رابطه تورم با زندگی فردی و اجتماعی
علی نوری (مدرس دانشگاه )تورم ناشی از فزونی تقاضا نسبت به عرضه کالاها و خدمات است. به عبارت ساده؛ اگر به میزان نیاز مردم در بازار کالا و خدمات وجود نداشته باشد، گرانی یا تورم اتفاق میافتد. با گران شدن کالاها، قدرت خرید مردم به ویژه آنهایی که درآمد ثابت دارند، کاهش مییابد. کاهش قدرت خرید به معنای فقیرتر شدن افراد جامعه و عدم دسترسی آنها به مایحتاج ضروری مانند گوشت، مرغ، روغن، لباس، آموزش، بهداشت و سایر ضروریات زندگی است. عدم تأمین مایحتاج زندگی افراد پیامدهای زیانبار و جبرانناپذیری در زندگی آنها دارد، از جمله این موارد به خطر افتادن سلامت جسمی مردم در اثر عدم مصرف مواد غذایی ضروری تأمین کننده ویتامینها و پروتئینهای بدن است.
کاهش قابل توجه مصرف مواد لبنیاتی و گوشتی در سالهای اخیر که ناشی از گرانیهای بیسابقه است، شاهدی بر ادعای فوق است. پیامد دیگر این موضوع، سرخوردگی و نا امیدی افراد به ویژه جوانان نسبت به آینده است. با یک محاسبه ساده میتوان متوجه شد که یک جوان تا چه اندازه با تهیه یک خودرو یا منزل مناسب فاصله دارد؟ چگونه باید لوازم منزل را برای شروع زندگی تهیه کند؟ سؤالاتی از این قبیل، میتواند سبب ناامیدی و سرخوردگی جوانان شود یا آنها را به سمت رفتارهای انحرافی سوق دهد تا از آن طریق به تأمین نیازهای زندگی خود اقدام کنند! پیامد این وضعیت، افزایش آمار خودکشی در سالهای اخیر بهویژه در بین جوانان، افزایش دزدی و ناامنی در جامعه است. یکی دیگر از پیامدهای تورم، کاهش مشارکتهای اجتماعی است. گرانیها توجه افراد را به زندگی شخصی خود معطوف میکند و همه برای تهیه مایحتاج زندگی خود تلاش میکنند، بنابراین فرصتی برای پرداختن به مسائل اجتماعی و کمک به دیگران یا مشارکتهای اجتماعی پیدا نمیکنند. همین امر سبب کم شدن روابط و پیوندهای اجتماعی شده و شور و نشاط اجتماعی را کاهش میدهد. پیامدهای تورم در سالهای اخیر را میتوان در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی مشاهده کرد. آمارهای رسمی بیانگر افزایش طلاق، کاهش ازدواج، کاهش فرزندآوری، افزایش اعتیاد و گسترش فقر در جامعه است. اگر چه تورم تنها دلیل بروز مسائل اجتماعی فوق نیست، اما یکی از دلایل مهم وقوع یا افزایش آمار این آسیبهاست.
گرانی موجود در جامعه رفاه عمومی را کاهش داده و سبب کاهش اوقات فراغت و تفریحات سالم جسمی و روحی افراد شده است. تورم سبب میشود فعالیتهای تولیدی به صرفه نباشد و منابع مالی از تولید به سمت واسطهگری سوق پیدا کند. همین امر زمینهساز تعطیلی مراکز تولیدی و گسترش بیکاری در جامعه است. همان گونه که میدانید بیکاری منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، فقر و طلاق است. افزایش فاصله طبقاتی و نابرابریهای اقتصادی از دیگر پیامدهای تورم است؛ زیرا در حالت تورم، فقرا بیش از ثروتمندان آسیب میبینند. برای مقابله با آسیبهای اجتماعی ناشی از تورم و کاهش اثرات آن توجه به راهکارهای زیر ضروری به نظر میرسد: نخست: تأمین نیازهای ضروری مردم با قیمت پایینتر از بازار از طریق یارانههای دولتی جهت حفظ سلامت جسمی و روانی آنها؛ در این باره میتوان به کالاهایی مانند موادغذایی، سوخت، حمل و نقل، آموزش و بهداشت اشاره کرد. دوم: استفاده کارآمد از ابزار مالیات برای تعدیل درآمدها؛ اخذ مالیات بیشتر از ثروتمندان و کمک به فقرا از طریق درآمدهای حاصل از آن. سوم: سرمایهگذاریهای فرهنگی از طریق نهادهایی مانند مدرسه، دانشگاه، رسانه ملی و روزنامهها جهت دوری مردم از تجملگرایی و مصرفگرایی و سوق دادن مردم به سوی توجه به نیازهای ضروری. چهارم:تقویت همبستگی اجتماعی از طریق تسهیل پیوندها و روابط اجتماعی بین گروههای مختلف جامعه مانند برگزاری جشنهای ملی و مذهبی، برگزاری مسابقات محلی، یارگیریهای محلهای و پر رنگ شدن نقش محله جهت کاهش فشار گرانی بر زندگی مردم.