پیشنهادهای بهاری همدلی برای خواندن کتاب
از داستان یک شهر تا یونایتد نفرینشده
همدلی| علی نامجو: چند روزی از آغاز سال1400 گذشته و کمکم تا مدتی دیگر همه ما عادت میکنیم به این عدد تا حدی عجیب برای معرفی سالی که داریم در آن زندگی میکنیم. به قول یکی از استادان مطرح عرصه دانشگاهی شاید هنوز با خودمان فکر نکردهایم که برای امضاهایمان پای اوراق گوناگون میخواهیم بنویسیم مثلاً 17/01/1400 یا قرار است فقط دو صفر پایانی سمت راست عدد را مرقوم کنیم. هرچه که هست اما اگر بنا باشد همچون شیوهای که در سال گذشته و سالهای قبلترش مسیر زندگی را پی میگرفتیم، در پیش بگیریم، بهاحتمال زیاد تغییری در آنچه در دل و ذهن داریم اتفاق نخواهد افتاد. سایه کرونا هنوز بر سر ماست و گاهی بهخصوص در رسانههای مجازی دارد خبرهایترسناک درباره این بلای عجیب منتشر میشود. بااینهمه اما همین یکی دو روز قبل بود که ستارههای موسیقی دنیا به صحنههای کنسرت برگشتند و سینماهای سراسر جهان هم یواشیواش قصد آغاز به کار جدی را دارند. انگار کرونا و تأثیراتش دارد برای این جهان عادی میشود. در روزگار بمب باران اخبار بیشتر غمبار و رعبآور آنهم در روزهای آغازین سال شاید اگر کمی خودمان را روی اصل و مبنای طعم و عطر زندگی در دوران کنونی متمرکز کنیم، اوضاع به سامانتر شود. به همین بهانه در این شماره از روزنامه همدلی مروری داشتهایم روی پیشنهادهای بهاریمان برای مطالعه کتاب. خواندن این نوشته حتی اگر از قبل آثار آمده در آن را مطالعه کرده باشید، شاید خالی از لطف نباشد:
داستان یک شهر
جای این رمان جذاب احمد محمود در هر لیست و فهرست پیشنهادی خالی است. رمانی درجه یک درباره روزهای دلمرده و کسالت بار تبعید یک مبارز سیاسی در روزهای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد سی و دو؛ که در بندر لنگه تمام خستگی و عصبیت و ناامیدیهایش را با روزمرگی کنایهآمیزی فریاد میکند. زبان پالوده و درخشان احمد محمود که این رمان را در جایی نزدیک به قله رمان ایرانی نشانده؛ روایت متقاطع داستان که داستان تبعید شدن و روزهای تبعید را در کنار هم به خواننده ارائه میدهد؛ فضاهای بکر و دلنشین داستان؛ و شناخت کامل نویسنده از آدمها، فضا و موقعیت داستان که از تک تک جملات این رمان درخشان آشکار میشود، در کنار هم کاری کردهاند که خواندن این رمان برای هر کسی که دل در وادی ادبیات روز ایران نهاده، واجب شود. محمود با این رمان و به کل با مجموعه آثارش جایی ایستاده که اگر جبر زبانی و جغرافیایی نبود، راحت میشد او را در قامت یکی از بزرگان ادبیات دنیا تصور کرد.
اگر داستان یک شهر را خواندید و خوشتان آمد- که شک نکنید این گونه خواهد شد- بد نیست به نزدیکترین کتابفروشی محل زندگی تان رفته و رمانهای همسایهها، مدار صفر درجه و درخت انجیر معابد را نیز خریداری کنید. باور کنید میارزند...
آتش بدون دود
ماناترین رمان نادر ابراهیمی درباره شخصیتهای افسانهگون قوم ترکمن که داستانشان از دیروز تا به امروز ادامه یافته؛ از آن داستانهایی است که علاقهمندان ادبیات ایران زمین حیف است آن را نخوانده باشند. نادر ابراهیمی که به عنوان نویسندهای پر کار شناخته میشود، در آثارش از یک استاندارد ویژه بهره مند است که این را به ویژه میتوان در بحث زبان روایتش پیگیری کرد. آتش بدون دود از این نظر در نقطه اوج کارنامه خود ابراهیمی نیز میایستد؛ و به خصوص در سه جلد اول این رمان چه از حیث زبان روایت و چه از نظر داستان پردازی میشود یکی از بهترین رمانهای ایرانی را به مطالعه نشست.
دوستداران نادر ابراهیمی اگر فرصتی دست داد شانس مطالعه کتاب کوچک یک عاشقانه ساده را نیز در این روزها از دست ندهند. خواندن این حجم از عشق به انسان و زندگی در یک بعد از ظهر کسل کننده بهاری میتواند حال آدم را خوب کند.
جسدهای شیشهای
این رمان درخشان که هشت- نه سال پیش به چاپ رسیده؛ از آن داستانهایی است که خواندن و دوباره و ده باره خواندنش حال خواننده را خوب میکند. داستانی در ادامه دنیای ذهنی و آرمانی نویسنده؛ در همان حال و هوا و آدمها و رفاقتها و عشقها و سیاست و جنایت؛ که چنان زیبا نوشته شده که به مسعود کیمیایی شایستگی این را نیز میبخشد که او را بیتوجه به کارنامه پربار سینماییش صرفا به عنوان نویسنده نیز جزو بهترینهای این عرصه به خصوص در یک دهه اخیر به شمار آوریم. زبان جسدهای شیشهای نثری ویژه و درخشان است و حکایت از نویسندهای دارد که ادبیات برایش عمری دغدغه بوده.
کیمیایی رمانهای حسد و سرودهای مخالف ارکستر بزرگ ندارند را نیز در سالهای اخیر نوشته؛ که در این میان سرودهای مخالف قرابت بیشتری با دنیای ذهنی نویسنده نشان میدهد. حسد اما به عنوان روایتی بر زندگی عینالقضات همدانی زبان، روایت و ساختاری متفاوت دارد که شاید برای علاقهمندان این نویسنده و کارگردان ثقیل جلوه کند.
رازهای سرزمین من
رضا براهنی در این کتاب که میتوان آن را تنها رمان خوب کارنامه این نویسنده و تئوریسین عرصه ادبیات نامید؛ بعد از پرداخت به شماری روایت افسانهگون با مایههای بیگانهستیزی در ادبیات عامه آذربایجان، در کنار شخصیت اصلی قصهاش که مترجمی است در اداره مستشاری نظامی آمریکا در تبریز، تماشاگر را به سفری تلخ و طولانی در گوشههای کمتر گفته شده تاریخ نزدیک این مرز و بوم میبرد؛ و نکته مهم اما این جاست که ادبیات نیز در این سفر همراه و همگام خواننده است...
رازهای سرزمین من رمانی پرحجم و جذاب است. داستانی تکاندهنده که زوایای بیشماری از فرهنگ عام مردم را روشن؛ و نوری میتاباند بر اتفاقات و رخدادهایی که در نهایت حرکتی چون انقلاب ایران را پایه ریختند. خواندن این رمان را به کسانی که همزمان دل در گرو ادبیات و تاریخ دارند، پیشنهاد میدهم. باور کنید رازهای سرزمین من میتواند با رمانهای درجه یک جهانی قیاس شود...
دریاروندگان جزیره آبیتر
در روزهای طولانی تعطیلی بد نیست آدم مجموعه داستانی هم دم دست داشته باشد و هر وقت مجالی بود در تورقی کوتاه داستانی خوانده و روزش را بهاری کند. از میان انبوه داستانهای کوتاه منتشر شده در این سالها شاید دریاروندگان جزیره آبیتر بیشتر به کار این روزها بیاید...
عباس معروفی با این که بیشتر با رمان درخشان سمفونی مردگان به یاد آورده میشود، اما میشود گفت دریاروندگان جزیره آبیتر بیشتر و بهتر میتواند تواناییهای داستانپردازی و زبانی او را به مخاطب عرضه کند. این مجموعه داستان کوتاه عباس معروفی از چهار بخش تشکیل شده و هر بخش دربردارنده چند داستان کوتاه است و کل کتاب ۳۳ داستان را شامل میشود. عطر یاس، آخرین نسل برتر، برشهای کوچک و چند داستان دیگر نامهای این بخشها هستند و دو بخش نخست پیش از این به صورت کتابهای جداگانهای منتشر شده بودند. خواندن این کتاب را از دست نباید داد و اگر هم از آن خوشتان آمد خواندن رمانهای سمفونی مردگان و سال بلوا گزینههای خوبی برای گذران ساعات کسالت بار و خواب آلوده تعطیلات بهارتان میتوانند باشند...
هزار خورشید تابان
رمان تاثیرگذار و احساساتی خالد حسینی که با روایت داستان دختری جوان در افغانستان درگیر جنگ و آشوب و آوارگی دردناکی عشق در چنین زمین هرزهای را به تصویر کشیده میتواند گزینه جذابی باشد برای درگیر شدن در فضای هولناکی که تصورش نیز مو بر تن آدم سیخ میکند. خالد حسینی به عنوان نویسنده شناخته شده و پرطرفدار افغان چند سال پیش هم رمان بادبادک باز را به بازار کتاب فرستاده بود؛ که از آن نیز استقبال خوبی به عمل آمد و حتی در هالیوود اقتباس سینمایی آن نیز ساخته شد. هزار خورشید تابان در ادامه همان حال و هوا و آدمها و سرزمین است. شادیهای کوچک زندگی دختر کابلی قصه در ابتدا تصویر میشوند تا در ادامه هولناکی تغییراتی که افغانستان آزاد را به افغانستان مجاهدین و طالبان تبدیل کرد بیشتر خود را به رخ بکشد. این رمان را باید خواند و فهمید که چگونه دل به شادیهای کوچک زندگی سپرد؛ مبادا که این روزمرگیها زمانی رویای تمام عمر کسانی دیگر باشند.
رویدادهای شهر سنگی
اسماعیل کاداره آلبانیایی به عنوان تنها نویسنده شناخته شده و جهانی سرزمینش در رمان درخشان رویدادهای شهر سنگی درباره روزگاران از دست رفتهاش در روستای محل تولدش نوشته است؛ روستایی عجیب که به گفته نویسنده در روزهای جنگ دوم جهانی اهمیتی طنزآمیز داشت؛ و هر روز دست یک ارتش بود. رویدادهای شهر سنگی داستان روستایی است که نوجوانانش یک روز ارتش فاتح شوروی را میدیدند که در خیابانهایش رژه میرود؛ روزی دیگر ایتالیاییها را؛ روزی ارتش آلمان هیتلری را؛ و حتیترکها را...
روایت کاداره از این روستای عجیب بداعتی شگفت دارد. طنزی تلخ که هم ماجراهای بیرونی را شامل است و هم اتفاقاتی را که هجوم آرام و خاموش مدرنیسم در مکان سنتزدهای چون ان روستای مفلوک موجب میشود به زیر تازیانه میبرد.ترجمه استاد کزازی دیگر خصیصه این رمان است؛ که موجب شده خواندن رویدادهای شهر سنگی تجربهای یگانه بدل شود. این فرصت را از دست ندهید.
عشق سالهای وبا
در مواجهه با گابریل گارسیا مارکز همه بیشک به صد سال تنهایی اشاره میکنند؛ که اشاره درستی است و نخواندنش یک جورهایی میتواند در مایههای بر باد بودن نیم عمر هر کس میتواند باشد. اما این نویسنده افسانهای عشق سالهای وبا را نیز دارد؛ که عاشقانهای است لطیف؛ با همان فضاها و روایتها و آدمهای آثار مارکز. با همان نوع روایت پردازی که از آن به رئالیسم جادویی تعبیر میشود؛ و البته همان جادویی که لحن و زبان مارکز را خاصیتی درمانی میبخشد...
مارکز را میتوان با خواندن پاییز پدرسالار نیز میتوان دوباره کشفش کرد. اما من این جا میخواهم به کتاب ماجرای اقامت پنهانی میگویل لیتین در شیلی هم اشاره کنم. گزارشی جذاب از سفر پنهانی لیتین سینماگر شناخته شده و مخالف بزرگ پینوشه با لباس مبدل و پاسپورت مستعار به شیلی تا سر در استبداد و دیکتاتوری خونریز...
جاده
اگر علاقهمند داستانهای علمی تخیلی یا روایتهای دنیای آخرالزمانی بعد از نابودی دنیا هستید رمان درخشان جاده را از دست ندهید. اثری تحسین شده از کورمک مککارتی درباره روزگاران بعد از انقضای نوع بشر که تلاشهای انگشتشمار بازماندگان فاجعهای زیستی را برای ادامه زندگی روی کره خاکی به تصویر میکشد.
از کورمک مک کارتی رمان جایی برای پیرمردها نیست نیز به زبان فارسیترجمه شده؛ که آن نیز رمانی تحسین شده و موفق قلمداد میشود. نکته جالب در هر دو این رمانها این است که هر دوی اینها در هالیوود مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتهاند؛ و محصول نهایی در هر دو مورد نیز در حد جوایز اسکار مورد پذیرش و اقبال و استقبال واقع شده است...
یونایتد نفرین شده
ماجراهای روزهای حضور برایان کلاف از سرشناسترین مربیان فوتبال انگلیس در سالهای دهه هشتاد در باشگاه لیدز یونایتد دستمایه دیوید ییتس برای نگارش این رمان پرفروش و محبوب بوده است. کلاف به عنوان یکی از با آتیهترین و موفقترین انگلیسیهای دنیای فوتبال در حضور چهل و چند روزه اش در باشگاه لیدز یونایتد باید روزانه خودش را به طرفداران مربی سابق که حضورش چون سایه بر تمام ارکان باشگاه سنگینی میکند، ثابت کند. روایت ییتس از این ماجرا زبانی گزنده و کاونده دارد و علاوه بر دنیای فوتبال روانشناسی آدمهای درگیر در این حرفه را نیز شامل است. اگر به فوتبال و حاشیهها و دنیای پشت پردهاش علاقه دارید، حتم بدانید که از خواندن یونایتد نفرین شده لذت خواهید برد. به شرطی که اندک آشنایی با اسامی و آدمها و تیمهای اوایل دهه هشتاد انگلستان داشته باشید. نکته جذاب دیگر حضور حمیدرضا صدر منتقد سینما و کارشناس فوتبال به عنوان مترجم این کتاب است؛ که با اطلاعات وسیعش از این حیطه خواندن یونایتد نفرین شده را به تجربهای ماندگار بدل کرده است...