کشته شدن زاپاتا انقلابی مشهور مکزیکی
امیلیانو ساپاتا یا امیلیانو زاپاتا (به اسپانیایی: Emiliano Zapata) نام کامل «امیلیانو زاپاتا سالاسار» (اسپانیایی: Emiliano Zapata Salazar) یکی از رهبران برجسته انقلاب مکزیک علیه رژیم دیکتاتوری پورفیریو دیاس به شمار میآید که در سال ۱۹۱۰ آغاز شد. زاپاتا تشکیلدهنده و رهبر یک نیروی مهم انقلابی بود که در طول انقلاب مکزیک با نام «ارتش آزادیبخش جنوب» شناخته میشد و به دلیل نقش موثری که در جریان انقلاب داشت به یکی از قهرمانان ملی مکزیک بدل شد و به همین دلیل جنبش انقلابیای را که در سال ۱۹۹۴ میلادی (۱۳۷۲ خورشیدی) از ایالت چیاپاس مکزیک آغاز شد به احترام او ساپاتیستا یا ساپاتیستاس میخوانند. امیلیانو زاپاتا سالاسار در هشتم اوت ۱۸۷۹ (۱۷مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی) در ایالت مرکزی مورلوس در روستایی به نام آننکویلکو (که امروزه آیالا نام دارد) از گابریل زاپاتا و کلئوفاس سالاسار به دنیا آمد. در آن زمان رژیم دیکتاتوری دیاس بر مکزیک حکومت میکرد که در سال ۱۸۷۶ (۱۲۵۴ خورشیدی) به قدرت رسیده بود. خانواده زاپاتا از اوضاع مالی متوسطی برخوردار بود اما در این بین توانسته بود با مقاومت در برابر شرایط سخت اجتماعی، استقلال خود را حفظ کند. در سن ۳۰ سالگی به فرماندهی نیروهای دفاعی روستا انتخاب شد و او را به سخنگو و نماینده هم ولایتیهایش بدل کرد. او خیلی زود برای به رسمیت شناختن حقوق سرخپوستان بومی وارد بحث و جدل و در نهایت درگیری شد. در سال ۱۹۱۶ (۱۲۹۴ خورشیدی) ونوستیانو کارآنسا، با اینکه در طول انقلاب با زاپاتا همکاری و از او استفاده کرده بود، «پابلو گونزالس» که ظالمترین ژنرال او بود را به دنبال امیلیانو زاپاتا فرستاد تا به قول کارآنسا یک بار برای همیشه کار زاپاتا را یکسره کند.«پابلو گونزالس» به دنبال زاپاتا رفت و برای این کار شهرها و روستاهایی را که فکر میکرد طرفدار زاپاتا هستند ویران کرد، با این حال زاپاتا موفق میشد فرار کند و دوباره به جنگ باز میگشت. در سال ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی)، زاپاتا با اینکه ژنرال «پابلو گونزالس» و ستوان او، سرهنگ «خسوس گواخاردو» با دقت در کمین او بودند توانست از دست آنها فرار کند. برای به دام انداختن زاپاتا، «گونزالس» از «گواخاردو» خواست وانمود کند که پشت به دولت کرده و میخواهد تا علیه دولت عمل کند و به ارتش زاپاتا بپیوندد. «گواخاردو» این پیشنهاد را قبول کرد و برای این که این فرار از دولت واقعی به نظر آید با همکاری «گونزالس» به یک پایگاه فدرال (دولتی) حمله و ۵۷ سرباز را در آنجا قتل عام کرد. زاپاتا پس از واقع شدن این حادثه و اطمینان یافتن از «گواخاردو»، از وی خواست تا جلسهای ترتیب دهد تا با او سخن بگوید. در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۱۹ میلادی (۲۰ فروردین ۱۲۹۸ خورشیدی)، «گواخاردو» برای این جلسه زاپاتا را به اِسیندا دِ سَن خوان (Hacienda de San Juan) در شهر چینامِکا (Chinameca) دعوت کرد. وقتی که زاپاتا وارد مکان ملاقات شد مردان «گواخاردو» که در کمین بودند او را به گلوله بستند و کشتند. بدن بیجان زاپاتا به شهر کواوتلا (Cuautla) برده شد تا مرگ زاپاتا ثابت شود. گفته میشود که به مردانی که زاپاتا را کشتند تنها نیمی از آنچه به آنها وعده داده شده بود پرداخت شد. فیلمی نیز با عنوان زندهباد زاپاتا! بر اساس سرگذشت وی تهیه شده است.