انتخابات؛ سنتز سیاسی یا عدد ریاضی؟
رسول اسدزاده (فعال اجتماعی)«فردریش هِگِل» فیلسوف نامدار آلمانی در بابِ مناظره و گفتوگو ایدهای دارد به نام روش دیالکتیکی. دیالکتیک هِگِل از سه قسمت تز، آنتیتز و سَنتز تشکیل شده که اگر بخواهیم آن را سادهسازی کنیم به توضیحات ذیل خواهیم رسید. تِز گفتمان غالب است، آنتیتز گفتمان منتقد و مخالفِ تز است و سنتز نتیجهای است که در اثر گلاویز شدن و مناظره تز و آنتیتز به دست میآید. تاریخ تمدن به وسیله همین سنتزهای بیپایان است که دچار آزمون و خطا شده، خودش را اصلاح کرده و به امروز رسیده است. موضوع زمانی جذابتر میشود که بدانیم هر موقعیت و گفتمانی که خودش نتیجه سنتز بوده به مرور زمان تبدیل به تز میشود و دوباره آنتیتزِ آن بهوجود میآید و این چرخه بیپایان است که به اصلاح و بهروزرسانی مدنیّت و تفکر منجر میشود. از آنجایی که فلسفه غرب اصلیترین آبشخورِ سیستمهای دموکراتیک است، انتخابات و دست به دست شدنِ قدرت سیاسی را میشود یکی از بهترین نمونههای عَملی از دیالکتیک هگل دانست. حزب یا قدرت حاکمه مشابهِ تِز است. حزب رقیب و منتقد یا همان اپوزیسیون، آنتیتِز است و رقابت انتخاباتی را میشود متناظرِ سنتز تصور کرد. چون طبیعت و ذاتِ دیالکتیکِ هگل عدم قطعیت و دائمی بودنِ قدرت است؛ پس میشود ادعا کرد حتی طرف پیروزِ یک انتخاباتِ راستین هم یک پیروزی ابدی به دست نیاورده است. انتخابات مانند یک مسابقه مشتزنی نیست، هواداران و رایدهندگان هم تماشاگرانی نیستند که روی یک مبارز شرطبندی کردهاند، طبیعت و ذات رقابت سیاسیِ دموکراتیک به شکلی است که رقابت واقعی پس از اعلام نتایج شکل میگیرد. یک رئیس جمهور، نخست وزیر، شهردار یا هر سِمَتی که برآمده از رای مردم باشد پس از پیروزی زیر ذرهبینِ نظارت و انتقاد خواهد بود. در واقع مطالبهگریِ صاحبان رای و مواخذه آن شخصیت سیاسی است که به انتخابات و رای عمومی معنا و مفهوم میدهد. لذا شخص و حزب پیروز در یک انتخاباتِ دموکراتیک مانند پیروزِ میدانِ ورزش نیست که پس از اعلام برنده جایزه را بردارد و به تعطیلات برود. در یک سیستم دموکراتیک پیروز انتخابات هر لحظه در خطرِ از دست دادنِ مشروعیت خود است. رای عمومی یک چک سفید برای چهار سال نیست، بلکه مجوزی است که به پیروز انتخابات فرصت و اجازه عملی کردن شعارها و برنامههای وعده داده شده را میدهد. در نتیجه مطالبهگری و به بیان بهتر طلبکاری از شخص پیروز است که به انتخابات معنا و مفهوم میبخشد، مادامی که صاحبان رای در مدت چهار سال هیچ حق و هیچ سازوکاری برای مطالبهگری نداشته باشند و صِرفِ حضور فیزیکی و جسمانی آنها در روز رایگیری اهمیت داشته باشد، هیچ سنتزی به معنای حقیقی روی نخواهد داد چنانکه زمامدارانی مانند معمر قذافی، صدام حسین و رهبران کره شمالی از انتخابات به عنوان ابزاری برای تحقیر مردم و یادآوری قدرتِ بلامنازع خود به جمهور استفاده میکردند. خلاصه مطلب اینکه شرکت در انتخابات برای رایدهنده نه یک وظیفه منفعلانه بلکه یک حق و کنش فعالِ سیاسی است و اگر جای این دو به هر نحو عوض شود اولا معنای انتخابات زیر سوال میرود، ثانیا نتیجه برآمده از انتخابات نه یک سنتزِ سیاسیِ با معنی بلکه یک عدد ریاضی خواهد بود.