غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ایران و نحوه برخورد با همسایه جدید

محسن رفیق (روزنامه‌نگار)

حرکت صحیح مهره‌های سیاست در دنیای پرهیاهو و البته بدون ضابطه و قانون روابط بین‌الملل را شاید بتوان یکی از هوشمندانه‌ترین هنرمندی‌های بازیگران عرصه دیپلماسی در هر یک از کشورهای جهان دانست؛ هنری که البته در پشت لباس‌های مرتب، لبخندها و در آغوش کشیدن‌ها و همچنین آداب دیپلماتیک مرسوم، رگه‌هایی از حیله، بازیگری و فریب را چاشنی ائتلاف‌ها و اتحادها و هم‌پیمانی‌ها کرده و با هدف تامین منافع ملی، تنها به کسب منفعت و دست‌یابی به سود نهایی برای سرزمین خود، می‌اندیشد.صحنه بازی این روزهای جهان البته به سرعت در حال تغییر است و از همین منظر، قابلیت ایجاد تغییر در رویکرد بازیگران سیاسی نیز اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در این روند، سیاست‌مدارانی که اصل پیش‌بینی را همواره به عنوان بخش مهمی از برنامه‌ریزی‌ها مورد توجه قرار داده و احتمالات و شیوه‌های رویارویی را از پیش بررسی کرده‌اند، گام‌هایی چند جلوتر بوده و با عملی کردن تصمیمات خود، پیش از سایر رقبا، تاثیر حضور خود در میدان را از دست نمی‌دهند. این البته در شرایطی است که دایره محدودیت‌های پیشین، راه را بر آنان نبسته باشد و همچنین امکان استفاده آنها از کارت‌های کارآیی چون انعطاف، امکان تغییر رویکرد و تصمیم‌سازی سیال در لحظه، آن‌چنان اعتماد به‌نفس و دلگرمی لازم برای آنان فراهم کند تا بتوانند با رصد اقدامات سایر رقبا، برگ اصلی خود را در بهترین زمان،‌ روی میز به شدت متقلبانه‌بازی، رو کنند.این روزها، طالبان هم‌مرز ایران شده است. طالبانی که بک بار به صراحت مسئولیت کشتار دیپلمات‌های ایرانی را به عهده گرفته و ایران را وادار به شرکت در منازعه‌‌ای خونبار با همسایه خود کرده بود، اکنون با سربازهای ایرانی، عکس یادگاری می‌گیرد و قول می‌دهد که خللی بر امنیت ایران، وارد نخواهد کرد. این در شرایطی است که موج تعارضات با نوع برخورد با طالبان مسلط بر افغانستان، هر روز در بین گرایش‌های سیاسی مختلف در کشور بیشتر می‌شود و دستگاه دیپلماسی نیز رویکرد واحدی از خود در این زمینه نشان نمی‌دهد.اگر چه مردان وزارت خارجه و برخی از نهادهای حاکمیتی بر این باورند که این طالبان جدید با طالبان تروریست سال‌های پیشین و قاتلین دیپلمات‌ها و خبرنگار ایرانی، بسیار متفاوت است و قواعد حکومت اسلامی را در نظر دارند، اما نمی‌توان باور داشت که فرصت پیدا کردن طالبان برای پیشرفت در افغانستان و حرکت آنها به سمت مرزهای ایران، حامل خبرهای خوبی برای امنیت ایران باشد؛ امری که حتی می‌تواند آبستن پیدایش یک دشمن جدید در بخش شرقی کشور نیز بشود.اگر چه ایران با یک برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده، در چند سال گذشته مذاکره جهت مصالحه با گروه طالبان را در دستور کار خود قرار داده است، اما به واقع نمی‌توان از نظر دور داشت که بتوان با خیالی آسوده، حضور یک گروه صرفا ایدئولوژیک با رویکردی رادیکال را -که اطمینانی نسبت به پایبندی او به قواعد تعهدات نیز نمی‌رود- در خط مرزی کشور به نظاره نشست، چرا که طالبان پیش‌ از این نیز به تعهداتش درخصوص پیوستن به گفت‌وگو‌های بین‌الافغانی پایبند نمانده است و بنابراین نمی‌توان در این زمینه اعتمادی برای او متصور بود. این در شرایطی است که با خروج نیروهای نظامی آمریکا از این کشور و تسلط طالبان بر افغانستان، امکان مهاجرت خیل عظیمی از شهروندان افغانی به کشورهای همسایه و به‌ ویژه ایران وجود دارد؛ مسئله‌‌ای که البته برای کشور، امر خوشایندی نخواهد بود و تبعات زیادی به همراه خواهد داشت.هر چند خروج آمریکا از افغانستان و تضعیف داعش در این کشور، به عنوان پیروزی‌هایی برای ایران در کشور همسایه خود به نظر می‌آید، اما به واقع قدرت گرفتن بیشتر طالبان می‌تواند باعث سقوط نظام جمهوری هر چند ظاهری در این کشور شده و با سقوط کابل، عملا زمینه را برای استقرار امارت طالبان به عنوان جایگزینی برای نظام سیاسی این کشور فراهم کند. در این بین اگر چه بسیاری از خوش‌بینی‌ها بر توافق احتمالی بین حکومت مرکزی افغانستان و امارت طالبان، تکیه کرده است، اما زیاده‌خواهی‌های نیروهای طالبان، وقوع چنین امری را تقریبا نامحتمل ساخته است.آینده‌‌ای نزدیک از سیطره کامل طالبان بر افغانستان حکایت دارد؛ امری که خروج نیروهای نظامی آمریکا، تصرف هر روزه مناطقی گسترده‌تر از افغانستان به دست طالبان و همچنین عدم موفقیت در گفت‌وگوهای بین‌افغانی نیز بر سرعت وقوع آن افزوده است. در این مسیر اما آنچه مهم است رویکرد ایران در برابر این همسایه جدید است. این تنها مرتبط با عوامل بیرونی نمی‌شود، چرا که دیدگاه داخلی نسبت به آنچه حاکمیت و رسانه‌های داخلی در این سالیان از چهره طالبان ساخته‌اند، بسیار منفورتر از آن است که با یادداشتی در یک روزنامه یا خطابه‌‌ای از یک مسئول نظامی، رنگ ببازد.اقناع‌سازی در داخل و ایجاد رضایت در افکار عمومی، زمینه اصلی برای ایجاد یکباره در تغییر رویکردهای سیاست خارجی یک کشور را ایجاد می‌کند و خارج از این قاعده، کارکرد نظام به مثابه صندلی قدرتی است که فارغ از نگاه شهروندان، خود به تنهایی معنای خیر را تفسیر کرده و از خزانه عموم برای آن هزینه می‌کند.