غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مهندسان غایب

خیام واحدیان ( نویسنده)

شرکتی که کار می‌کردم برای حدودا ۷۰ فری حقوق واریز می‌کرد اما هر چه چند بار شمردم ما ۵۶ نفر بیشتر نبودیم؛ حتی گاه بعضی‌ها را اشتباهی دوبار می‌شمردم اما هیچ گاه به عدد ۷۰ نرسیدم. نمی‌دانم بقیه کجا کار می‌کردند و چه برنامه‌‍‌ای در کار بود.‌ از سر حساسیت و کنجکاوی چند باری به مسئول مالی گفتم جان خودت این تعداد آدمی که می‌گویی اینجا کار می‌کنند که پنجاه و خرده‌‍‌ای بیشتر نیستند و چرا می‌گویی ما ۷۰ نفر حقوق بگیر داریم؟ مسئول مالی هم می‌گفت به من و تو ربطی ندارد و سرت گرم کار خودت باشد. تا اینکه یکی از بچه‌ها حالی‌‌ام کرد که فلانی این روش مرسومی است و.... من هم از سر سادگی و طمع به مسئول مالی می‌گفتم اگر راهی هست هر از گاهی اسم من را برای واریزی‌ها رد کن تا یکی دو ماهی بروم و جای دیگر کار کنم اما با خنده تلخ و معنادارش مواجه می‌شدم. در کل کار خاصی هم نبود، گاه روزها می‌گذشت و حتی کسی به ما سر نمی‌زد، ولی حقوق سر ماه و مرتب پرداخت می‌شد. حدود دو سالی که آنجا بودم اصلا خبری از مهندسان غیابی نبود و مرتب لیست را که بررسی می‌کردم با اسامی‌‍‌ای روبه رو می‌شدم که فکر کنم بیشترشان وجود خارجی هم نداشتند اما حقوق‌های آن چنانی می‌گرفتند. 
لیست پرداختی‌ها را به بهانه‌های مختلف می‌دیدم؛ مثلا می‌گفتم کنجکاوم که بدانم بیشترین پرداختی مال چه کسی است یا ببینم چند نفریم و از این قبیل. ولی بعدا دیدم که خود مسئول مالی هم بدش نمی‌آید دیگران قضیه را بفهمند و موضوع برای همه معلوم شود، چرا که گاه با چند همکار دیگر هم که هم کلام می‌شدم متوجه می‌شدم که آن‌ها هم ماجرا را فهمیده‌اند. بعد از مدتی دیگر همه بو برده بودند چه خبر است و کسی به درستی کارش را انجام نمی‌داد و سرپرست کارگاه هم خیلی سختگیری نمی‌کرد. کم کم جوک‌ها و طنزهایی هم در این مورد ساخته شد و هر کسی چیزی در این مورد می‌گفت. در کارگاه ما شاید روزانه به اندازه یک ساعت کار صورت نمی‌گرفت و اغلب روز را به صحبت در مورد گمنامی حقوق‌بگیران محترم صرف می‌کردیم و از عجایب روزگار و غرایب آن می‌گفتیم. روزهای پایانی که معلوم بود دیگر باید کم کم از آنجا تسویه کنیم هم ناراحت بودیم که کار خاصی نکرده‌ایم و وقت‌مان به تنبلی و بطالت گذشته است و‌ چیزی یاد نگرفته‌ایم و هم ناراحت از اینکه کار به این راحتی و بی‌دردسری دارد تعطیل می‌شود. شاید هم قرار بود کارگاه صوری در جای دیگری علم شود و این بار فقط یک نگهبان و یک مسئول مالی داشته باشد و لیست پروپیمان تازه‌‍‌ای از حقوق‌بگیران غایب تکمیل شود و سر موعد واریزی‌های آنان انجام شود.