تعهد به اجتماع در شعر نیمایوشیج
آرمان افراسیابی (شاعر)تعهد در شعر نیما یادآورِ همین بیت است: «چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار ». شعر نیما سرشار از حضور پررنگ مسائل انسانی است. آنچه در شعر نیما هویداست، برجسته بودن آلام، درد و رنج و دغدغههای اجتماعی تودههای مختلف مردم است که برگهای مختلفی از دفتر شعری نیما را دربر گرفته است. شاعری که در اشعارش رگههای زیادی از حضور تاریکی و شب، مخاطبانش را با چالشهای اجتماعی، پریشانیها و دغدغههای پیش رویش آگاه میکند که در جدال مدام با شب و تاریکی نوعی یاس و پریشانی و گاه رگههایی از امید در اشعارش موج میزند. حضور شب در تقابل با صبح در شعر نیما نشان از درک بالای نیما در رویارویی با مسائل اجتماعی عصر خود را دارد.
اهمیت این موضوع آن قدر برای نیما ارزشمند هست که در قسمتهای مختلفی از اشعارش این آشفتگی، پریشانی و سرگردانی به وفور یافت میشود، به طوری که زایشِ تعهد در کش و قوس روز و شب و جدال واژگان در روبهرو شدن با این دغدغههای اجتماعی کاملا به چشم میخورد تا جایی که هرگز سر تسلیم فرود نمیآورد. هر چند نیما در تقابل با پریشانیِ حاصل از درد و رنج اجتماع، خود را به شعر میسپارد، اما حضور پررنگ تیرگی که در تکرار واژگانی چون «شب عبث»، «شب تیره» ، «شب سرد» و واژگان متعدد دیگر که در اشعار نیما به چشم میخورند نشان از آن دارد که نیما نتوانسته خود را از این پریشانی حاصل از اجتماع رها کند و مدام آن را وسعت میدهد، اما در سوی مقابل دست از استقامت برنمیدارد که از حضور پررنگ و امید دهنده و امیدساز، واژگانی چون «صبح دلکش»، «صبح خندان»، «صبح نورانی»، و دیگر واژگانی از این دست سود میجوید تا با حضور این قبیل واژگان که مجال را به نام خود کردهاند در تقابل شب و روز میل به تعهد و دغدغههای اجتماعی یک شاعر را نشان دهد و در ادامه میل و دستیابی به امید و روشنایی در قبال اجتماع را، در شعر خود با عنوان نوعی وظیفه در شعر و هنر انعکاس دهد. تعهد ذات هنر نیماست و کم نیستند در این میان اشعاری که در حمایت از طبقه ضعیف و فرودست جامعه سروده شده است.
آنچه نیما به دل داشت و تاروپود شعرش بر پایه آن استوار بود در نامهای از او کاملا برجسته و هویداست و حامل این پیام هست که: «شاعر باید در خدمت طبقه فرودست جامعه قرارگیرد و به این موضوع مهم باید ایمان داشت که شعر باید وسیله خدمت به اجتماع و مردم باشد.» نیما در اشعار زیادی، خود را در کنار طبقه فرودست جامعه قرار داده است.
اشعاری چون«منظومه مانلی»، «مادری و پسری»، «محبس»، «کارشب پا»، «خانواده سرباز» و اشعار متعدد دیگر که حس تعهد و دغدغههای اجتماعی نیما را نشان میدهند و وظیفهای که هنر و هنرمند بر عهده دارد.