غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


انتخابات و دوگانه رئیسی - همتی

دکتر صلاح‌الدین هرسنی (کارشناس علوم سیاسی)

اگر چه در کارآمدی هریک از نامزد‌های انتخاباتی بابت اداره صحیح و منطقی کشور بر مبنای اصول کشور‌های توسعه‌یافته و در نتیجه خارج کردن کشور از وضعیت موجود تردید‌ها و شبهاتی وجود دارد، اما منطق برخی از گمانه‌ها ما را باید این‌گونه راهنما باشد که ما نخواهیم گذشته را تکرار کنیم و در انتخاب‌های خود دچار خطا و لغزش شویم. فراموش نکنیم که دود انتخاب‌های نادرست به چشم همه مردم خواهد رفت و افسوس و حسرت اساسا راه به جایی نخواهد برد. حال در تحلیل و بررسی شرایط و وضعیت حاضر، منطق برخی از گمانه‌ها دلالت بر آن دارند که انتخابات پیش‌رو قبل از آنکه متاثر از دوگانه رئیسی- رضایی باشد، بیشتر متاثر از دوگانه رئیسی – همتی است؛ چراکه رضایی در گذشته آزمون خود را در رسیدن به پاستور پس داده، برنامه‌های او پوپولیستی و از جنس دوپینگ سیاسی است، ضمن آنکه پیشینه نظامی دارد و اساسا نگاه افکار عمومی نسبت به قدرت‌گیری بیشتر نظامیان منفی است. البته مردم ایران بر مجاهدت‌های امیران و سرداران نظام کشور در طی 8 سال جنگ تحمیلی ارج می‌نهند و قدر می‌گذارند و بر اعتبار سیاست‌های میدانی به وقت و سهمش احترام می‌گذارند و  هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنند که ایران از منظر امنیت در منطقه غرب آسیا یک «جزیره ثبات» است. بنابراین و از آنجایی‌که برخی از مردم با توجه به برخی شواهد و قراین یک نفر را پیشاپیش برنده انتخابات دانسته‌اند، این سوالات خود را نشان می‌دهد که آیا برنامه‌های او به همراه کابینه‌‌ای که قرار است عهده‌دار امور ریاست جمهوری در پاستور شود، می‌تواند گشایش‌های مورد انتظار جامعه را فراهم کند یا آنکه اتفاقات دیگری قرار است برای جامعه رقم بخورد؟در پاسخ به پرسش فوق باید گفت که رئیسی در میان نامزد‌های انتخاباتی چهره‌‌ای شناخته شده و سابقه و عملکرد کاری‌اش نیز بر همگان آشکار است که چگونه پله‌های ترقی قدرت را طی کرده و نیک نیز پیداست که کدام بخش از جریان‌های سیاسی را  قرار است نمایندگی کند. او نیز همانند همه کسانی که تاکنون پست‌های کلیدی کشور را عهده‌دار بوده‌اند، در ایجاد شرایط کنونی کشور نقش داشته است و به مصداق «گر حکم بود که مست گیرند» او نیز باید پاسخگوی بخشی از مشکلات لاینحل کشور باشد. مچ‌گیری‌ها، بیان گاف‌ها و افشای عملکرد و بیان برخی از اتهامات ناپیدا و راز‌های سر به مهر دیگر، آن‌هم در طی مناظرات از سوی نامزد‌ها آن‌هم به‌جای منطق مذاکره، بزرگ‌ترین دلیل و گواه روشنی بر این ادعاست. در این ارتباط شاید برنامه‌های او به جهت نمایاندن ضعف‌های روحانی و کابینه‌اش بتواند در کوتاه‌مدت موجب تغییرات و گشایش‌هایی در معیشت مردم شود، اما در درازمدت هیچ تضمینی برای تداوم گشایش‌های سیاسی و اقتصادی از سوی رئیسی نیست. با این اوصاف، کسانی که به آمدن رئیسی دل خوش کرده‌اند تا بلکه مشکلات کشور در طی یک دوره چهار یا هشت ساله حل شود، پای استدلال‌شان چوبین است و صد البته که سخت بی‌تمکین. این ادعا به جهت بینش سیاسی و نحوه قرائت و خوانش اصول‌گرایان نسبت به امر سیاست مایه می‌گیرد. واقعیت آن است که هر گونه امید گشایش‌های مورد انتظار در درجه اول در سایه یک اقتصاد آزاد و پویا و همچنین تعامل در سیاست خارجی با همسایگان، اتحادیه اروپا و در نهایت حل مشکل با آمریکا بر محور برجام است. حال و اگر چه روابط با مسکو و پکن تا میزانی متضمن روانی و سهولت در امر روابط خارجی و مناسبات منطقه‌‌ای کشور شده است و اصول‌گرایان مشکلی بابت این مناسبات با محوریت مسکو و پکن ندارند، اما آن‌گونه که مشخص است، قرار دادن همه تخم‌مرغ‌های ایران در سبد مسکو و پکن متضمن تداوم همگرایی کشور‌های منطقه و فرامنطقه‌‌ای با ایران در مناسبات منطقه‌‌ای و جهانی نیست، چراکه نگاه آنها به ایران ابزارگرایانه و اساسا فرصت‌طلبانه است. تحت این شرایط تنها راه برون‌رفت کشور از وضعیت موجود مذاکره و احیای برجام است که به نظر نمی‌رسد رئیسی و همفکرانش با آن موافقتی داشته باشند. در واقع، پرهیز اصول‌گرایان از شکل‌گیری یک دو قطبی انتخاباتی حول محور مذاکره در برجام از این‌رو است که در انتخابات ۹۲ این آزمون به سنجه در آمد و نتیجه آن نیز دیده شده است. در این ارتباط و آن‌گونه که اصول‌گرایان می‌گویند، وضعیت اقتصادی و تنگناهای معیشتی که مردم اکنون با آن دست به گریبان هستند، نتیجه بی‌کفایتی روحانی و برجام و مذاکره با واشنگتن بوده است. حال و اگرچه درست است که برخی از اصول‌گرایان تلاش دارند که به جامعه این‌گونه القا کنند که اگر قرار به مذاکره باشد، در یک دولت اصول‌گرا بهتر مذاکره می‌شود و قطعا نتیجه بهتری نیز حاصل خواهد شد، اما کسی این حرف‌ها را باور نمی‌کند. هزار بار هم اگر امثال کسانی چون حمیدرضا ترقی از اهمیت مذاکره بگویند و این سیگنال را بفرستند که اصول‌گرایان به خاطر احساس نزدیکی بیشتر به نظام، مذاکره‌کننده بهتری می‌توانند باشند، کسی این حرف‌ها را نمی‌پذیرد و باور نمی‌کند. نکته آنکه اصول‌گرایان هیچ وقت از زمان شکل‌گیری برجام حامی مذاکره و حل مسائل بین‌المللی از این طریق نبوده‌اند، چهره کاربلد و قابل اعتنایی نیز در این حوزه نداشته و ندارند و اهل مذاکره‌ترین کاندیدای احتمالی آنان سعید جلیلی است که سابقه‌اش چیزی جز مذاکرات بی‌نتیجه و بدتر کردن اوضاع نبوده است. از سوی دیگر حمایت از برجام و مذاکره برخی از چهره‌های اصول‌گرا در شرایط حاضر صرفا جنبه تبلیغاتی و انتخاباتی دارد. تحت این شرایط راهیابی به پاستور از سوی اصول‌گرایان به معنی انطباق‌گرایی با شرایط برجام در آینده نیست و نخواهد بود و چه بسا که برجام‌خواهی آنها بخواهد بعد از استقرار در پاستور، به برجام‌ستیزی و کارزاری مستمر میان تهران- واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام بدل شود.
بنابراین و از آنجایی‌که درِ مذاکره با واشنگتن هنگام صدارت رئیسی در پاستور بسته خواهد ماند و تمایلی به احیای برجام همانند دولت روحانی دیده نخواهد شد، باید شرایط را با مشارکت حداکثری و هدایت ریزش رای به سبد همتی، نتیجه انتخابات را به زیان جریان اصول‌گرا تغییر داد. درست است که روبسپیر‌های انقلاب ایران اصلاح‌طلب شده‌اند، اما به نظر می‌رسد که همتی از جنس آن اصلاح‌طلبانی باشد که در ترمیدور انقلاب و خلاف رویه روبسپیر، اصلاح‌طلب شده باشد، همتی اگر چه ممکن است همانند اغلب سیاست‌ورزان کشور مبرا از خطا و لغزش نباشد، اما در قیاس با رئیسی لااقل آگاه به علم اقتصاد است و سخت واقف است که چگونه بتواند سازوکار‌های اقتصاد کشور را از طریق تعامل در سیاست خارجی و همچنین از رهگذر و کاربست سازه‌های اقتصادی، به ثبات و سامان سیاسی و اقتصادی برساند. فراموش نکنیم که مشکل اصلی حال حاضر کشور مشکل اقتصادی است و اگر این مشکل تا میزانی مرتفع شود، در پی خود ثبات و سامان سیاسی را به همراه می‌آورد. بنابر این و تحت این شرایط آن‌گونه که شواهد نشان می‌دهند، قهر مشارکت روش مناسبی برای وضعیت موجود نیست و قهر سیاسی نتیجه‌‌ای جز راه یافتن اصول‌گرایان به بلوک قدرت و یکدست‌سازی قدرت نیست. لذا نباید اجازه داد که جمهوریت نظام در انحصار و گروگان کامل اصول‌گرایان در آید و همچنین نباید زمینه را به گونه‌‌ای فراهم کرد که همین دموکراسی قطره‌چکانی بخواهد رنگ ببازد؛ چراکه قرار نیست بعد از چهار دهه از انقلاب اسلامی، کشور از لحاظ اقتصادی ونزوئلایی و از منظر سیاسی همانند پیونگ یانگ اداره شود. نیازی هم نیست که از رهگذر قهر با صندوق رای، کشور به یک لیبی پس از قذافی یا تونس بعد از بن علی و مصر پس از مبارک تبدیل شود. عصر حاضر قطعا عصر مشارکت برای تعیین سرنوشت در سیاست‌های داخلی و عصر تعامل و سازنده‌گرایی در روابط خارجی است، چراکه برای تعیین سرنوشت نه نیاز به اجبار و تقاعد است و نه نیاز به زور و سیاست ارعاب. در بعد دیگر باید مواظب باشیم که روابط خارجی سازنده نباید قربانی رادیکالیسم اصول‌گرایان شود، چراکه کشور برای عبور از تنگناها به یک مجموعه روابط خارجی سازنده و سالم و مبتنی بر تعامل نیازمند است. ضمن آنکه برای گردش فراگرد‌های حیات سیاسی فقط در سایه انتخاب درست است که باید به تنگنا‌های سیاسی پایان داد و از میان گزینه‌های موجود، برای بروز و ظهور دموکراسی دست به انتخاب‌های درست و صحیح زد. به این ترتیب لازم است که  از طریق آشتی با صندوق رای، برای تعیین سرنوشت و تعیین سیاست‌های درست در عرصه‌های داخلی و خارجی گرفتار دور باطلی از اشتباهات و خطا‌ها نشویم. به این ترتیب و نظر به آنکه قرار است سیاست خارجی کشور با مهندسی و دخالت زایدالوصف اصول‌گرایان از حوزه دیپلماسی به حوزه سیاست مقابله تغییر کند، نه تنها ما شاهد تداوم چالش‌ها و موانع در حوزه سیاست خارجی خواهیم بود، بلکه به نظر می‌رسد که متاثر از این شرایط سیاست داخلی کشور در ریاست جمهوری رئیسی، تعریف چندانی نداشته باشد. چشم‌انداز این وضعیت را با توجه به تهدیداتی که از سوی نمایندگان مجلس فعلی و برخی نامزد‌های اصول‌گرایی در طی دو مناظره گفته و شنیده شده و همچنین تقاضای امان‌نامه‌‌ای که از سوی همتی از رئیسی در جریان مناظره اول درخواست شد، دلالت بر آن می‌کند که تعقیب و مجازات عاملان وضع موجود در دستور کار دولت رئیسی و اصول‌گرایان قرار خواهد گرفت. در واقع اصول‌گرایان اگر از انجام برنامه و وعده‌های انتخاباتی خود ناتوان باشند، اما قطعا این یک وعده، یعنی تعقیب و مجازات و حامیان برجام، را قطعا در دستور کار قرار می‌دهند و عملی می‌سازند. بنابراین شرایط سیاست داخلی در زمان رئیسی، مبتنی بر نشانه‌هایی از این وضعیت خواهد بود. وعده‌های انتخاباتی آنها بابت رفع فیلترینگ و راهیابی و احترام به نقش‌یابی‌های زنان در سیاست، تلاش برای رفع تبعیض ویرانگر، رفع بیکاری، خروج کشور از رکود تورمی، تلاش برای سامان معیشت اقتصادی و وعده به ارزانی زودرس، و رعایت حقوق اقلیت‌ها نیز فقط جنبه شعاری و مصرف انتخاباتی و تبلیغاتی دارد و چه بسا که از فردای مشخص شدن نتیجه انتخابات فراموش می‌شود و کاملا رنگ می‌بازد.