فرافکنی، علل وعوارض آن
جهانگیر ایزد پناه (فعال اجتماعی)فرافکنی یک مکانیزم دفاعی است که واقعیت را تحریف میکند. نوعی توجیه و دلیلتراشی است که فرد به منظور دفاع ازدعملکرد خود به آن متوسل میشود و ناتوانی، عیوب و تقصیرات خود را به دیگران نسبت میدهد و انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه میرود. نوع برخورد افراد هنگام توضیح یا پاسخگویی به عملکرد خود میتواند به دوشکل عمده بروز کند: یکی به شکل منطقی و پذیرش نتیجه و توضیح منطقی پیرامون آن و دیگری به شکل مکانیزم دفاعی اتهام زدایی از خود و فرافکنی و گریز از واقعیت و مقصر قلمداد کردن دیگران. فرافکنی در سطح کلان یعنی جامعه بدین شکل بروز میکند که شخصیت و افکار فرافکن به جای قبول واقعیت و علتیابی شکستها و ناکامیها و جواب به پرسشها راه گریز از واقعیت و توجیه را برمیگزیند و دیگران را مقصر قلمداد میکند و به جای چارهجویی و راهکاریابی به فرافکنی میپردازد. رواج فرافکنی و تداوم آن جامعه را از پویایی و پرسشگری که لازمه تکامل، پیشرفت وتوسعه است باز میدارد و به رکود و ایستایی گرفتار میکند. هرچه این ناکامیها و ناتواناییها در حل مسائل فزونی یابد فرافکنی گستردهتر شده و به رویه معمول تبدیل میشود و فرافکنان و باورمندان به آنها به اوهام و تخیلات بدبینانه و توطئهپنداری دچار خواهند شد. توهم و توطئهپنداری به جایی خواهد رسید که هر گونه پرسشگری را برنمیتابد و آن را نوعی توطئه و دسیسه میپندارد که از جانب دشمنان سرچشمه میگیرد و اهداف خاصی را دنبال میکند و در مقابل پرسش و پرسشگری به خشونت کلامی متوسل خواهد شد. فرهنگ فرافکنی پرسشناپذیر و غیرمنطقی در مقابل پرسشگری و پویایی جامعه قرار میگیرد و هر نوع پرسش، انتقاد و اعتراض برحق را دسیسه پنداشته و آن را با خشونت کلامی و فیزیکی پاسخ خواهد داد. از نظر روانشناسی فرافکنی ریشه در تربیت افراد دارد، اما وقتی بحث روانشناسی اجتماعی پیش میآید، میباید به کندوکاو شرایط جامعه پرداخت که کدامین شرایط و نوع حاکمیت به فرافکنی دامن میزند و شرایط رشد و گسترش آن را مهیا میکند. میزان گسترش و رواج فرافکنی در جامعه بستگی دارد که: 1- سطح علم، فرهنگ و بینش فلسفی و منطقی جامعه گستردهتر است یا جهل، بیسوادی و عدم آگاهی و عدم تعقل؟
2— در یک جامعه آزاد و کثرتگرا و چالشگر چنانچه گردانندگان امور جامعه به فرافکنی روی آورند با چالش، انتقاد و اعتراض روبهرو میشوند، اما در یک جامعه استبدادی تایید و تقلیدگرا چنین امکانی به مردم داده نمیشود و فرافکنی با مانع وچالشی روبه رو نیست.بنابراین طبیعی است که گسترش یابد.
3-- عامل سوم که میتوان گفت در دل عامل 2و1نهفته است؛ برپایه ادعای نسنجیده و عدم درک شرایط زمان شکل میگیرد. فرض کنیم دریک جامعه عدهای ادعا کنند ایده و بینش برتری دارند و نحوه اداره جامعهاش مطلق و الگوست. این ادعا وقتی در عرصه عمل و ارائه راهکار برای حل مشکلات و مسائل جامعه جوابگو نباشد خواه ناخواه مدعیان آن برای دفاع از خود به فرافکنی، توجیهگری و دشمنتراشی روی میآورند. اصرار براین ادعاها و عدم تجدید نظر در آنها دامنه فرافکنیها را گستردهتر میکند.