آغاز جنگهای داخلی ۱۵ساله لبنان
دهه 70 و 80 قرن گذشته میلادی سالهایی سیاه در تاریخ لبنان به شمار میرود؛ سالهایی که علاوه بر اشغالگری رژیم صهیونیستی در بخشهای قابل توجهی از این کشور، با جنگهای داخلی لبنان همراه بود که هزاران نفر در اثر این جنگها و اقدامات تروریستی کشته شدند. دو حادثه صیدا و عینالرمانۀ در سال 1975، نخستین جرقههای جنگ داخلی لبنان به شمار میآیند. در 26 فوریه 1975، ماهیگیران صیدا به رهبری معروف سعد، تظاهرات آرامی را بر ضد شرکت پروتئین به راه انداختند؛ شرکتی که در صدد انحصاری کردن صید ماهی و در نتیجه به خطر افتادن منبع درآمد آنان بود. اما این راهپیمایی کاملا صنفی با دخالت ارتش به خشونت گرایید و در پی تیراندازی سربازان، معروف سعد زخمی شد و 9 روز بعد در اثر شدت جراحات در بیمارستان درگذشت. حادثه دوم و اصلی در 13 آوریل1975 روی داد که در واقع آغاز جنگ داخلی لبنان را در پی داشت. پییر جُمَیِّل رئیس حزب کتائب، در حال بازدید از مراحل ساخت کلیسایی در عین الرُمّانة بود هدف حمله سرنشینان مسلحِ خودرویی ناشناس قرار گرفت. درگیری ایجاد شده در این حمله به قتل چهار نفر از جمله یکی از محافظان پییر جُمَیِّل انجامید. شامگاه همان روز تعدادی از اعضای حزب الکتائب به اتوبوسی حمله کردند که به طور اتفاقی از آن محل میگذشت. فالانژیستهای مارونی لبنان با یک انفجار خودرو را متوقف کردند و مردانی را که داخل آن بودند یک به یک بیرون آورده و با گلوله کشتند. به این ترتیب آغاز جنگ میان جبهه ملی و حزب چپ لبنان کلید خورد که به جنگ دو ساله معروف شد. این جنگ با حمله اسرائیل به لبنان در سال 1983 و تشکیل نیروهای مقاومت ملی با همکاری فلسطینیها و به ویژه جنبش فتح به اوج خود رسید. در همان سال جنگ «الجبل» بین دروزیها و نیروهای مسیحی درگرفت که در اثر آن بسیاری از مسیحیان لبنان از منطقه الجبل رانده شده و کنیسهها و دیرهای این منطقه تخریب شد. در سال 1984 جنبش شیعی «الامل» در اقدامی با نام انتفاضه«6 فوریه» در برابر حزب نیروهای لبنان ایستاد و پس از آن جنگ «العلم» میان احزاب سوسیالیستی، کمونیستی و برخی از جریانهای فلسطینی ایجاد شد که با آغاز این جنگ نیروهای سوریه وارد بیروت شدند. در سال 1985 انتفاضه حبیقه به رهبری «ایلی حبیقه» که از نیروهای لبنانی منشق شده بودند، آغاز شد. سمیرجعجع فرماندهی نیروهای لبنان را بر عهده گرفت. در سال 1986 جنگی بین حزب سوسیالیست و جنبش امل به وجود آمد که در نتیجه آن ارتش سوریه به بیروت باز گشت تا هم شکست پیشین خود از امل را جبران کند و هم مانع بازپسگیری مناطق مشترک با لبنانیها در پایتخت شود. در سال 1988 لبنان در جنگ «التحریر» به فرماندهی میشل عون فرمانده ارتش آن زمان با سوریه وارد جنگ شد که در این جنگ ارتش لبنان توانست با وارد کردن خسارتهای سنگینی به ارتش سوریه پیروز شود. سال بعد جنگ «الالغاء» بین ارتش لبنان به فرماندهی عون و نیروهای لبنانی ایجاد شد که در اثر آن نیروهای لبنان حاکمیت بسیاری از مناطق مسیحینشین را از دست دادند.