غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


چند تصویر مستند از میرفتاح

محمد سلیمی‌راد (فیلم‌ساز)

در طول چند سالی که در حوزه سینما مشغول هستم، به‌خاطر فعالیتم در زمینه مستندسازی با موضوع آداب و رسوم مردم استان کهگیلویه و بویراحمد، برای پژوهش میدانی معمولا به سراغ افرادی می‌روم تا از داشته‌هایشان برای بهتر شدن کارم استفاده کنم. سال ۱۳۹۳ برای پژوهش مستندی با موضوع مهریه از طریق یکی از دوستانم با کسی آشنا شدم که تا قبل از آن فقط اسمش را شنیده بودم؛«میرفتاح شفیعی». نشانی‌اش را گرفتم و با تجهیزات فیلم‌برداری به خانه‌اش رفتیم. شاخه‌های خشک وجفت شده گندم در کنج خانه بخش مهمی از کادر تصویرم را پر کرد، او نیز در گوشه دیگر کادر نشست و ‌گفت‌وگویمان آغاز شد. جلوی دوربین با لحنی آرام و کلماتی شمرده در پاسخ به سوال اولم طوری حق مطلب را ادا کرد به گونه‌ای که پاسخ همه سوال‌های دیگری را که برای ادامه ‌گفت‌وگو در ذهن داشتم، یک‌جا گرفتم. در پایان ‌گفت‌وگو و موقع تعارف چای کنجکاو شدم و از زندگی خودش پرسیدم. از ورود به دانشسرای عشایر و دوستی با مرحوم بهمن‌بیگی تا شغل شریف معلمی در نقاط مختلف کشور برایم گفت. آرامشی که در ادا کردن صحیح کلمات داشت مرا به خلسه‌ای برد تا فراموش کنم دکمه ضبط دوربین را فشار دهم و خاطرات بی‌نظیرش را ثبت کنم. آنقدر زیبا سخن می‌گفت که تصاویر توی خاطراتش مثل نگاتیو دوربین‌های ۱۶ میلی‌متری گاهی با آهستگی «اِسلوموشن» و سرعت «فست موشن» به همراه موسیقی فیلم «سینما پارادیزو» که حال و هوای نوستالژی آن روزهایش را داشت، از جلوی چشمانم رد می‌شد. در جریان یادآوری خاطراتش، گاه بغض‌ می‌کرد و گاهی نیز لبخند می‌زد، ولی گاه با وجود خنده‌دار بودن خاطره‌ای هیچ‌گاه با صدای بلند نخندید. حدود یک ساعت مهمان تلخی و خوشی روزهای سال‌های دورش بودم. از او قول گرفتم در دیدار بعدی‌مان مستندی از زندگی‌اش با موضوع «نیم قرن تعلیم» را شروع کنم و برای مدتی مزاحم روزگارش بشوم. اما به خاطر گرفتاری‌های چند پروژه نیمه‌تمام و غرق شدن در روزمرگی‌ها و البته دشواری‌های کرونا، منتظر فرصت مناسب‌تری بودم که زندگی و 50 سال معلمی‌اش را به تصویر بکشم که روزگار فرصت نداد. در طول مدت آشنایی‌مان تنها تصویری که از او ثبت کردم یک دقیقه ابتدای حرف‌هایش در یکی از دیدارهایمان بود که رو به دوربین گفت:«من فتاح شفیعی فرزند کهگیلویه، اهل شهر سوق، متولد ۱۳۳۰ با سابقه بیش از نیم قرن معلمی و آموزش زبان فارسی.»