آسیبهای پوپولیسم و سوءاستفاده از بسیج سیاسی
محمدرضا چمننژادیان (فعال مدنی) ایرانیانِ آزاداندیش، راست گفتار و نیک کردار با تفکرات سیاسی، مدنی، مذهبی و بسیجیان اصیل تاکنون منشأ خدمات صادقانه بدون چشمداشت، اما کم اثر در کارکردها و سیاست بودهاند. در ذیل به چرایی و کالبدشکافی میدانی پوپولیسم یا سوءاستفاده از بسیج سیاسی در این ۴۲ ساله میپردازیم:
با توجه به نزدیکی انتخاباتی دیگر برخی برای تحکیم ارکان متزلزل و تثبیت موقعیتهای لابیگرانه خود در صدد ایجاد گعدههای محفلی و مقطعی فریبنده هستند، تا با پول و امکانات بادآورده، مردم نجیب ایرانزمین را با وعدههای سرِخرمن به ناکجاآبادی دیگر بکشانند و اعتماد و اعتبار آنان را در معاملههاي کلان اقتصادي، سیاسی و رانتی حراج کنند، لذا از روی تجارب سیاسی و عمری که همگی در پای شعارهایی چون قانونگرایی، تحزبگستری مدنی، مبارزه با مفاسد، مطالبهگری، آزاداندیشی، عدالتخواهی، پرسشگری و پاسخگو کردن ارکان حکومت و مسئولان تلف کردهایم، با دلی پر خون از زدوبندها، اجحافها و خیانتها و البته توجیههای عجیب و غریب اصلاحطلبان و اصولگرایان باید گفت که نباید احدی از نیروهای مذهبی و سیاسی، یک بار دیگر بدون مشارکت واقعی و معنادار با رویکردهای پوپولیستی و زیر عنوان «بسیجیوار» گول بخورند.
همه زخمخوردگان عملکرد هیاتی و پوپولیستی در عرصههای میدانی سیاست و باید بههوش باشند که فعالیت لوییجرگهای تحت لوای شعارهای دیکته شده پدرسالاران مرکزنشین، موجبات فرو رفتن در باتلاق هزینهها و فسادهای سریالی خانوادگی، باندی و جناحی و با خیانت به ملک، ملت و مدنیت را فراهم میآورد؛ زیرا با خاماندیشی تنها ابزار کاسبی برای قدرتیابی رندان رانتخوار و لابیگران خواهند شد، نه استفاده از فرصتها در جهت ایجاد فردای بهتر فرزندان ایران زمین.
چهلدو سال انقلابیگری و حدود ۳۰سال بهنام آرمانها و ارزشهای دینی و ملی و بهیژه اصلاحی و اصولی علاوه بر ناکارآمدیهایی که اقتدارگرایان بر ملت تحمیل کردهاند و مسبب فسادهای گستردهای شدند که حتی تا پای عدلیه نیز توسعه پیدا کرده است. اگرچه گلایهای از رقیبان متکی به فساد و رانت نیست، لیکن خیانتی که اصلاحطلبان و اصولگرایان ناکارآمد با شهوت قدرت و ثروت به دین، ملت و نیروهای پاکاندیش و پاکدست کردهاند (به ویژه اصلاحطلبان مدعی اصلاح) هیچ رقیب و مخالفی تاکنون نکرده است.
در این بین بزرگانی صادق، پاکاندیش، پاکدست و پاکدامن و دور از هرگونه شائبه، در دو جبهه اصلاحی و اصولی هستند که در جریان تبلیغات مورد ظلم واقع شدهاند.
از آنسو مدعیان بسیاری در سطح ملی و محلی وجود دارند که با شعارهای عجیب و غریب و پر از گندهگویی و خالی از واقعیت، از نجابت و اعتماد بدنه رای خود سوءاستفاده کرده و بار زندگی خود و فرزندانشان را در موقعیتهای عالی با امتیازات مالی بستهاند.
به نظر میرسد که این دو گروه در آستانه یک انتخابات دیگر در صددند که جامعه ناامید و اما روشن شده درباره ناکامیها، ناکارآمدیها، خیانتها و مفاسد را به عنوان پیادهنظام خود به میدان بکشانند تا استیلای باند و جناح خود را با شعارهای نوسازی شده ادامه دهند. این گروهها البته باید بدانند که انسانهای متدین و صادق و وارسته، جوانان آزاده و مومن به اصلاحات و تودههای نجیب و معتقد به اصول، دیگر فریب وعدههای پوپولیستی آنان را نمیخورند.
بارها دیده شد که چگونه نیروهای راستین و فعال سیاسی از سوی نفوذیها و مافیای قدرت و ثروت (بهویژه در طیف اصلاحات) با همدستی مخالفان سرسخت تفکرات مدنی از پشت و پیش خنجرها خوردهاند. لذا به نظر میرسد که بازی باید به صورت تیمی و البته در زمینی هموار و همراه با شراکت مدنی نهادینه شده و با اجرای تکنیکها، تاکتیکها و راهبردها باشد.