تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی
بعد از انقلاب، گروههای مختلف، در دانشگاهها نفوذ زیادی داشتند و روند تحصیل و تدریس را اداره میکردند. فرهنگ حاکم بر روابط و مناسبات و بهطور کلی جهتگیری دانشگاه در بسیاری از زمینهها در تعارض با اعتقادات و ارزشها و فرهنگ انقلابی اسلامی بود و با آن همخوانی نداشت؛ بنابراین بازساری و تحول در ابعاد گوناگون نظام دانشگاهی برای رفع تنشهای ناشی از عدم انطباق با جامعه و ارتباط مؤثر و مفید با نظام فرهنگی و ارزشی جامعه در مصدر کار قرار گرفت و تحقق این امر به پویایی و کارآمدی دانشگاه و تعادل و پویایی نظام اجتماعی کل نیز کمک شایانی میکرد. در آن مقطع زمانی در زمینه تغییر و تحول در نظام دانشگاهی دو نظریه کلی وجود داشت؛ دانشگاهها همچنان به راه خود ادامه دهند و برنامهریزیهای تازه به تدریج انجام شود و کادرهای مناسب انتخاب شوند. یا دانشگاهها برای مدتی تعطیل شوند و دانشجویان به فعالیتهای انقلابی از جمله شرکت در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی و ... بپردازند و در این فاصله زمان لازم برای مسئولان به وجود آید تا برنامهای دقیق برای تغییرات اساسی در دانشگاهها طراحی کنند. در مجموع و بنا به ضرورتها عملاً نظریه دوم عملیاتی شد و با توجه به لزوم تغییر بنیادین در برنامههای آموزشی و تربیتی و خصوصاً جو حاکم بر دانشگاهها، مدتی تمام دانشگاههای کشور تعطیل شد و به فرمان امام خمینی ستاد انقلاب فرهنگی به منظور ساماندهی امور فرهنگی مدارس و دانشگاهها با هسته هفت نفرهای شامل علی شریعتمداری، محمدجواد باهنر، محمدمهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد و جلالالدین فارسی تشکیل شد. در ادامه تعطیلی دانشگاهها ستاد انقلاب فرهنگی از صاحبنظران متعددی برای همکاری و اظهار نظر دعوت کرد و در اولین گام گروههای برنامهریزی در رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد.
با وقوع انقلاب فرهنگی، امام خمینی در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی اعلام میکنند برای بازگشایی دانشگاهها، سابقه تک تک افراد توسط این ستاد بازبینی شود و از اعضا میخواهند «سازمانی» برای زیر نظر داشتن فعالیتهای همه استادان و دانشجویان تاسیس شود. ایشان دستور دادند تا گروههایی برای رسیدگی به سوابق معلمها و استادان و دانشجویان، ایجاد شوند تا افرادی که چهرههایشان را علی رغم آنچه هستند همچون یک چهره اسلامی نمایان میکنند از دانشگاهها دور کنند.