مرگهایی که به چشم نمیآیند
محدثه کاظمی (پژوهشگر ارتباطات و رسانه)یک هواپیمای بوئینگ سقوط کرد و متاسفانه تمامی سیصد سرنشین این هواپیما فوت کردند، امروز هشت اتوبوس بین شهری در مسیرهای مختلف و به دلایلی چون سقوط در دره، آتش گرفتن، ریزش بهمن و دلایل دیگر تمامی سرنشینان خود را از دست دادند، یک قطار از ریل خارج شد و بیش از دو سوم سرنشینان فوت کردند. یک هواپیما، هشت اتوبوس یا یک قطار، خبرهایی که توجه ما را بسیار جلب میکنند و در ذهنمان نقش میبندند و ناگاه درد به سراغمان میآید. روزانه سیصد نفر از هموطنانمان را به دلیل کرونا از دست میدهیم، عددی برابر با یک بوئینگ یا هشت اتوبوس یا یک قطار! عددی بزرگ که این بار راحت از کنارش میگذریم و عمق فاجعه به چشمانمان نمیآید. برای گروهی رعایت پروتکلها آن قدرها پر رنگ نبوده و همچنان هم نیست! مثل گذشته از این ویروس مهلک نمیترسند و مهمتر اینکه رعایت حقوق دیگران هم برایشان آن قدرها مهم نیست. کسانی که در سهلانگاریهای این عده، بیشترین صدمه را میبینند، گروهی هستند که بیماریهای دیگری داشته و با تغییر رنگ شهرها و پر رنگتر شدن رنگ شهرهایشان، از کمترین حقوق و کوچکترین تنفس روزانه هم بینصیب میمانند. پس با تمام این اوصاف شاید برای آن گروهی که از رعایت مداوم پروتکلها به تنگ آمدهاند و خسته شدهاند، ایران نیازمند واکسن است؛ واکسنی که تزریقش از فروردین ماه به تیرماه و از تیرماه به ماه مهر رسیده مشکل را پیچیدهتر کرده است! این وعدههای سه ماهه یعنی این تلفات روزانه یک بوئینگ یا هشت اتوبوس یا یک قطار همچنان ادامه خواهد داشت. متخصصان میگویند:«واکسن به ایران نرسد، فاجعه رخ میدهد» به نظر میرسد فاجعه رخ داده و ما در اعماق فاجعه غرق شدهایم، شاید باید دنبال واژههای جدیدی باشیم که جایگزین فاجعه شوند!