همدلی از ماجرای آزار یک کودک طرفدار فوتبال گزارش میدهد
کری فوتبالی با طعم کودکآزاری
همدلی| ستاره لطفی- «من تیمم را نمیفروشم» این هشتگی است که در دو روز گذشته به حمایت از یک کودک طرفدار تیم فوتبال استقلال تهران شکل گرفته و شبکههای اجتماعی را نیز به سرعت درنوردیده است. این هشتگ فوتبالی را نباید به یک دعوای فوتبالی تخفیف داد، چرا که در پس زمینه این هشتگ زخم ناسوری نهفته است که هر بار در شکل و قالب جدیدی در جامعه بازتولید میشود. کودکآزاری، خشونت علیه کودکان و... عناوینی است که تقریبا هر روز به بهانههای مختلف و در شکل و قالبهای جدید به عنوان یک عارضه اجتماعی خود را در جامعه ایران نشان میدهد تا همگان باور کنند این سرزمین به دلیل ضعف ساختاری و سیاستگذاری در حوزه کودک جای امنی برای کودکان نیست.
ماجرا چه بود؟
دو روز پیش کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که یک کودک هوادار تیم فوتبال استقلال تهران به شکل دلخراشی مورد خشونت کلامی و آزار فیزیکی از سوی ۲ فرد قرار میگیرد. در این کلیپ فردی در حال آزار و اذیت کودکی نشان داده میشود که به نظر میرسد در حال چوپانی است. در این کلیپ، فرد نامبرده که مدعی طرفداری از تیم پرسپولیس است، با آزار و اذیت یک کودک طرفدار استقلال در تلاش است تا او علیه تیم محبوبش شعاری سر دهد، ولی کودک استقلالی با ابراز علاقه به تیم موردعلاقهاش، از به کار بردن شعار علیه این تیم خودداری میکند و حتی زیر آزارهای شدید فیزیکی آزارگران میگوید «من هیچ وقت تیمم را نمیفروشم»! جملهای که اکنون به هشتگی اعتراضی تبدیل شده است.
این فیلم واکنشهای زیادی را به دنبال داشت و سبب جریحهدار شدن احساسات طرفداران هر دو تیم شد و باشگاههای استقلال و پرسپولیس نیز بهشدت آن را محکوم کردند. البته افشین پیروانی، بازیکن سابق پرسپولیس فیلم را ساختگی دانسته بود. بعد از اعتراض و واکشنهای زیاد به این فیلم به ویژه از سوی باشگاه استقلال و بازیکن و طرفدارانش، فرمانده انتظامی سبزوار اعلام کرد که عامل آزار هوادار کوچک استقلال را شناسایی و دستگیر کرده و تحویل مراجع قضایی داده است. لازم به ذکر است بر اساس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و با استناد به قانون مجازات اسلامی رفتار زننده افراد خاطی با کودک استقلالی، قابل پیگرد قانونی و دارای مجازات حبس و شلاق است.
خشونت در زیر پوست جامعه
این دست خشونتهای رفتاری ربطی به فوتبال یا هواداری از تیم خاصی ندارد، بلکه برآمده از خشونتی است که در زیر پوست این جامعه نفس میکشد و بزرگ و کوچک را قربانی میکند. در این میان کودکان قربانیان کوچکی هستند که بیش از دیگران میتوانند تبدیل به ابزار ارضای تمایلات روحی و روانی عدهای شوند و مورد خشونت قرار گیرند. روا =داشتن خشونت علیه کودکان در کشور آن قدر زیاد است که میتوان کودکان در ایران را مرغ عروسی و عزا دانست، خشونت علیه آنان دیگر بهانه و دلیل نمیخواهد و هر کسی به تناسب موقعیت اجتماعی و شرایط روحی و روانی خود آنان را آزار میدهد و چه آنانی که به خاطر هواداری از تیم محبوبشان کتک میخورند و چه آنانی که بهانه عقدهگشاییهای سیاسی والدینشان میشوند و ابزار راه انداختن موج و جریان معنادار سیاسی و عقیدتی پدران یا مادرانشان میشوند، همه آزاردیده و خشونت دیدهاند. درست مانند دختربچهای که مادرش بار کینهورزیهای سیاسی و تندرویهای اعتقادی خود را بر دوش نابالغ او انداخت و با گذاشتن کلام زننده و گستاخانه او را با بهانه مناظره با فائزه هاشمی، با وی در انداخت، تا بلکه بتواند در پشت دختر نوجوانش قایم شود و موجی سیاسی در جهت تخریب طیف خاصی راه اندازد. فارغ از این که ویدئوهای دعوت به مناظره فائزه هاشمی و سرباز زدن از آن توسط دختربچه مسخ شده، بیش از آن که لطمهای به وجهه فائزه هاشمی وارد کند، تصویری مشمئزکننده و منزجر کننده از والدینی بیمسئولیت و سوءاستفادهگر را به نمایش گذاشت.
بدون تردید والدین این کودک فرقی با والدینی که کودک خود را در فضای مجازی وسیله کسب شهرت و ثروت خود قرار میدهند، ندارند، چرا که هر دوی آنان، کودکانشان را ابزار مطامع خود کردهاند، حتی میتوان گفت آن مادر به اصطلاح روشنفکر، تحصیلکرده و دارای بینش سیاسی با والدین معتادی که کودکان خود را برای مواد مخدر مصرفی خود به حراج میگذارند نیز فرقی ندارد، چرا که همه آنان با نگاهی ابزاری به کودکان، آنان را وسیله کسب شهرت، ثروت، لذت و ... خود قرار دادهاند.
لزوم حمایت عرفی و قانونی از کودکان
واقعیت این است کودکآزاری به هر شکل و شمایلی فقط جرم نیست، یک رذیلت اخلاقی است و لازم است اذهان عمومی در مواجهه با هر نوع کودکآزاری به این معضل اجتماعی واکنش نشان دهد، تا شاید این توجه زمینهساز جذب حمایتهای عرفی و قانونی برای کودکان شود. بدیهی است اگر در زمینه جایگاه و شأن کودکان اصلاحاتی اساسی در کشور صورت نگیرد به یقین خود را از داشتن یک جامعه سالم و شاد در آینده محروم خواهیم ساخت.
ناگفته پیداست ریشه مشکلات امروزی به ساختارها و سیاستگذاریها در رابطه با کودکآزاری برمیگردد و تا زمانی که قانون مصوبی در این رابطه وجود نداشته باشد، کودکآزاری در کشور نه تنها از بین نمیرود بلکه بیشتر میشود و حتی به اشکال و قالبهای جدید نیز در میآید.
علاوه بر حمایت قانونی از کودک و لزوم توجه و به سرانجام رساندن لایحه حمایت از حقوق کودکان، مقابله با معضل کودکآزاری نیازمند عزم ملی و ایجاد یک نهاد فرابخشی است که اختیارات قضایی و اجرایی را همزمان داشته باشد تا پروندههای کودکآزاری در دالانهای تودرتوی ادارات و سازمانها و پشت در اتاقهای مدیران و معاونان که ژست حمایت از کودکان را میگیرند، اما در عمل خروجی خاصی را نیز ندارند، معطل نشود.