واکنشها به درگذشت آیدین روشن
شاعری که شمردن بلد نبود
رفتنش را باور ندارند و میگویند چه زود رفت، خودش میگفت «شمردن بلد نیستم» اما کرونا او را جزو قربانیانش شمرد و شاعری را که «دوست داشتن بلد بود» با خود برد. آیدین روشن فرصت نکرد مجموعه شعر و رمانش را منتشر کند، چند کتاب ترجمه که عمدتا ترجمه شعر بود منتشر کرد و در ۴۸سالگی از دنیا رفت. میراندا میناس، همکار و دوست آیدین روشن که ترجمههای مشترکی با او منتشر کرده خبر را میدهد.
با گریه میگوید که کرونا او را از ما گرفته. برای خاکسپاری پدرش به تبریز میرود و گویا آنجا گرفتار بیماری میشود. رسول یونان، شاعر از دوستان آیدین که روشن مجموعهای از شعرهای ترکی او را به فارسی ترجمه کرده بود؛ «ژنرال جنگهای سیبزمینی». تکرارکنان میگوید: «چه زود!ای وایای وای... حالا چه کار کنم؟ او آدم خوبی بود. چه زود... چه زود... در این شرایط نمیدانم چه بگویم.
اصلا باورکردنی نیست.ای وایای وای...» اسدالله امرایی، مترجم با انتشار عکس آیدین روشن در صفحهاش مینویسد: «خبر تلخ امروز را میراندا میناس داد، دوست شاعر و مترجممان در بهار ۱۴۰۰ پر کشید. پونه ندائی، شاعر و ناشر هم مینویسد: «دلم میخواست از بهار بنویسم گزارش گلهای تازهشکفته را بدهم، اما باید درباره غروب همکار ارجمند، شاعر و مترجم گرانقدر زبان ترکی، آیدین روشن بنویسم. از اسم و فامیلش نور بیرون میزند.
او بیآزارترین انسانی بود که تا به حال دیدهام. سرش به معنای واقعی کلمه در کار خودش بود. آیدین عاشق واقعی کتاب و ادبیات و شعر بود. مشعوف شعر بود و آنها که او را از نزدیک میشناختند، میدانند چه میگویم. همیشه بهترین و نغزترین شعرها را در یاد داشت. اول ترکیاش را میخواند که نبض آهنگ زبان و ساختار اصلی شعر را به مخاطب منتقل کند بعد برای فارسیزبانها ترجمهاش را میگفت. واقعا کتابی نبود که نخوانده باشد.
درآمدش را صرف خرید کتاب میکرد. روز آخر نمایشگاه کتاب که میشد، غمی دلش را فرامیگرفت. میگفت حیف کاش نمایشگاه تمام نمیشد». (کتابهای منتشرشده آیدین روشن در نشر امرود: برای عاشق شدن دیر است برای مردن زود؛ گزیده شعر ترکیه به اتفاق میراندا میناس و ژنرال جنگهای سیبزمینی، ترجمه شعرهای ترکی رسول یونان به فارسی)»
احمد پوری، نویسنده و مترجم در واکنش به این خبر مینویسد:«ای بابا باورم نمیشود. روشن عزیز. چه عجلهای بود؟ یعنی تو با آن شور همیشگی و برنامههایی که برای ترجمه داشتی و صفحات دستنوشتهای که از کیف آویزان از شانهات بیرون میکشیدی تا ترجمه جدیدی از شعر ترکیه بخوانی، دیگر نخواهی بود، من که باورم نمیشود.»
دیگران هم این شعر آیدین روشن را به اشتراک میگذارند و ناباورانه خبر مرگ او را میهند: «شمردن بلد نیستم/دوست داشتن بلدم/و گاهی شده/یکی را دو بار دوست داشته باشم/دو نفر را یکجا!/چه کار میشود کرد؟/دوست داشتن بلدم/شمردن بلد نیستم» دوستان دیگرش هم از کتابخوان بودن و غرق بودنش در کتاب، هوش و زلال بودن او میگویند و برایش مرثیه مینویسند. احمد واحدی متخلص به آیدین روشن متولد ۱۲بهمنماه سال ۱۳۵۲ در تبریز، در دانشگاه علامه طباطبایی روزنامهنگاری خوانده بود. این شاعر و مترجم روز دوشنبه ۱۶ فروردینماه بر اثر ابتلا به کرونا در ۴۸سالگی از دنیا رفت. «تنهایی تقسیم نمیشود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «برای عاشق شدن دیر است برای مردن زود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «آلا تورکا» (گزیده شعر کوتاه مدرن ترکیه) و «پرنده چهار بال» (گزینه چهارپارههای فاضل حسنو داغلارجا) از جمله آثاری است که آیدین روشن با همکاری میراندا میناس ترجمه کرده است. برگردان فارسی کتاب «ژنرال جنگهای سیبزمینی» شعرهای ترکی رسول یونان و «خشونت دیپلماتیک: اسرار تاریک قتل جمال خاشقجی» هم در کارنامه او به چشم میخورد.