غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اینک این گوی و این میدان

محسن رفیق (روزنامه‌نگار)

رقابت‌های انتخاباتی به پایان رسید و نام سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور آینده، اعلام شد. در این میان تحلیل رسانه‌ها در مورد میزان درصد مشارکت مردم در این انتخابات نیز بیش از یک هفته، ادامه‌دار نخواهد بود و مراحل همین گونه با سرعت، خود را به جلسات رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به اعضای «دولت مردمی برای ایران قوی» خواهد رساند.
اعضای کابینه دولت  «کرامت و کار»، البته برای کسب رای اعتماد کامل و بی‌دغدغه از مجلس یک دست اصول‌گرا و انقلابی و خرسند از نتیجه شمارش آرا نیز، با مشکل خاصی روبه‌رو نخواهند شد و با استقبالی گرم و فرش قرمزی از قبل مهیا شده،‌ راحت‌ترین صندلی بالاترین طبقات وزارتخانه‌ها را به آسانی از آن خود خواهند کرد.
با این وجود با تمام راحتی و سهل‌الوصول بودن تصاحب پاستور توسط دولت «اتحاد برای ایران»، برداشتن گام‌های بعدی پس از حس لذت تبریک‌ها و خوش‌آمدها، تنها با ترکیب کردن کلماتی جدید برای ساختن شعارهایی نو، ممکن نخواهد بود. برای سال‌ها دغدغه روسای جمهور گذشته، ایجاد گشایش اقتصادی از طریق باز کردن درها به سوی دنیای پیرامون و کاستن از بحران تبدیل شدن به یک جزیره بی‌ارتباط با سایر بازیگران بین‌المللی بوده است؛ امری که البته به علت عدم اختیارات کافی یا فقدان اقتدار فردی، از دستیابی به آن محروم مانده‌اند.
آیا حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیس امروز قوه قضائیه و رئیس فردای قوه مجریه، به واقع می‌تواند از این سطح قدرت اجرایی برخوردار شود که با بهره‌گیری از تمامی منابع قدرتی که هم اکنون همسوی او قرار گرفته‌اند، راهی به سوی مودت با دنیایی فراتر از مرزهای لبنان و سوریه و فلسطین، بگشاید یا همچنان در پی آن است تا با تکیه بر دستگاه مستهلک تولید داخلی، مشکلات موجود را نادیده انگاشته و از ادامه هزینه‌های پرایدگونه و لاک‌پشت‎وار تولیدات ملی کنونی و ارزآوری در حد صفر آن، به عنوان افتخار ملی و ایستادگی کشور یاد کند؟
بدیهی است که روشن ماندن چراغ کارخانه‌های ایرانی و گردش چرخ‌دنده‌های آن برای ایجاد همین مقدار نان اندک برای سفره‌های کوچک کارگران، آن هم در چنین شرایطی که درهای بسته کشور، جریان هوای آزاد ارتباطات اقتصادی را از آنان سلب کرده است، مدیون مدیران شایسته‌ای است که در بخش خصوصی، چونان احیاگرانی مجرب، بر تن بی‌جان اقتصاد امروزین جامعه دمیده‌اند و به راستی شایسته افتخارند،‌ اما به هر روی نباید فراموش کرد که تولید و اقتصاد ایران با احیا شدن از طریق این نفس‌دادن‌های اضطراری، جان اصلی نخواهد گرفت.
کشور به شدت نیازمند گشایش است. در این بین، اتحاد ملی را سال‌هاست که تجربه کرده‌ایم، اما نهایت اعلای این اتحاد نیز در جزیره‌ای قفل شده در حصار تحریم‌ها و دشمنی‌ها و گسست از دنیای پیرامون، نتیجه‌ای جز غلتیدن در باوری غلط از خود نیک‌پنداری افراطی در بر نخواهد داشت و در این مسیر تعامل با دنیا، لازمه ایجاد تغییر و بسیاری از گشایش‌ها برای ایرانی است که تا به امروز ساخته‌ایم.
تغییر رئیس جمهور در یک کشور، همواره پیامی از تغییر رویکرد آن کشور را درصحنه بین‌المللی به جهان مخابره می‌کند. حال و هوای ایجاد این تغییر اما همیشگی نیست و تنها چند صباحی با کابینه جدید همراه است. جهان منتظر دیدن نشانه‌هایی جدید از سوی ایران به واسطه تغییر در دستگاه اجرایی و نه تغییر نام‌هاست،؛ نشانه‌های جدیدی که نباید از آن هراسید، چرا که لزوما به معنای ایجاد تغییراتی بنیادین نیست.
تساهل، نرمش و یافتن راه‌هایی کوتاه برای بازگشت به روابطی کم‌تنش‌تر با کشورهای دیگر و باز کردن روزنه‌ها به منظور بالا بردن رفاه مردمان سرزمین، به معنای عقب‌نشینی از مواضع انقلابی نیست، بلکه می‌توان از آن در جهت ایجاد انقلابی هر چند محدود در زندگی مردمانی بهره جست که سال‌هاست با همه کم‌کاری‌های مجریان این نظام ساخته‌اند.
به واقع استیصال و تنگنای ایجاد شده برای مردم، خصوصا در این دهه اخیر باعث شده است که آنان اهمیت پیشین را برای مسائل سیاسی که می‌تواند نتیجه‌ای مستقیم در زندگی روزمره، آینده آنها و فرزندانشان ایجاد می‌کند، قائل نشوند. آنها دیگر مانند گذشته مسائل مرتبط با بهبود روابط با آمریکا، آینده برجام یا هزینه‌های ناشی از حضور نیروهای نظامی ایران در سایر کشورها را دنبال نمی‌کنند. گذر زمان و تجربه اندوخته از وجود سیل فراگیر فساد در جامعه، تبعیض و مشکلات اقتصادی به آنها آموخته است که باید از همیاری‌های دولت و حکومت چشم بپوشند، از ماندن در صف اعطای وام‌ها صرف‌نظر کنند، تفریحات و سرگرمی‌های کوچک روزمره را حذف کنند و دست بر زانوی خود، راه خود در پیش گیرند که گویا دولتیان را هوای دیگری در سر است و نزاع بر سر قدرت، زمان خدمت به ولی‌نعمتان شعاری را از آنان را سلب کرده است؛ اتفاقی ناخوشایند که حفره جدایی مردم از سیستم حکومتی را روزبه‌روز عمیق‌تر می‌کند و می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور، موجبات پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی داخلی و خارجی را فراهم کند.
در این مقطع، بر رئیسی رئیس جمهور است که از دوران آغازین کوتاه و طلایی انعکاس رویکرد جدید ایران در صحنه بین‌الملل، نهایت استفاده را ببرد و از ایران به احتمال جدید، آن بنماید که شایسته این مقطع حساس زمانی است. شاید که این تحرک و جنبش انفجاری در لحظات آغازین تغییر قدرت اجرایی بتواند چونان شوکی بزرگ، چرخ‌های زنگار گرفته استقلالی را که به معنای نفی تعامل تعبیر شده است، حرکتی خلاف جهت دهد.