غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اصلاح و مسیری که دارد جدا می‌شود

مظاهر گودرزی (روزنامه‌‌نگار)

اصلاح امری موقتی نیست، برعکس همیشه جاری است. هرگز متوقف نمی‌شود اما ممکن است در بازه‌ای از زمان به‌کندی پیش برود؛ طوری‌که احساس شود حالا لحظه توقف است اما ادامه دارد، حتی ممکن است سرعت و شتاب زیادی بگیرد. به‌هرصورت هر دو حالت نیاز به شرایطی دارد که می‌تواند سرعت اصلاح امور را تغییر دهد. برخی روند اصلاح را به دو دسته نهاد محور و جامعه محور تقسیم می‌کنند. قطعاً نگاه نهادی به اصلاح امور از سرعت بیشتری برخوردار است. چیزی که بسیاری آن را اصلاح از بالا نامگذاری کرده‌اند. معتقدند اگر صاحبان قدرت قدم‌های محکمی در مسیر اصلاح بردارند تغییرات با حداقل هزینه‌ها انجام می‌شود. البته ممکن است اینجا سوال پیش بیاید که سمت‌ و سوی این تغییرات کجا باید باشد چراکه به هر تقدیر دارندگان قدرت مسیری را برای حکومت‌ها انتخاب می‌کنند که در آن تغییراتی درحال انجام شدن است اما قطعاً هر تغییری معنی اصلاح نمی‌دهد. با این وجود آن‌چه در مورد تغییرات انجام شده توسط فرادستان پذیرفتنی است که در آن خیر عمومی وجود داشته باشد، مثلا در عرصه سیاسی ایجاد نهادهای سیاسی فراگیر یکی از مهم‌ترین اصلاحاتی است که می‌تواند انجام شود. نهادهای سیاسی‌ای که قرار است در ورودی آن همه‌ گروه‌های سیاسی امکان حضور در قدرت را داشته باشند و در خروجی قدرت متمرکز باشد.
با این حال نگاه جامعه محور به‌تغییرات هم ظرفیت‌های خوبی دارد، اما امری زمان‌بر است؛ چراکه ممکن است برای یک تغییر که رنگ‌ و بوی اصلاح دارد، مجبور شود در برابر قدرت رسمی ایستادگی کند. این تغییرات لزوماً ابعاد بزرگ و عجیبی ندارند، حتی ممکن است مربوط به سبک زندگی افراد شود، اما به‌هرصورت رقیب جدی در مقابل خود می‌بیند. همین مسئله سبب می‌شود تغییرات جامعه‌‌محور طولانی و با صرف هزینه‌های زیادی انجام شود.اما قطعاً بهترین حالت میان این دو وضعیت موقعی است که جامعه و حکومت به یک نگاه هم‌سو برسند. به این جمله از کتاب «توانمندسازی حکومت» توجه کنید:«هر اصلاحی نیاز به این دارد که تحریک‌کنندگان برای اصلاح که این گروه معمولاً در قدرت نیستند، و تصمیم‌گیران برای اصلاح که این گروه در قدرت هستند به همسویی برسند و توجه‌شان به‌سمت ضرورت تغییر جلب شود.» نمونه مشخص این ایده در ایران امروز درخصوص رفع تحریم‌ها است؛ طوری‌که تحریک‌کنندگان و تصمیم‌گیران برای اصلاح و رفع تحریم تقریباً به‌نقطه مشترکی رسیدند؛ طوری‌که با همسو شدن حکومت با خواست مردم برای رفع تحریم‌ها دولت حسن روحانی توانست با طی کردن یک مسیر دو ساله به‌توافقی برسد و به یک مشکل چندین ساله خاتمه دهد و به گونه‌ای که اکنون تندروترین دولت اصول‌گرا هم بر ادامه مذاکرات و احیای برجام تاکید می‌کند. این‌که کیفیت برجام چگونه شد و چرا تحریم‌ها بازگشت و حالا مجدد درحال شکل‌گیری است، البته موضوع این نوشتار نیست. اما آن‌چه قابل توجه است یک خواست مشترک با کمترین هزینه تبدیل به نتیجه شد.اما حالا آن‌چه از وضعیت کنونی در ایرانِ اکنون مشخص است به‌نظر می‌رسد این همسویی مدنظر میان تحریک‌کنندگان و تصمیم‌گیران به اصلاح دارد از یکدیگر فاصله می‌گیرد، یا حداقل در بسیاری از موارد ردپای این همسویی کم‌رنگ شده و دارد کم‌رنگ‌تر می‌شود، طوری‌که در انتخابات ریاست‌جمهوری خودش را نشان داد. لذا باتوجه به وضعیت موجود به‌نظر می‌رسد اصلاح امور در ایران باتوجه به مولفه‌های فراگیر بودنِ آن که تامین کننده خیر عموم باشد به‌خواب یا در وضعیت بدتر به‌کما رفته است.