غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سازهای کنسرت قبیح‌تر از منقل و وافور

«به بهانه نشان ندادن سازها از نمای نزدیک در کنسرت آن‌لاین استاد شهرام ناظری»

توگویی صدای شهرام ناظری از خاک به افلاک رفته و با سیر در کرانه‌های لاهوتی باز به خاک برگشته تا هر صاحبدلی را در هر گوشه از دنیا، از مرگ تن برهاند... با صدای افلاکی شهرام ناظری گوشمان «قصه‌ی ایمان شنید و مست شد». با این صداست که  میتوان  به ذات بی‌چون خداوندی اندیشید، نه وعظ تزویرکارانی که بر پیشانی، نقش ریا زده‌اند. صدای شهرام ناظری از لهیب آتش شعر مولانا گداخته شده  که این‌گونه شورانگیز و شعله ور است... . نام شهرام ناظری به‌تنهایی برای هویت فرهنگی  ایران بزرگ کافیست... . شهرام ناظری برای ما همسنگ فردوسی، مولانا و حافظ است... . برای ما به‌اندازه‌ی تخت جمشید -این شاهکار بی بدیل هنر و معماری- گران‌بهاست. در صدای شهرام ناظری، حماسه اسطوره، شور، عرفان حقیقی، مراقبه، تاریخ مبارزات حق‌طلبانه نهضت‌های ملی و قومی ایرانیان، عشق، ادبیات، رزم و بزم و... . یکجا متجلی است. صدایی که  از دل آن، این همه ارزش والا جاریست، خود میراث فرهنگی عظیم و جاویدان است. نشان ندادن ساز در نمای نزدیک از کنسرت آن لاین شهرام ناظری، کاری ضدفرهنگی است که مبدع آن صداوسیماست. سال‌هاست  تنگ نظری‌ها و کج‌سلیقگی‌های افراطی مدیران و متولیان  محافظه‌کار  این رسانه، نسبت به موسیقی اصیل، این‌گونه بوده و هست و عجیب اینکه خود صداوسیما مبدع سخیف‌ترین و مبتذل‌ترین موسیقی بوده است... صداوسیما طی سال‌ها، هیچ موسیقی  اصیل سنتی درجه‌یکی پخش نکرده و اگر هم چیزی به‌عنوان موسیقی سنتی از این رسانه شنیده شده، در حقیقت تفاله‌های موسیقی سنتی بوده است. شهرام ناظری خود بارها به عملکرد این رسانه در قبال موسیقی اصیل ایرانی و هنرمندان بزرگ موسیقی سنتی، اعتراض کرده است .عجیب این است که این روزها ، وطن «ای هستی من» با صدای شهرام ناظری، از این رسانه به کرات میشود چون این رسانه - به خاطر مقتضیات روز،  به این شعر و موسیقی  و این آواز حماسی شدیدا نیاز دارد. موسیقی حقیقی، چون آب زلال چشمه‌ساران، روح  را نوازش کرده و موجب اعتلای آن می‌شود. صوت و مزامیر داود نبی که در کتب مقدس از آن سخن رفته، نیایش به درگه خداوندی و نغمه آفرینش بوده است. چه جانهای آگاه و بیقراری که با زخمه‌های ساز به فلسفه جهان هستی، راز آفرینش و فراتر از آن،به درگه بیچون خداوندی نزدیک شده اند و اینک بر این هنر مقدس چه رفته است؟! حسین علیزاده سال‌ها پیش گفته بود «تلویزیون وافور را نشان می‌دهد اما ساز را نشان نمی‌دهد...» تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. شهرام ناظری تنها خواننده‌ای است که با تسلط دقیق بر شعر و ادبیات خروشان پارسی، از نوعی جهان‌بینی خاص برخوردار است که شاید غیر از او، هیچ خواننده‌ای در جهان از آن بهره‌ای نبرده باشد... . این جهان‌بینی به علت اتصال اندیشه‌ او به دریای بی‌پایان مولاناست...مولانایی که تا هزاره‌های فرارو تکرار ناشدنی خواهد بود و به‌تبع صدای شهرام ناظری نیز، چنین خواهد بود. صدای شهرام ناظری چون شهابی گدازان است که تا ابدیت در این گنبد دوار  سیر خواهد کرد... . خرسندیم که در روزگار شهرام ناظری هستیم. ما با صدای شهرام ناظری دگرگون می‌شویم. صدایی که بی‌هیچ  گزافه‌ای تا سده‌ها و هزاره‌های فرارو، تکرار نخواهد شد. صدای شهرام ناظری، رستاخیز و رنسانس موسیقی ایرانی است. توگویی آواز او، آواز خداست. اما آنان که موجب شده‌اند تا این‌گونه با ساز و موسیقی برخورد شود، از یاد نبرند وقتی‌که تمامیت ارضی این سرزمین دستخوش هجوم و کارزار هولناک نبرد تحمیلی عراق علیه ایران بود، این صدای شعله‌ور و حماسی شهرام ناظری و صدای سرکش محمدرضا شجریان بود که روحیه تهور و دلیری را در جوانان ایرانی برمی‌انگیخت تا به دفاع از این سرزمین فناناپذیر برخیزند. هنوز وقتی‌که پس از دهه‌ها، تصنیف «کجایید ای شهیدان خدایی» را با صدای شعله‌ور شهرام ناظری را می‌شنویم، روحیه سلحشوری ما را برمی‌انگیزد و از نهایت غرور، مو بر اندام‌مان، دشنه می‌شود. این تصنیف هنوز تازه، غرورانگیز و لبریز از حماسه است.