رئیس جمهور جدید و زنگار قفل نگاه به خارج
محسن رفیق (روزنامهنگار)اگر چه رئیس جمهور جدید، هنوز عبای روحانیت بر رختآویز پاستور نیاویخته و قلم برای امضای دستوراتی نوین در قامت رئیسالوزرا در دست نگرفته است، اما از همان گفتوگوی رسمی آغازین میتوان نتیجه گرفت که تکانههای قابل ملاحظهای برای تغییر در دستور کار دولت سیزدهم وجود نداشته و پیشبینی شود که جامعه با دولتی چالاک، روبهرو نخواهد بود.به واقع رئیس جمهور منتخب هنوز نتوانسته است به واسطه پیامهای شفاهی خود، موجی از احتمال ایجاد تغییر در جامعه ایجاد کند. این تغییر البته که در ابعاد سیاسی، بسیار پیشتر نیز غیر قابل تصور بود، اما به هر روی گمانهزنیهای به وجود آمده در مورد ایجاد تحول قابل توجه اقتصادی در آیندهای نزدیک و نیز نمایشی از گشادهرویی ایران به روی دنیای بینالملل را نیز، به کمرنگترین میزان خود تبدیل کرد. این در شرایطی است که رئیسی، در پاسخ به احتمال مذاکره با آمریکا را حتی در صورت بازگشت واشنگتن به برجام و لغو همه تحریمهای ناشی از آن، با قطعیت رد کرد.روسای جمهور گینه کوناکری و گینه استوایی، در حالی در این چند روز، انتخاب سید ابراهیم رئیسی را به مقام ریاست جمهوری تبریک گفتند که کشورهای اروپایی همچنان در سردرگمی ادامه مسیر دولت روحانی توسط دولت سیزدهم به سر میبرند. در این میان اتکا به تولید داخلی و تلاش برای ورود سرمایه ایرانیان خارج از کشور به داخل که شعارهای اصلی رئیسی را در اولین گفتوگوی او تشکیل میدادند، اگر چه سیاستی مقبول است، اما نمیتواند تاثیر منفی بسته بودن درهای اقتصاد کشور به جامعه بینالملل را از نظر پنهان کند.این در حالی است که پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات و کنار گذاشته شدن کامل اصلاحطلبان در تقسیم قدرت، بار دیگر نگاهها را به سمت و سوی منازعات سیاسی کشانده است. در این میان برخی معتقدند که با پیروزی رئیسی عملا صورتبندی سیاست داخلی ایران تغییری اساسی خواهد کرد و جریان سومی روی کار خواهد آمد که بیش از هرچیز، کارگزار دولت و وفادار به ساختارهای رسمی نظام خواهند بود. در این نگاه دولت تماما ایدئولوژیک رئیسی، به مانند چسب، ذرات متفرق را به یکدیگر متصل ساخته و اقتدار دولت را سرلوحه کار قرار خواهد داد.سوال اینجاست که این دولت از پا تا به سر با شعارهایی ایدئولوژیک و انقلابی، در رویارویی با شکافهای اقتصادی چه برنامهای خواهد داشت؟ شکافهایی که در صورت عدم ترمیم در کوتاهمدت، ساختار اصلی دولت را دچار چالشهای گسترده خواهد کرد. آیا ترمیم این شکافهای بزرگ تنها با نگاه به داخل، عملیاتی خواهد بود؟ البته که پاسخ منفی است، چرا که تجربه تاریخی دولتهای گذشته نشان داده است که صنعت نوپا و بعضا مستهلک و غیر مدرن داخلی به شدت تشنه نوسازی و ورود دانش و سرمایه خارجی است و این امر بدون ارتباط با کشورهای صنعتی اروپایی و غربی، امکانپذیر نخواهد بود.به نظر میرسد با پیروزی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری و کامل شدن بسط خیمه اصولگرایان بر بخش بیشتری از پهنه قدرت کشور، دیگر وقت آن است که به سرعت از منازعات داخلی عبور کرد، چرا که عملا دیگر با ناتوان کردن بدنه اصلی جریان اصلاحطلبی و ریزش تقریبا کامل حامیان آن، طرف دومی برای ادامه این منازعه وجود نداشته و ادامه این روند چونان حرام کردن تیر خلاص بر نعشی بیجان است.در این میان، گذر از متهمانگاریهای داخلی و صرف انرژی برای نگاه به بیرون (حتی با تداوم پافشاری به سیاستهای فعلی نظام)، شاید بتواند روزنهای برای برونرفت از انزوای فعلی ایجاد کند؛ انزوایی که گاه در پشت قاب گفتوگوهای تلفنی روسای جمهور دو کشور یا برخی دیدارهای منطقهای، از نظر پنهان میشود. انزوایی که ممکن است در پشتگرمی به تعداد بالای شماره صفحات در قراردادهایی با چین یا روسیه، نادیده انگاشته شود و درک این دو قدرت شرقی از نبود گزینهای دیگر برای کشور را به دلیلی برای زیادهخواهی، تعیین تکلیف یا باجخواهی آنان تبدیل کند.در حال حاضر ایجاد موجی از تغییر حقیقی (ناشی از حضور رئیس جمهوری جدید)، تنها خود را با پر شدن حجم وسیعی از مخاطبان در سالنها و صحنها و ورزشگاههای بزرگ نشان نمیدهد، حتی وقوع آن با خطابهها و شعارهای تکراری و اقداماتی کند و لاکپشتوار، میسر نمیشود؛ درها را باید گشود و خاک تشنه اقتصاد و تولید را با نوای نسیم جریان سیال مراودات بینالمللی و دانش نو، جان دیگر داد. کشور به شدت نیازمند اتصال دوباره به بازارهای جهانی و باز شدن روند آمدوشد در سرمایه است و این به معنای افتادن در آغوش غرب یا لبیک به ندای کدخدا نیست؛ که سیاست را به هر تدبیر، لباسی از علم و منطق به تن کردهاند و آن را چیزی جز درایت و ایجاد رفاه برای مردمان، معنا نکردهاند.