تبعیض بس
رسول اسدزادهبه این سه عبارت دقت کنید. آتش بس، خون بس، دختر بس ...
وقتی کلمهای با بَس ترکیب میشود، بار معنایی که دارد مترادف با فاجعه و رنجی است که مردم تمنّای پایان آن را دارند. آتشبس یعنی قطع جنگ و خصم، خون بس یعنی پایانِ قتل و خونریزی و دختربس یک اسم دخترانه است. دختربس در گویشهای دیگر هم مشابه دارد مثلا در ترکی نام قزبَس یا قزقید، هممعنی همان دختربس است. در فرهنگ نیاکان ما تولد مکرّر فرزندِ دختر چیزی شبیه به قحطی و جنگ بوده است. البته ارزشِ فرزند ذکور در قدیم دلایل منطقی و واضحی داشته، اقتصاد دهقانی و دامداری از یک سو و نبود سیستم قضایی مترقی برای رتق و فتق دعاوی باعث میشد خانوادهها به زورِ بازوی مردانه نیاز حیاتی و اساسی داشته باشند. از اینرو روند و روشی که پیشینیان ما در پیش گرفته بودند چندان قابل نقد و دشنام نیست. موضوع زمانی بیخ پیدا میکند که در همین روزگار حاضر که شهرنشینی افزایش یافته و مشاغلِ دیوانسالاری نسبت به مشاغلِ یَدی بیشتر شده، مدنیت رشد پیدا کرده و دیگر زور بازوی نرینه اهمیت سابق را ندارد باز هم افرادی پیدا میشوند که فرزند پسر را به فرزند دختر ارجح میدانند. هنوز خانوادههای بسیاری یافت میشوند که تا زمانی که پسر دار نشوند دست از تولید مثل برنمیدارند و زادو ولد را تا جایی ادامه میدهند تا بالاخره یکی از لقاحها از روی بخت و اقبال پسر تحویلشان بدهد (گویی مسابقه گل یا پوچ است) تعداد قابل توجهی از آنها به دستکاری پزشکی برای تضمین جنسیت بچه هم اعتقاد و علاقه چندانی ندارند. اخیرا روایتی از یک خانواده با هفت فرزند شنیدم که باعث نوشتن این متن است. پدر خانواده به اصرارِ مادر خانواده تمام ماترک (املاک و زمینهای کشاورزی) را به نام تنها پسرش که ته تغاری است کردهاند تا احیانا پس از مرگِ پدر دامادها ادعای ارث و میراث نکنند. [بله درست و دقیق خواندید] این زنستیزی و پسر دوستیِ برخی از زنانِ ایرانی نه یک توهم که یک واقعیتِ جاری و حاضر در کشور ماست. طنز تلخ داستان جایی است که گویا پدر خانواده درگذشته و آن شازده پسر تمام املاک و زمینها را به باد داده است. در این میان شش خواهری که دستشان از ارث پدری کوتاه مانده انگار نامرئیاند. انگار وجود خارجی ندارند. انگار شخصیت و جان و شناسنامه هم ندارند. مشابه این اتفاقات در کشور ما کم نیست. قانون ارث در کشور در حالی سهم بیشتری به فرزند ذکور میبخشد که معمولا به تجربه، دخترها بیشتر از پسرها در دوران سالمندی حواسشان به والدین است. دخترها بیشتر از پسرها غمخوار پدر و مادر پیرشان هستند. دخترهایی که تاریخ و فرهنگ این کشور به آنها بدهکار است. دخترهایی که در طول تاریخ جنسیتشان در ترادف با حقارت و کمبود بوده است.
تبعیض بَس...