غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اگر همت و باکری زودتر واکسن بزنند

فضل‌الله یاری (سردبیر)

فرض کنید ما تصاویری از دوران جنگ در دست داشته باشیم که دشمن بمباران شیمیایی کرده، بعد رزمندگان ما تلاش می‌کنند که ماسک به چهره بزنند تا از تاول‌ها و تنگی نفس گازهای خردل منتشر شده در هوای مسموم در امان باشند. بعد ناگهان درگوشه‌‌ای از این تصاویر، همت و جهان‌آرا و باکری ظاهر شوند و ماسک را از صورت یک نوجوان بسیجی، یک پیرمرد جهادگر و یک پاسدار میان‌سال بردارند و با قیافه‌‌ای حق به جانب بگویند:«من فرماندهم برادر، من نباشم تو هم نمی‌توانی بجنگی. من نباشم کار جنگ لنگ می‌ماند برادر. تو که راضی نیستی به‌خاطر مرگ فرمانده‌ات، دشمن پیروز شود.» بعد ماسک را بر سر و صورت خود بکشند و الله‌اکبرگویان به برادران رزمنده دستور پیشروی بدهند. فکر می‌کنید با این شرایط چقدر می‌توانستند در برابر دشمن متجاوز مقاومت کنند؟ چقدر می‌توانستند بر سربازان خود فرماندهی کنند؟ 
اصلا کسی رویش می‌شد که به آنان بگوید فرمانده؟ اگر در جنگ کشته می‌شدند، از همان بسیجیانی که ماسک از صورت‌شان برداشته بودند، کسی حاضر بود زیر تابوت‌شان را بگیرد، شهیدشان بخواند؟ کسی دوست داشت بعد از جنگ نام‌شان را بر خیابان‌ها و بزرگراه‌ها بگذارد؟ 
اما واقعیت چیز دیگری است، باکری و همت و جهان‌آرا که سهل است، رزمندگان عادی بسیاری هستند که فقط با یک حرکت کوچک بسیاری از جهانیان حتی دشمن‌شان را به تحسین واداشته‌اند. 
تنها به‌ این دلیل ماسک از صورت خود برداشته و بر صورت همرزم خود گذاشتند و بعد نفس‌های خود را به‌ روی امواج مسموم گاز خردل شلیک شده از سوی دشمن باز گذاشتند.
 اگر نتیجه ظاهری آن است که برخی در گوشه آسايشگاه‌ها و بیمارستان‌ها و گروهی در انزوای خانه‌ها و زیر ماسک اکسیژن به دشواری نفس می‌کشند و برخی دیگر نیز زیر خروارها خاک خفته‌اند، اما بدون تردید هرکدام چراغی روشن در جان ایرانیان‌اند تا به چیزی دل خوش بدارند که این‌ها مردان و فرماندهان ما بوده‌اند. 
اما تصاویر با کیفیت دیگری هست که به راحتی تصاویر سیاه و سفید و بی‌کیفیت آنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و آن مسئولانی هستند که با تبختر و از موضع حق به‌جانب، دست در سفره زیردستان خود می‌کنند و آن قدر خود را صاحب حق می‌دانند که در صورت لزوم پشت آنان سنگر می‌گیرند؛ مثل همین مسئولانی که در صف پاکبانان آبادان و گلستان جا گرفتند تا از سهمیه واکسن آنها استفاده کنند و اصلا از این بابت خجالت نکشند. 
اگر مسئولان امر ناراحت نمی‌شوند باید گفت به همین راحتی انحطاط پدید می‌آید. سقوطی که نظام‌های اجتماعی شاید در دوره‌های دویست و سیصدساله تجربه کرده‌اند، ما در یک حرکت جهشی طی سی‌چهل سال تجربه کرده‌ایم. 
مسئولان اگر این را هشدار نمی‌دانند و نمی‌بینند و سرشان را زیر برف کرونا و گرانی و بی‌خبری کرده‌اند، بدانند خودشان درحال سقوط به این مرحله هستند. دیگر خود دانند و مملکت‌شان.