استفاده ابزاری از هویتهای اجتماعی
علی تقوی (کارشناس سیاسی)تبدیل کردن زبان و هویت ملی به ابزاری برای کسب قدرت سیاسی که در سالهای اخیر در رقابتهای انتخاباتی شاهد آن بودهایم، و از آن مهمتر تسلط گفتمان فراملی بر گفتمان ملی که از ابتدای انقلاب 1357 شکل گرفت میتواند در نهایت کشمکشهای قومی و گاه خونین به بار آورد و انسجام و وحدت ملی ایران را به مخاطره افکند.طرح هویتهای قومی در جوامع امروز در بسیاری موارد ساخته نخبگانی است که برای کسب قدرت از آن استفاده میکنند. بعضی از نخبگان سیاسی به خاطر درک سطحی که از جامعه ایران دارند، براین باورند که در مناطق پیرامونی منابعی وجود دارد که بهعنوان زمینه گردآوری رای میشود از آن استفاده کرد و به امتیازهایی دست یافت. انگیزه اصلی این نخبگان کسب قدرت و استفاده ابزاری از پدیده قومی بوده است. آنها برای رسیدن به منافع شخصی، از شعارهایی که هویت ملی را تضعیف میکند استفاده میکنند که پیامدهای ناگوار برای اتحاد ملت ایران خواهد داشت. هر چند که تجربه سالهای گذشته نشان داده است، کسانی که مسائل قومی را ابزاری برای رسیدن به قدرت قرار دادهاند، نتیجه قابل قبولی نه برای منافع شخصی و نه منافع ملی کسب نکردهاند. فارغ از جریانات سیاسی اصلاحطلب یا اصولگرا، تجربه سالهای گذشته نشان داده است نامزدهایی که بیشتر تبلیغات قومی را داشتند، همیشه کمترین رای را آوردند. در سال 84 معین روی مسائل مذهبی شیعه و سنی برای جذب اهل سنت ایران تمرکز کرد و نتایج خوبی به دست نیاورد. مهرعلیزاده، کروبی و از سال 92 تاکنون و محسن رضایی نیز از این رویکرد برای جذب آرای اقلیتها پیروی کردند که هیچکدام هم نتوانستد به اهداف سیاسی خود برسند. آنها به گمان این که این عرصه سرشار از منابع رای هست، پا بر عنصر اصلی یکپارچگی ملی گذاشتند و با سیاست ابزاری که جنبه فرصتطلبانه، غیراخلاقی و غیرملی داشت روی آوردند و شکست خوردند. البته موضوع تقابل هویت ملی با هویتهای اجتماعی بسیار عمیقتر و پیچیدهتر از استفادههای ابزاری سیاستمداران برای کسب قدرت در سالهای اخیر است. تسلط گفتمان فراملی بعد از انقلاب 1357 آغاز و به مرور زمان تشدید شد. در دوران پس از انقلاب به تدریج نگاهی به هویت ایرانی پیدا شد که دین را محور قلمداد کرده و جنبههای دیگر آن را کمبها یا بهکلی نادیده گرفته است.
بر اساس این دیدگاه منابع و سرزمین ایران و نیروی انسانی آن به ابزاری برای آزادی ملل اسلامی تبدیل شده و بر اصالت امت بر ملت تاکید شد. تسلط این گفتمان بر کشور باعث تاثیرگذاری بر سیاست خارجی شد بهطوری که میتوان گفت دلیل اصلی عدم تطابق سیاست خارجی ایران با جهان خارج ناشی از تقابل گفتمان هویت ملی با هویتهای فراملی است. بهبیان دیگر، درگیر شدن ایران با بازیگران عمده نظام جهانى از زمانی آغاز و شدت گرفت که ملت جای خود را به امت در گفتمان رهبران انقلاب داد. بنابراین میتوان گفت تنش ایران و غرب نه بر سر فعالیتهای هستهای است و نه نفوذ ایران در منطقه، بلکه به دلیل داشتن سیاستهاى خارجى فراملى است؛ راهبردی که توافق و نزدیکی با همه کشورها را دشوار ساخته است.
در پایان باید بر این نکته تاکید شود که هویت ملی بنیان امنیت ملی است؛ بهطوریکه تمامی برنامههای کشور حتی اگر بهدرستی هم تدوین شود، بدون وجود «هویت ملی» ناکام میماند. لذا خارج کردن هویت ایرانی از هسته سخت فرهنگی کشور، که موجب یکپارچهسازی و جلوگیری از افتراق در جامعه شده است، میتواند خسارات جبرانناپذیری بر فرهنگ، هویت و منافع واقعی ملی و تمامیت ارضی کشور وارد کند.
در کشوری مانند ایران، نفی ملت و ملیت و همسطح کردن هویتهای اجتماعی مانند هویت قومی و مذهبی با هویت ملی باعث میشود کشور در بسیج منابع معنوی خود برای انسجام و افزایش قدرت ملی ناتوان بماند و بهجای پرداختن به رفاه و رشد اقتصادی، قدرت خود را در تقابل با نظام بینالملل مصروف دارد.