرف و درستی از مسایل جامعه داشته باشند به جای انکار آنها سعی در حل آنها خواهند داشت، حال آنکه دیده شده اغلب به جای شناخت دردها سعی در پنهان کردن، کوچک و بیاهمیت جلوه دادن مسایل بغرنج جامعه دارند. گاهی با دیدن فقط نوک کوه یخ در بطن جامعه سعی میکنند با معلولها و نشانهها در ستیز باشند.
- منظورت سادهانگاری به جای ژرفکاوی در اعماق پدیدههاست.
- بلی، آفرین! دقیقا، این گونه است. خوشحالم یخهای ذهن تو هم در حال آب شدن است. به عنوان مثال در روزهای اخیر، یکی از دولتمردان به جای پذیرش همدلانه مشکلات و پیامدهای خاموشیها با ارجاع به اینکه این اتفاق ممکن است در هر جای دنیا پیش بیاید گفت: «مردم باید تحمل کنند!» این رویکرد به آرامش آن بخشهایی از مردم که از گرما و خاموشیها کلافه بودند کمکی نکرد. حال برخورد همان مقام مسئول در رویکردی عقلانیتر از خاموشیها و از اینکه این خاموشیها موجب رنج عدهای از مردم شده است اظهار تاسف نمود، قدر مسلم تاثیر گفتن بنشین و بتمرگ متفاوت است.
- حرف حساب جواب نداره پسر!!
- گفت وگو با تو ولادیمیر مرا در انجام این پروژه مصممتر ساخته است.
- خوشحالم که آستانه تحملت در مورد برخوردهای من در حد قابل قبولی هست.
- من هم شادمانم از این رویداد خجسته، اما برای محاسبه دقیق تابآوریام باید منتظر بمانیم تا دستگاه تحملسنج ساخته شود.
- به امید آن روز!
- من نیازمند قدری خلوت برای تفکر میباشم و به خانه درختیام پناه میبرم.
- و من نیازمند هیاهو و جنب و جوش مردم در خیابان، میروم در میان جمعیت گم شوم. به امید دیدار.