غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


هیرمند یک رودخانه بین‌المللی است

سلیمان کریمی (دکترای جغرافیای سیاسی)

سخنان اخیر اشرف غنی؛ ‌‌‌رئیس جمهور افغانستان در هنگام افتتاح سد کمال‌خان درباره حق‌آبه ایران یک بار دیگر موضوع مهم آب را در فضای سیاسی و رسانه‌ای مطرح کرد.بسيار شنيده‌ايم كه جنگ نيمه دوم قرن بيست ويكم نه بر سر نفت بلكه بر سر آب خواهد بود. واقعيت اين است كه منابع آب در سراسر جهان محدود است و در صورت ادامه مصرف نامناسب و مديريت غلط اين منابع مبارزه بر سر تصاحب اين منابع بيش از پيش شدت خواهد گرفتاهميت روزافزون آب در مسایل ژئوپولیتیک، باعث افزايش كشمكش‌هاي بالقوه بين كشورها بر سر منابع آبي مشترك شده است. كمبود رو به افزايش آب و منافع مشترك كشورها بر سر آب‌هاي فراملي مانند رودخانه‌ها سبب شده است كه آب به عنوان عاملي تعيين كننده در سياست‌هاي بين‌المللي و روابط كشورها با يكديگر به ايفاي نقش بپردازد، به گونه‌اي كه آب به صورت يك ماده رقابتي و مطلوب وارد عرصه مناسبات و مناقشات كشورها شده است. دسترسي به آب آشاميدن در جهان به‌ازاي هر نفر ناكافي است و هنوز هم مقدار آن در حال كاهش است، اين مسئله به دلایل فراوان و متفاوتي اتفاق افتاده است. امروز كشورهایي كه منابع آب غني‌تري در اختيار داشته باشند، در مناسبات هيدروپولیتيك و ژئوپولیتیک منطقه‌اي از توان اثرگذاري عميق‌تري بهره‌مند خواهند شد، از سوي ديگر مي‌توان كمبود منابع آبي را فرصتي جهت اتخاذ سياست‌هاي همكاري و همگرايي بين كشورها قلمداد كرد، كشورهايی كه در قسمت پايين‌دست جريان رودهاي فراملي واقع شده‌اند بيشترین آسيب‌پذيري را از نظر تأمين آب دارند. 
وضعيت كشور ما در اين ميان از حساسیت ويژه‌اي برخوردار است، زيرا تنها 3/% منابع آبي جهان را در اختيار داريم و سال‌هاست كه با بحران آب روبه‌رو هستيم، اين امر از يك سو توجه به هيدروپولیتيك در تقابل با ديگر كشورها و از سوي ديگر توجه به مديريت آب در داخل كشور را دو چندان مي‌كند. شرق ایران که در قلمرو آبگیر قره‌قوم و‌‌ هامون قرار دارد؛ در مقیاس با دیگر نواحی کشور از میزان بارش کمتری برخوردار است. دو رودخانه مهم این دو حوضه آبریز (هریررود و هیرمند) از کوه‌های مرکزی افغانستان سرچشمه می‌گیرند، دریاچه ‌‌هامون در شمال استان سیستان و بلوچستان و شهرستان زابل ماهیتاً وابسته به این رود است. مناسبات هیدروپولیتیک افغانستان با ایران در این ناحیه در طی صد سال گذشته توأم با تنش بوده است. در هر دوره سهم حق‌آبه ایران کاهش یافته و بارها نیز به دلایل مختلف قطع شده است که نتیجه آن نابودی زیست‌بوم دریاچه‌‌ هامون، ویرانی کشاورزی و بنیادهای معیشتی، سکونت‌گاه‌های شهری و روستایی، مهاجرت و ناامنی، بزهکاری اجتماعی نمود یافته است. رود هیرمند بزرگ‌ترین رود فلات ایران و کشور افغانستان است. گسترش حوضه رودخانه هیرمند در فضای سرزمینی دو کشور ایران و افغانستان و قرارگرفتن بخشی از مسیر آن به عنوان مرز مشترک باعث شده تا هیرمند به عنوان رودخانه بین‌المللی محسوب شود. رود بین‌المللی یا مرزی به رودی اطلاق می‌شود که سه ویژگی زیر را دارا باشد:1) از خاک دو یا چند کشور عبور کند.2) دو یا چند کشور را از یکدیگر جدا سازد.3) اهمیت اقتصادی داشته باشد.
به دلایل فرهنگی، نژادی، زبانی، تاریخی و مذهبی ایران دارای بیشترین و بهترین زمینه‌های روابط و همکاری با افغانستان بوده است. با این حال روابط دو کشور از گستردگی کافی برخوردار نبوده است. 
مهم‌ترین دلایل عدم گسترش روابط دو کشور را می‌توان در رقابت‌های شرق و غرب در گذشته برای محدود کردن نقش ایران در امور منطقه‌ای و افغانستان به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همگونی اقتصاد ایران و افغانستان دانست. روابط فرهنگی ایران و افغانستان نیز محدود بوده است. این محدودیت‌ها در گذشته به دلیل نفوذ انگلیس در افغانستان بوده و در دوران شوروی نیز به دلیل سوابق فرهنگی دو کشور گسترش نیافت، به خصوص پس از انقلاب اسلامی ایران، نگرانی‌ها و محدودیت‌های آنها علیه ایران بیشتر شد. 

در افغانستان سدها و بندهای زیادی بر روی این رودخانه بسته شده که باعث مهار و کنترل آب به خصوص در سال‌های کم آبی شده و میزان آب ورودی سیستان را به نسبت زیادی تحت تأثیر قرار می‌دهد. از مهم‌ترین این سدها می‌توان به سد «کجکی» در ولایت هلمند و سد «بغرا» در اطراف قندهار و بالاخره سد «کمال‌خان» در ولایت نیمروز اشاره کرد. مسئله مهم در سهم‌بندی آب هیرمند و شیوه بهره‌برداری آن در منطقه دلتا همیشه یکی از مهم‌ترین جنبه‌های منازعه‌های مرزی ایران و افغانستان بوده است؛ اگر چه مکان دقیق مرز را دو دولت از سال‌های پیش پذیرفته‌اند، ولی منازعه‌های مربوط به سهم‌بندی و دیگر حقوق مربوط به این رود مرزی با وجود چنین کوششی در 120 سال گذشته تاکنون حل نشده باقی مانده است.
مشکل اصلی این است که حاکم افغان، هیرمند را رودخانه داخلی آن کشور می‌دانست که حق بهره‌برداری از آب آن را به هر نحوی برای خود می‌دانست. دولت افغانستان نمی‌پذیرد که اصلاً منازعه‌ای در مورد آب هیرمند وجود دارد، چرا که، افغانان خود را تنها مالک تمام هیرمند در بالای سیستان می‌دانند. افغانستان با توسل به چنین ملاحظاتی نه تنها حقوق مردم پایین رود هیرمند را نادیده گرفته، که روندهای شناسایی وضعیت رودهای جریان یافته در چند کشور به عنوان رودهای بین‌المللی را نادیده گرفته است، موضوعی که درباره هیرمند اثبات شده است. در بررسی سابقه توافقنامه‌های ایران و افغانستان بر سر مالکیت ارضی و به تبع آن حوضه آبی هیرمند می‌توان از معاهده‌های زیر به عنوان معاهده‌های تاریخی مهم نام برد: در سال 1857 ایران از حق خود بر افغانستان چشم‌پوشی می‌کند تا به واسطه آن از دسترسی روسیه به هند و آب‌های آزاد خلیج فارس جلوگیری کند. این معاهده موسوم به معاهده پاریس است. درباره این معاهده باید توجه داشت که در زمان نادرشاه (1747-1736م) بخش اعظم افغانستان جزو ایران بوده است. با شکست ناپلئون در جنگ با انگلیسی‌ها آنها توانستند پس از 20سال این بخش از افغانستان و همچنین سیستان را از ایران جدا کنند. این تصمیم به سبب جدایی هرات از ایران برای ایجاد حریمی امنیتی بود که حایلی میان روسیه و هندوستان بود. به این دلیل در قراردادی که در سال 1875 میان ایران و انگلیس بسته شد و نوعی صلح‌نامه برای جنگ ایران و انگلیس در 1853 بود، زمینه‌های این جدایی افغانستان از ایران فراهم آمد. در فصل پنجم و ششم این معاهده ایجاد مرزهای کنونی ایران تصریح شده بود. 
در سال 1872 حکمیت «گلد اسمیت» برای تعیین مرز ایران و افغانستان در دلتای رودخانه هیرمند، اختلافات مربوط به چگونگی استفاده از آب هیرمند نیز شکل گرفت. حدوداً تا پایان قرن 19 میلادی اختلافات آبی ایران و افغانستان با استناد به مکانیسم «حکمیت»، توسط مأموران اعزامی دولت انگلیس داوری می‌شد و اساساً ایران طرف مذاکره نبود. نخستین مذاکرات مستقیم ایران و افغانستان بر سر اختلافات آبی دوجانبه به زمان رضاشاه در 1309خورشیدی باز می‌گردد. در مذاکره سفیرایران در کابل با وزیر خارجه افغانستان مقرر شد پس از تعیین کمیسیون مشترک، جلسات این کمیسیون در مرز تشکیل شود و به اختلافات پایان دهند. این مذاکرات در 1310 منجر به پذیرش طرفین نسبت به تقسیم برابر آب شد، اما در مورد مکان تقسیم توافقی حاصل نشد. بر این اساس، نخستین مذاکرات آبی ایران و افغانستان با شکست مواجه شد و اختلاف طرفین نیز پابرجا ماند. تا این که با ادامه مذاکرات در 1315 طرفین به طور موقت آب هیرمند را از بند کمال‌خان تا بند لخشک و به مدت یک سال با سهم مساوي تقسیم کردند. در 1317 شمسی در ادامه مذاکرات بین ایران و افغانستان قراردادي منعقد شد که به موجب ماده اول آن، آب رسیده به بند کمال‌خان بین دو کشور به طور مساوي تقسیم می‌شد. با اجرا نشدن قراردادهای مذکور دور دیگری از مذاکرات دوجانبه برگزار شد. در مذاکراتی که در 1335 شمسی در واشنگتن صورت گرفت، دولت افغانستان پذیرفت که سهم ایران از آب هیرمند مقداري بیش از 22 مترمکعب بر ثانیه باشد.
با این حال، در یک قرن اخیر، به رغم اعمال حکمیت‌‌های حقوقی (حکمیت مک ماهون، کمیسیون بی‌طرف هیرمند و...) و انعقاد قراردادهای مختلف (قراردادهای 1315، 1317 و 1335 ش)، به سبب بروز علل طبیعی (سیل، تغییر مسیر رودخانه و...)، انسانی (احداث سد، ایجاد کانال‌های انحرافی و...) و سیاسی (مداخلات خارجی، سردی روابط دیپلماتیک و...) همواره اختلاف نظر دو کشور بر سر میزان برداشت آب این رودخانه ادامه داشته است تا این که در پی خشکسالی گسترده در سیستان، مذاکرات بین امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ایران و موسی شفیق نخست‌وزیر افغانستان منجر به تنظیم معاهده 1973میلادی (1351 شمسی) شد. در زمان سلطه طالبان بر افغانستان (1375 تا 138) آنها آب را به طور کامل بر ایران بستند. پس از سقوط طالبان در 1380، سند همکاری بین دو کشور امضاء شد که در بند سیزدهم آن، دو طرف بر اجرای معاهده 1351 در زمینه تقسیم آب هیرمند تأکید کردند. بر این اساس، آب باید همواره جریان داشته و در هر ثانیه 26مترمکعب آب (معادل 820 میلیون متر مکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه ‌‌هامون باشد. اما احداث سد کمال‌خان بر روی رودخانه هیرمند باعث تغییر جریان طبیعی آب و خشک شدن بخشی از دریاچه ‌‌هامون شده است.