در زمین اسراییل بازی نکنیم
دکتر سیفالرضا شهابی (کارشناس سیاسی)در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط حکومت شاه که از سوی آمریکا و غرب حمایت میشد؛ ترس و خوف بر حاکمان حکومتهای محافظهکار منطقه خلیج فارس که مشابه شاه مورد حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و غرب قرار بودند حاکم شد. در آن زمان بهترین فرصت بود تا تهران، تحبیب و تالیف قلوب کند و آنها را جذب و از غرب و عامل منطقهایاش دور سازد. ولیکن به خاطر شعارهایی که از ایران به گوش حاکمان مزبور مبنی بر صدورانقلاب میرسید بر ترسشان از جمهوری نوپای اسلامی ایران افزود تا جاییکه تحت تاثیر ادعاهای اغواکننده صدام، قرار گرفتند و برای تضعیف جمهوری اسلامی، وعده کمک به رژیم بعثی عراق دادند تا جنگی راه بیفتد و به این ترتیب به زعم خود، انقلاب اسلامی را در سراشیب سقوط قرار دهند.
در ابتدای انقلاب بر اثر عدم تجربه لازم در بین سیاستگزاران تهران، فرصت تبدیل به تهدید شد.بعد از جنگ و خصوصا حمله عراق به کویت، فرصتی دیگر مهیا شد تا کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به ایران نزدیک شوند. گرچه این فرصت تا حدودی تحقق پیدا کرد و خصوصا در زمان ریاست جمهوری آیت اللههاشمی رفسنجانی، روابط حسنه دیپلماتیک بین تهران و ریاض به اوج خود رسید و همبستگی و همگرایی منطقه ای را نوید میداد.با این حال روشن بود کشورهایی که این همبستگی و همگرایی منطقهای را بر نمیتابند و آن را به ضرر منافع ملی و سیاسی خودشان تلقی میکردند، به انحای مختلف با ایجاد شکاف مانع از همگرابی بیشتر بشوند و در این شرایط، فقط هوشیاری سیاستمداران این دو کشور و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانست شمشیر تیز اختلافافکنی را که از نیام کشورهای مخالف همبستگی منطقهای بیرون آمده بود کند سازد. متاسفانه، در پارهای مواقع، غفلت جای هوشیاری را گرفت و شکاف و اختلاف جای نزدیکی را پر کرد و بهترین فرصت را برای مخالفان همبستگی کشورهای حاشیه خلیج فارس فراهم کرد تا با گلآلود کردن آب، ماهیان خود را صید کنند و زمینه را طوری فراهم کردند به جای اینکه، ایران و عربستان، در زمین یکدیگر بازی کنند در زمینی بازی بکنند که اسرائیل تعیین میکند!! نگارنده در آخرین دیداری که، با آیتاللههاشمی رفسنجانی در خرداد ۱۳۹۵ و چند ماه پیش از فوتش داشتم، در این مورد به ایشان گفتم:«حالا که آقای روحانی رئیس جمهور شدند، لازم است مانند زمان ریاست جمهوریتان که، با ملک عبدالله روابط گرم و صمیمانه برقرار کردید، مجدداً گام پیش بگذارید و از افزایش تنش بین دو کشور جلوگیری کنید.» ایشان در پاسخ به درخواستم ضمن ابراز نگرانی شدید از بروز اختلاف رو به تزاید بین تهران و ریاض، اظهار داشت:«منهاشمی دوران رئیس جمهوری نیستم و عربستان هم در دوران ملک عبدالله قرار ندارد.» و شاید هم تلویحا خواست بگوید:«ایران هم در دوران ریاست جمهوری من قرار ندارد و از هر نظر از آن زمان فاصله گرفته است؟!»
نتیجه فاصله بین تهران و کشورهای حاشیه خلیج فارس جز نزدیکی این کشورها به اسراییل و قرار گرفتن در مدار اهداف تلآویو و مقابله با ایران نیست، در حالیکه اصولاً باید عکس باشد، یعنی تهران و پایتختهای کشورهای حاشیه خلیج فارس در جبهه مشترک و واحد قرار بگیرند. اکنون، تلآویو با برنامهریزیهایش، تا حدودی سیاستهای منطقه را تنظیم میکند و به عبارتی، زمین را برای بازی خصمانه بین کشورهای حاشیه خلیج فارس فراهم میکند! حال اگر کشورهای اسلامی بخواهند بر اساس رهنمودهای اسلامی عمل کنند باید از آرزوی نابودی یا تضعیف یکدیگر بکاهند و همبستگی اسلامی را بر احساسات و شعارهای آرمانی غالب کنند تا بهتدریج شاهد نزدیکی بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس باشیم؛ در غیر این صورت جز اتلاف سرمایه و انرژی و نیروی انسانی و در نهایت نفرتافکنی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس، نتیجهای دیگر برای مردم و کشورهای منطقه در بر ندارد.