غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به روند شعری سعید محمدحسنی در دهه هشتاد

برهم زدن نظام خطی روایت و اجرای تلفیقی شعر و سینما

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

از چهار مجموعه شعرهای سعید محمدحسنی که به چاپ رسیده و منتشر شده است دست کم هرکدام بین‌شان ۴ تا ۹ سال فاصله است. در میان همین فواصل، شاعر با مطالعات مدام و پیگیرانه و با توجه به تجارب زیستمانی در هر دفتر از دفتر شعری پیشین سیکل شکنی کرده تا به زبان شخصی خاص خود دست یافته است. محمدحسنی در این ۲۸سال چند دهه را در خود گوارده و به سان یک منتقد - شاعر از هوای استنشاقی غالب دهه هفتاد تاثیر پذیرفته است. به زبان دیگر این شاعر تیزبین پست مدرنیسم و نظریه زبانیت براهنی را درک کرده اما با هر دو جریان با درک و اجرای برتر شعر خود را برمی کشد و از موج‌ها و جریان‌های موجود فاصله می‌گیرد. در حالی که بسیاری از شاعران این دهه مرعوب و مجذوب رضا براهنی و شعر پسانیمایی شده‌‌اند، محمدحسنی حد و حدود و شخصیت هنری‌اش را با سختی‌کشی حفظ می‌کند و به نگره و دید هنری شخصی خویش دست می‌یابد و به زبان تالیفی مخصوص به خود می‌رسد. او در میان انبوه شبیه هم‌نویسان دهه هفتاد و هشتاد، خرج خود را از آن‌ها جدا می‌کند. کار تئوریک انتقادی این شاعر در این پنج سال آسیب‌شناسی جریان شعر سپید و کار پیرامون مسئله انحطاط ادبی در شعر امروز است. شاعر در این سال‌ها به این نتیجه رسیده است که باید در اصول اشتباه مثل حذف کامل وزن بازنگری و تجدید نظر کرد. از همین زاویه، شاعر در نقد پیرامون آنارشی و حتا تروریسم ادبی در سه دهه اخیر، سعی می‌کند که دو ارزش و شأن را به شعر مدرن ایران برگرداند: یکی شئون علمی/انتقادی که با ظهور آنارشیسم جریان پسامدرنیسم تعطیل شد و از صحنه شعر امروز بیرون رانده شد و دیگر: شئون زیباشناسیک که آن هم در زمینه فرم شعر نو به تدریج دچار ریزش شد و با جریان پسامدرن و شیوع بسیار گستاخانه و گسترده این جریان به تعطیلی کامل رسید. محمدحسنی در کتاب نخست (هی شب می‌پرد توی حرف‌هایم) در دوران تجربه‌های متفاوت و تردید و گزینش سیر می‌کند. شاعر در برهه ۲۰ تا ۳۰سالگی است. اولین شعرهای این شاعر در مطبوعات مستقل چاپ می‌شوند. شاعر با شناخت مناسب از شعر کلاسیک وارد حوزه شعر نیمایی می‌شود و جریان‌های گوناگون شعر سپید شاملویی تا شعر گفتار را که اوج آن در همان سال‌ها بوده تجربه می‌کند. پس از آن شاعر به جریان شعر مسلط در دهه هفتاد می‌گرود. این جریان ملغمه واقعا نامشخصی از پست مدرنیسم، نظریه براهنی، کارهای پسانیمایی باباچاهی و غیره... است. محمدحسنی از میان ۱۰۲ شعر، از سال‌های ابتدای دهه هفتاد تا ۱۳۸۰، ۳۰شعر را به گزین می‌کند که به تقریب ناهمگن‌‌اند ولی از نظر جریان‌های موجود یک دست نیست. با این حال شاعر قدرت و مهارت خود را در اجراهای شاخصه‌های پسامدرنیستی مثل برهم زدن نظام خطی روایت و اجرای تلفیقی شعر و سینما و شعر سوررئالیستی نشان می‌دهد. شاعر پس از تردید و تجربه‌های متفاوت تقریبا راه هنری و جریانی کتاب بعدی را از کتاب (هی شب می‌پرد توی حرف‌هایم) تعیین می‌کند. شاعر در دفتر نخست به زبان شخصی خودش نرسیده است و با وجود چند شعر خوب و درخشان مثل «خودنویس پارکر» و اشعار دیگر، صاحب صدایی خاص در شعر شلوغ و همهمه انبوه مسائل اجتماعی- اصلاحی دهه هفتاد نیست.