غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


در باب دو صد گفته‌ای که چون نیم کردار نیست

محدثه کاظمی (پژوهشگر ارتباطات و رسانه)

 گفتار و کردار از جمله مولفه‌های بنیادی در فعالیت‌های اجتماعی انسان‌ها محسوب می‌شوند و چگونگی ارتباط بین این دو از دیرباز تا اکنون، دغدغه بسیار مهمی برای بشر بوده است. امروزه نیز تحقیقات بسیاری بر روی این موضوع صورت می‌گیرد تا بتوانند به نتیجه ثابتی دست یابند و غالبا در نهایت به این نتیجه رسیده‌اند که آنچه مردم می‌گویند، پیش‌بینی ضعیفی از چیزی است که عملا مردم انجام می‌دهند و پیوند میان گفتار و کردار، کاملا متغیر و به عوامل متغیر دیگری بستگی دارد. این نتایج بدان معناست که پژوهشگران در نهایت به همان ضرب‌المثل قدیمی رسیده اند که تنها در چند کلمه اصل مطلب را بیان می‌کند: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست!» اگرچه در طول تاریخ تلاش فراوانی صورت گرفته که با این سخن «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» مخالفت شود و افراد مختلف در موقعیت‌های خاص تلاش کرده اند که بگویند دوصد گفته آنان (استثنائا آنان) چون کردارشان است اما به نیم کردار هم نرسیده‌اند و این مهم جز در موارد بسیار معدود تاریخی به وقوع نپیوسته! پس همچنان می‌توان گفت:«دو صد گفته چون نیم کردار نیست!» اینکه در این روزها و در بحبوبه انتخابات، تنها باید به همان گفتار بسنده کرد، کار را برای انتخابگران سخت و مشکل می‌کند. با توجه به اینکه گفتارهایی که ادعا می‌شود، می‌تواند در عمل کاملا تغییر کند و ما تجارب خوشایندی را در تطابق گفتار و کردار نداشته و درک تغییرات این دو مقوله برایمان ملموس و محسوس بوده، پس انتخاب برایمان سخت‌تر از پیش است! این تغییر عمل و گفتار به این معنا نیست که تمامی گفتارها بی‌فایده هستند، این تغییر به این معناست که تنها قابلیت تکیه کردن بر گفتار ممکن است ما را با چالش روبه‌رو کند و آنچه ما تصور می‌کنیم، به مرحله عمل و وقوع نرسد! گفتار ما از صداست و ما با صدا می‌توانیم گوش فلک را پرکنیم، ما می‌توانیم با گفتار وعده‌هایی را بدهیم همانطور که این روزها انواعشان را می‌شنویم اما این وعده‌ها تا چه اندازه می‌توانند به عمل نزدیک باشند؟! افزایش یارانه‌ها تا ۴۵۰هزار تومان! افزایش وام ازدواج تا ۵۰۰میلیون تومان! ایجاد اشتغال برای جوانان، ساخت و واگذاری تسهیلات ارزان به بخش مسکن! پرداخت خسارات مالباختگان در بورس! حل مشکل بازار سرمایه در سه روز! کاهش نرخ تورم! کاهش مالیات تولید! از بین بردن فرصت‌های رانتی! رونق اقتصادی و...آیا با شرایط اقتصادی فعلی، این گفتارها قابلیت عملی شدن را دارند؟ آیا این سخنان، تکرار سخنان در دوره‌های قبل نیست؟ ما انتظار چه فاصله‌ای میان گفتار تا کردار را باید داشته باشیم؟