غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


کِلاب‌ هاوس در گسترۀ همگانی؟

سیّدحسین حسینی (استاد دانشگاه)

آیا کلاب‌هاوس (club house) می‌تواند در تقویت نقش «گسترۀ همگانی» مؤثر باشد؟ یورگن‌هابرماس (1929 Jurgen Habermas)  فیلسوف معاصر آلمانی در کتاب «تطور ساختاری گسترۀ همگانی» از مفهوم گسترۀ همگانی (public sphere) یاد می‌کند که نزد وی، فضایی عمومی در گسترۀ حیات اجتماعی قلمداد می‌شود و می‌تواند جامعه را به سمت و سوی مناظرات عمومی انتقادی سوق دهد؛ یک حوزۀ روابط گفتمانی، متمایز از دولت و حاکمیت که منجر به شکل‌گیری افکار عمومی شده و با دسترسی همگانی و به صورت کاملاً آزادانه، گفتمان‌های انتقادی را شکل خواهد داد. به اعتقاد وی در چنین فضای عمومی، فعالیت‌های آگاهی‌بخش رسانه‌ای به ایجاد زمینه برای بنیاد دموکراسی می‌انجامد. گسترۀ همگانی، فضایی اجتماعی است که مردم در آن، آزادانه شرایط اجتماعی خود را نقد می‌کنند و بر جریان تصمیم‌گیری‌های سیاسی تأثیر می‌گذارند (ر.ک: ویکی پدیا، یورگن‌هابرماس). یکی از کسانی که تلاش کرده بر مبنای این مفهوم به تحلیل وضعیت اجتماعی و زمینه‌های فرهنگی و تاریخی نقد بپردازد، تری ایگلتون (Terry Egheltun, 1942) در کتاب کارکرد نقد(The function of Criticism) است. هر چند ایگلتون نیز در مقدمۀ کتاب خود اشاره می‌کند که مفهوم گسترۀ همگانی، به هیچ‌وجه مفهومی غیرقابل مناقشه نبوده و بین مدل آرمانی و تبیین تاریخی، به شکلی بلاتکلیف در نوسان است و بیشتر، جنبه‌های آرمان‌گرایانه دارد تا واقعیت اجتماعی. به همین دلیل ایگلتون می‌گوید دغدغه‌ وی، به‌کارگیری جنبه‌هایی از این مفهوم برای تحلیل کارکردهای اجتماعی مسئله نقد است (ر.ک: ایگلتون، تری، 1398، کارکرد نقد، ترجمه سیف‌الله سلیمانی، تهران، نشر افراز، ص 5-11). حال پرسش این است که آیا کلاب‌هاوس می‌تواند نقشی در تقویت گسترۀ همگانی داشته باشد؟ شاید در جامعۀ ایده‌آل مورد نظر ‌هابرماس، چنین امکان‌هایی بتواند به فراهم‌آوری ظرفیت‌های گفت‌وگومحور یاری رساند، چرا که ظاهر داستان این است که گروه‌ها و حلقه‌های جدیدی بر سر مسائل و موضوعات متنوع و متکثر، شکل گرفته و با یکدیگر به بحث و تبادل‌نظر می‌پردازند. اگر جامعه‌ای یافت شود که به ثبات پایداری در ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دست یافته باشد و آن گاه بر مدار و بر مبنای آن سنگ بنا، چنین حلقاتی تشکیل شوند، شاید بتوان انتظار داشت که این دست ظرفیت‌‌های اجتماعی، به تقویت گسترۀ همگانی بینجامد. امّا پرسش اینجاست که در زمانۀ ما، چند نمونۀ این چنینی می‌توان سراغ گرفت؟ هر آینه تردیدهای دیگری نیز وجود دارد از جمله: چند درصد مردم امکان دسترسی آزاد به وسایل ارتباط جمعی دارند؟ در این گروه‌ها چه موضوعات و مسایلی طرح می‌شود و چرا؟ آیا همۀ آحاد جامعه امکان طرح تمام مسائل پیرامونی خود را در بسترهای جدید دارند؟ نقش و تأثیر شبکه‌های پشتیبان یا دست‌اندازی‌ سیستم‌های حاکمیتی و فراحاکمیتی در این میان چگونه است؟ و...
این دست مسائل و پرسش‌ها در جامعۀ ما دو چندان می‌شود، چرا که عوامل و مؤلفه‌های گوناگون و بسیار دیگری نیز در این مجموعه مؤثر می‌افتد و به همین دلیل بر ابهام و تردیدها می‌افزاید. بدین ترتیب آیا در شرایط کنونی جامعه، فراتر از منفذهایی برای بروز و تخلیه هیجانات گوناگون بخشی از بدنۀ جامعه می‌توان انتظار دیگری از کلاب‌هاوس داشت؟ پاسخ نگارنده به این پرسش منفی است.
دامنه‌ کوه‌های آتشفشانی را ملاحظه کرده‌اید؟! حباب‌های آتشینی که مرتب سر باز می‌کنند. جامعه‌ای که راه‌های بروز و ظهور فشارهای روانی و احساسی و مادی و معنوی خود را پیدا نمی‌کند، از هر روزنه‌ای بیرون می‌جهد. استقبال از کلاب‌‌هاوس را هم می‌توان در این ردیف تماشا کرد؛ حتی سر و صدا و کف و سوت و جیغ‌های نامتعارف نیمه‌های شب در محله و همسایگان، حتی دزدی‌های علمی در محیط‌های آکادمیک، حتی فحش‌های خیابانی و دعواهای سیاسی و غیره. هنگامی که عطش جامعه‌ای سرکوب شود، لامحاله آن جامعه در حال انفجار است؛ چه به صورت دفعی یا تدریجی. فافهم!