غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به تاریخچه وعده‌های روسای جمهور برای بازگشت ایرانیان به کشور

راه باز است، اما جاده دراز

همدلی| تقریبا تمام روسای جمهور در ایران، چه در زمان تبلیغات انتخاباتی، چه بعد از پیروزی در انتخابات، از لزوم و اهمیت بازگشت ایرانیان مقیم خارج و تضمین سرمایه‌گذاری آنها در موطن خود سخن می‌گویند؛ موضوعی که دراولین نشست خبری ابراهیم رئیسی هم مغفول باقی نماند و ظاهرا خود را آماده پاسخگویی به این سوال هم کرده بود، اما از آنجایی که هیچ یک از خبرنگاران در این مورد سوالی مطرح نکرد، خودش به آن اشاره کرد.
ابراهیم رئیسی در این نشست گفت:«در ابتدای دولت خواهیم گفت که همه زمینه‌ها را برای بازگشت ایرانیان خارج به کشور فراهم می‌کنیم و دولت خود را موظف می‌داند هم‌چنانی که نسبت به حقوق ایرانیان داخل کشور وظیفه دارد، نسبت به ایرانیان خارج از کشور نیز وظیفه‌مند است. این عزیزان هم ایرانی هستند و ما نسبت به آن‌ها هم مسئولیت داریم، فلذا باید ورود ایرانیان به کشور تسهیل شود.» وی افزود:«سرمایه‌گذاری در کشور توسط ایرانیان خارج از کشور باید در اولویت باشد و ایرانیانی که خارج از کشور درآمد دارند، بدانند که ایران بهترین و امن‌ترین مکان برای سرمایه‌گذاری است و امنیت برای سرمایه‌گذاری وجود دارد و همه سرمایه‌گذاران در سراسر دنیا بدانند که امروز جمهوری اسلامی جزو امن‌ترین مکان برای سرمایه‌گذاری اقتصادی است و دولت نیز این امنیت را برای همه تضمین می‌کند.»
اولین باردر دولت اصلاحات بود که شورایی تحت عنوان شورای عالی ایرانیان خارج کشور به‌عنوان زیرمجموعه وزارت خارجه شکل گرفت، اما این محمود احمدی‌نژاد بود که این شورا را از وزارت امور خارجه به نهاد ریاست‌جمهوری آورد و دبیر آن را به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور برگزید تا نشان دهد یارگیری از ایرانیان خارج کشور تا چه اندازه برای او اهمیت دارد. بعد از آن بود که افرادی چون محمود مولانا، هوشنگ امیراحمدی، پروفسور سمیعی و حبیب محبیان و… به ایران آمدند و اتفاقاً از رانت‌های خوبی هم بهره‌مند شدند. برای دولت احمدی‌نژاد و رفقای پروپا قرصش چون مشایی و بقایی و... حمایت از ایرانیان خارج‌نشین اهمیتی فراتر از جذب سرمایه‌گذار داشت؛ شاید راهی برای گسترش پایگاه یا نفوذ خود در خارج از مرزها و حتی در بین برخی از هواداران اپوزیسیون. و احتمالا همین موضوع هم دلیلی شد برای این‌که بعد از مدتی اصول‌گرایان در مقابل مهمانها و مهمانیهای گران احمدی‌نژاد و مشایی موضع‌گیری کردند و آن را نشانه‌ای از جریان انحرافی می‌دانستند. چنانچه وقتی محمود احمدی‌نژاد از ریچارد فرای ایران‌شناس آمریکایی تجلیل کرد، مدتی بعد توسط برخی محافل و رسانهها به‌عنوان جاسوس معرفی شد. حسن روحانی هم با تکیه بر منش و برنامه آشتی‌جویانه‌اش با دنیا، طبیعی بود که روی این موضوع مانور زیادی بدهد و تسهیل در بازگشت ایرانیان خارج‌نشین را جزو برنامههای اصلی خود عنوان کرد. روحانی با شروع کار ریاست جمهوری خود، از وزارت‌خانه‌های اطلاعات و امور خارجه خواسته بود کمیته‌ای برای تسهیل بازگشت ایرانیان مقیم خارج تشکیل دهند. وی همچنین هنگام گزارش تلویزیونی صد روز کار دولت خود، ضمن بیان امن بودن فضای کشور برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج گفته بود:«ما سرمایه انسانی بسیار بزرگی در خارج از کشور داریم. امیدوارم همه آنها بازگردند و کمک‌شان را از ما دریغ نکنند. اگر به غیر از کمک مالی، کمک علمی و حمایت معنوی هم داشته باشند، باز هم این کشور برای خودشان است.»
حسن قشقاوی، معاون کنسولی و پارلمانی وزارت امور خارجه در سال 94 در میانه سفر به نیویورک در مصاحبه‌ای گفت:«به رغم این‌که ایران از نظام حقوقی تک تابعیتی پیروی می‌کند و تابعیت ایرانی برای ما اصل است، اما از این پس هیچ ضرورتی ندارد که از هموطنان به هنگام ورود به کشور درباره تابعیت دیگرشان سوال کنیم یا بخواهیم بدانیم که در جیب دیگرشان چه گذرنامه‌ای است.» وی حتی از تصویب تسهیلاتی هم برای ارائه به ایرانیانی که مشکلات سربازی دارند سخن گفت.
بنا به گفته‌های آقای قشقاوی، ایرانیان مقیم خارج از کشور تنها با نشان دادن سندی که بتواند ایرانی بودن آنها را ثابت کند، می‌توانند گذرنامه بگیرند و به ایران سفر کنند. مصوبه اخیر، نمایندگی‌های ایران در سراسر دنیا را موظف کرده که تنها با اثبات ایرانی بودن فرد، برای او گذرنامه صادر کنند. آنها به راحتی می‌توانند وارد کشور شوند و هیچ برگه یا سندی درباره‌ اسناد اقامتی آن‌ها از سوی ناجا یا سایر ارگان‌ها خواسته نمی‌شود. بنابراین هر سندی که نشان دهد فرد ایرانی است برای دریافت گذرنامه و ورود به کشور کفایت می‌کند. اما این سخنان و این تمهیدات در عمل نتیجه چندانی نداشت. سراج‌الدین میردامادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی نیز که پیش‌تر در فرانسه زندگی می‌کرد، پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ به ایران بازگشت و پس از چندین دور احضار و بازجویی، بازداشت و زندانی شد.
حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و از اعضای جبهه مشارکت ایران روز اول اردیبهشت ۱۳۹۳ چند روز پس از بازگشت از استرالیا بازداشت شد. او در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه سیدنی تحصیل می‌کرد.
علاوه بر این دو نفر، چندین دانشجوی دیگری که پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ از ایران خارج شده بودند، پس از ورود به ایران در دوران ریاست جمهوری روحانی دستگیر و روانه زندان شدند. کاوه مدنی  دانشمند، پژوهشگر و فعال محیط زیستی ایرانی و استاد مرکز سیاست محیط‌زیست امپریال کالج لندن یکی از نخبگان ایرانی‌ست که در دولت روحانی به ایران آمد ودر ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، با حکم عیسی کلانتری معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران، معاون بین‌الملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی-اجتماعی این سازمان شد، اما در بهمن ۱۳۹۶ در جریان بازداشت فعالان محیط زیست متهم به جاسوسی، بازداشت شد. کاوه مدنی در هنگام سفر دیپلماتیک به خارج از کشور، دیگر به ایران بازنگشت و فروردین ماه ۹۷ از سمت معاونت سازمان حفاظت محیط زیست استعفا داد. او در طول خدمت خود در سازمان حفاظت محیط زیست همواره از نقض حریم خصوصی خود، نبود امکان فعالیت در ایران و بازجویی‌های بسیار ابراز ناراحتی می‌کرد. وی می‌گوید:«به محض ورود به تهران بازجویی شدم. ایمیل و اکانت‌های شبکه‌های اجتماعی من را بدون اجازه چک کردند.»
اساساً هیچ رئیس جمهوری بدش نمی‌آید سرمایه یا دانش ایرانیان خارج نشین را جذب کند و این را به عنوان برگ برنده خود معرفی‌کند اما ظاهرا کلید کار از دستان رئیس‌جمهورها خارج است و اطمینان نهادهای اطلاعاتی و قوه قضائیه را نیز می‌طلبد. 
اما به نظر می‌رسد کار آقای رئیسی در این مورد آسان‌تر از دیگران باشد؛ چرا که صاحب‌نظران یکی از برتریهای او را رابطه دوستانه با دستگاه قضا و دستگاه‌های اطلاعاتی می‌دانند و به همین دلیل توقع از آقای رئیسی بالاتر است. هرچند کیست که نداند به جز موانع نام برده شده، سرنخ بازگشت ایرانیان خارج از کشور در رفع اختلاف با کشورهای دنیا و رفع تحریمهای بانکی و تضمین رعایت حقوق شهروندی  سرمایه‌گذاران خارج‌نشین است.