همدلی از برخوردهای خشونتآمیز با فعالان عرصه رسانه گزارش میدهد
افزایش تعرض فیزیکی به اهالی رسانه
همدلی| اهالی رسانه اعم از خبرنگار، عکاس و... مشکلات و دردهای جامعه را با قلم و دوربینهایشان فریاد میزنند و سوژه میکنند تا شاید چشمی مشکلات را ببیند و گوشی دردها را بشنود. آنان در همه مناسبات خبری از درد مردم میگویند و از مسئولان پاسخ میخواهند، اما کسی نیست مشکلات آنان را فریاد کند. نه قلمی دردهایشان را مینویسد و نه دوربینی زخمهایشان را به تصویر میکشد، اما با این حال بیان و رفع مشکلات جامعه اولویت اولشان است، اگرچه خود همواره اولویت آخر هستند.
تعرض فیزیکی به فعالان رسانه
درد اهالی رسانه فقط نابرابری حقوق و مزایا، مشکلات معیشتی، تیغ سانسور بر بدن نحیف کلمات و جملهها، خودسانسوری برای بقا، برخوردهای امنیتی گاه و بیگاه و...نیست، تعرضهای فیزیکی، حملههای وحشیانه، ضرب و شتم، بیحرمتی و... درد دیگری است که گویا اهالی رسانه باید به لیست بلند بالای دردهای خود اضافه کنند. اگرچه برخوردها و تعرضهای فیزیکی و کلامی با اهالی رسانه تازگی ندارد، اما فاصله زمانی چند تعرض اخیر آنقدر کم است، بیم آن میرود که این تعرضها و خشونتها مانند نابرابریهای مالی و مشکلات معیشتی فعالان رسانه برای جامعه عادی شود و همگان آن را به عنوان یک رویه عادی که گویا گریزی از آن نیست، بپذیرند. اواخر فروردین امسال بود که صاحبان مغازهای در خیابان پاسداران تهران، در واکنش به تهیه گزارش توسط خبرنگاران صداوسیما، با آنها درگیر شدند و اقدام به شکستن بینی صدابردار و ضرب و شتم خبرنگار و تصویربردار و وارد کردن خسارت به دوربین آنها شدند.
به فاصله کوتاهی از این حادثه، ماموران حراست دانشگاه علوم پزشکی بهشتی انگشت دست «فائزه مومنی»، خبرنگار رویداد ۲۴ را که برای پوشش خبری واکسیناسیون رفته بود، شکستند. هنوز دو هفته از شکستن انگشت دست خبرنگار رویداد ۲۴ نگذشته بود که «محمد دلکش»، عکاس خبری آژانس عکس تهران به وحشیانهترین شکل مورد هجوم و حمله زورگیران چاقوکش قرار گرفت و معجزهآسا نجات پیدا کرد.
ماجرای عکاس خبری آژانس عکس تهران چه بود؟
ماجرا از این قرار بود که محمد دلکش، عکاس خبری آژانس عکس تهران که به دلیل منع تردد نمیتوانست با خودروی شخصی برای عکاسی به شهرستان رامسر اعزام شود، حدود ساعت 4 بامداد روز پنج شنبه 13 خرداد به ترمینال غرب رفته بود که به دلیل عدم تکمیل مسافر و حرکت نکردن تاکسی ترمینال و عجله برای رسیدن به محل تهیه عکس قصد استفاده از خودرو مسافرکش شخصی در بیرون از ترمینال را داشته که به دام دو زورگیر چاقوکش میافتد. وی در خارج از ترمینال سوار تاکسی شخصی بین شهری برای رفتن به رامسر میشود که سه مسافر و راننده به طرف خارج از تهران حرکت میکند. خودرو مذکور از میدان آزادی که حرکت میکند در بین راه ناگهان راننده به سمت جاده ساوه تغییر مسیر میدهد که وقتی محمد دلکش و مسافر دیگر به راننده اعتراض میکنند راننده با یک نفر که در عقب ماشین نشسته و از قبل برنامهریزی کرده بودند عکاس خبری و همراهش را مورد حمله و تهدید با چاقو قرار میدهند. زورگیران مسافر دیگر را که وسیله یا مال و اموال خاصی نداشته رها کرده ولی عکاس خبری آژانس عکس تهران را به خاطر همراه داشتن کیف وسایل عکاسی و دوربین که برای هر ماموریتی همه عکاسان خبری معمولا با خود دارند با چاقو تهدید میکنند و تمام وسایل باارزش وی از کیف پول و موبایل گرفته تا دوربین و لپتاپ را با ضرب و شتم و تهدید چاقو به سرقت میبرند.
در بین راه و حین درگیری زورگیران به عکاس آژانس عکس تهران 21 ضربه چاقو میزنند که بخت با این عکاس خبری یار بود و ضربات چاقو عمیق نبوده است و در نهایت او را زخمی و بیحال از ماشین به بیرون پرت و در کنار جاده رها میکنند. ساعتی بعد فردی رهگذر از راه میرسد و وقتی حال بد این عکاس را مشاهده میکند با اورژانس تماس میگیرد و او را به بیمارستان انتقال میدهند. پلیس نیز در بیمارستان حاضر شده و گزارشی تهیه کرده و قرار است پیگیر ماجرا شود. بدیهی است ماجرای محمد دلکش اولین رفتار خشونتآمیز با فعالان رسانهای نیست و آخرین آن هم نخواهد بود. تا زمانی که شان و جایگاه این قشر از راس هرم دیده نشود، این گونه تعرضها از کف هرم دور از انتظار نیست.
واکنش انجمن عکاسان مطبوعاتیبه ماجرا
بعد از این حادثه ناگوار برای محمد دلکش انجمن عکاسان مطبوعاتی ایران بیانیهای با عنوان «۲۱ ضربهای که بر پیکر رسانه فرود آمد» منتشر کرد و خواستار شناسایی هر چه سریعتر عاملان این حادثه تلخ شد. در بخشی از این بیانیه آمده است:«انجمن صنفی عکاسان مطبوعات ایران ضمن ابراز تاسف از حادثهای که برای این عکاس خبری کشور پیش آمده است، از مقامات انتظامی استان انتظار دارد در کوتاهترین زمان ممکن با ورود و پیگیری این حادثه هر چه زودتر عاملین حمله وحشتناک شناسایی و دستگیر شوند. چراکه هرگونه کوتاهی و عدم پیگیری در این مورد متجاوزان و دزدان را جسورتر خواهد کرد.»
خشونت علیه خبرنگاران و اهالی رسانه در حالی در کشور روند افزایشی به خود گرفته که ایران برخلاف برخی از کشورها مانند افغانستان درگیر جنگ داخلی نیست که بتوان آن را به وضعیت آشفته کشور ربط داد و این خشونتها را تا حدودی توجیه کرد. ضمن این که آرامش نسبی در کشور برخوردار است. عمر فعالیت رسانهای در ایران نزدیک به دو قرن است. بنابراین انتظار میرود با توجه به این قدمت هم مردم و هم مسئولان به جایگاه و شأن فعالان این عرصه احترام بگذارند نه با مشت و لگد و چاقو و برخوردهای امنیتی با آنان برخورد کنند. البته برخی ریشه خشونت علیه فعالان رسانه را به خشونت رایج در جامعه گره میزنند و میگویند وقتی خشونت در جامعهای جاری شود همه را میبلعد، فارغ از هر نقش و جایگاهی که دارند. برخی نیز تعرض به خبرنگاران را به برخورد مسئولان کشور با این قشر ربط میدهند و معتقدند وقتی مسئولان شأن و جایگاه خبرنگاران را ارج نمیگذارند و با کوچکترین اقدامی با آنان برخورد امنیتی میکنند، مردم نیز به خود اجازه تعرض به این قشر را میدهند.