اکبر اکسیر؛ شاعر و طنزپرداز ایرانی:
طنز غریب و بیگانه افتاده است
اکبر اکسیر؛ شاعر و طنزپرداز درباره کارکردهای طنز سیاسی نسبت به گذشته اظهار کرد: مفهوم کامل طنز سیاسی را در طول ادبیات ایران دیدهایم، مثلا پس از دوران عبید و حافظ، ما مردمیترین بخش طنز سیاسی را در دوران مشروطه تجربه کردیم و دیدیم که طنزهای دهخدا، نسیم شمال و شاعران و نویسندگانی از این دست توانستند در آگاهی مردم و پیشبرد اهداف عالی آنها تاثیرگذار باشند؛ دیدیم که اینها چه اندازه روشنگری کردند و توده مردم را با یک قطعه شعر یا نوشته به آگاهی کامل رساندند.او ادامه داد: مردم هم قدرت این را داشتند که با شنیدن و خواندن این طنزها آگاهانه تصمیم بگیرند و در راه آزادی جامعه خدمت کنند. اما بعدها این طنز سیاسی که در خدمت مردم و اجتماع بود، به مرور زمان جای خود را به فکاهههای لوس و بیمزه داد و از حد هم گذشت و میتوان گفت به لحاظی بیاثر شد.اکسیر در ادامه گفت: در حال حاضر، با گسترش فضای مجازی، میبینیم که ایران ۸۵ میلیون نفر طنزپرداز دارد و هر سوژهای بلافاصله با یک طنز کوبنده و با یک سوژه طنزآمیز به خانهها وارد میشود و کنترل این طنز از دست رفته است.سراینده «مالاریا» در عین حال بیان کرد: ولی با یک طبقهبندی میتوانیم بگوییم که طنز سیاسی، طنزی است که بدون آلودگی و بدون اینکه چهره فرد را خراب کند و به بداخلاقی دست بزند، میتواند به مفهوم مطلق در راه احیای آزادی، اخلاق و خدمت به انسان اقدام کند. میتوان گفت که در مدت اخیر، در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهایم.این شاعر همچنین با بیان اینکه تمام کانالهای مجازی دست افرادی افتاده که بدون ترمز و رعایت شئونات اخلاقی، به هر وسیلهای شده حرفهای خودشان را میزنند، اظهار کرد: میتوان گفت این فقط به آزادی متلک و سوژههای سخیف دامن زده است. در بین اینها البته گاهی طنزهای بسیار وزین و زیبا هم میبینیم که هم حرفش را میزند، هم باعث انبساط روحی مردم میشود و هم میتواند به عنوان یک رسانه در بین همه رسانههای حقیقی و مجازی کاربرد داشته باشد.او درخصوص کارکرد و وظیفه طنز در فضاهایی سیاسی همچون انتخابات به ایسنا گفت: از آنجا که شاعران طنزپرداز اصولا بلندگو و تریبون مردم هستند، وقتی میبینند نمایندههایی که انتخاب میکنند به وعدههایشان عمل نمیکنند یا اغلب «به خاطر مالاندوزی»، «استفاده از رانتهای مختلف» و «اخذ پستهای مختلف» فعالیت دارند و اصلا به شعارهای انتخاباتیشان توجهی نمیکنند، لذا به تبعیت این بدعهدیها همیشه به صورت منفی به موضوع نگاه میکنند و سوژههایشان فقط برای بیآبرو کردن، هتک حرمت و خنداندن به کار میرود. درحالی که اگر شعر طنز واقعا میتوانست به وظیفه اصلی خودش که آگاهی مردم و دیدن پلیدیها و پلشتیها و تا اندازهای بزرگنمایی آنهاست، عمل کند، در جامعه موثر و مفید واقع میشد. اما از آنجایی که آنها نسبت به مسئولان و عملکردشان بیاعتماد هستند، لذا همیشه صفحه دوم ماجرا پیش میآید و آن فقط پرداختن به تخریب، دروغ، فساد و آلوده بودن این جریانها است.اکسیر افزود: لذا طنز میتواند در اینجا بدون ترمز به وظیفه خود عمل کند و هیچ کسی هم جلودار او نیست. در حالی که در واقع طنز به مفهوم مطلق خود به عنوان یک رابط قضایی و قانونگذار میتواند جلو همه مشکلات، خلافکاریها و جرایم مدنی را بگیرد و جامعهای پاک را ارائه دهد. از اول هم طنزپردازان که مجاهدان واقعی تلاش برای آبادی، آزادی و بهبود جامعه هستند، همیشه در انزوا بودند و به گوشه رانده شدند و هیچکس به حرفشان توجهی نکرد؛ طنز غریب و بیگانه است و نمیتواند به وظیفه اصلی خود که مبارزه با فساد، خلاف، دزدی و اختلاس است، عمل کند.