سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین در بوته نقد
جعفر حنانی (کارشناس سیاسی)امضای قرارداد ۲۵ساله بین ایران و چین در فضای رسانهای ایران و بهخصوص در فضای مجازی بازتابهای فراوانی یافته است. عدهای که عمدتاً مخالف آن بودند، آن را ترکمانچای دیگر خواندند و کسانی که نیز موافق آن هستند این قرارداد را یک دستاورد بزرگ تلقی میکنند.از اینرو در این یادداشت نکاتی را در باره این قرارداد یادآور میشویم.
نخستین مسئله در خصوص این سند همکاری که اهمیت زیادی نیز دارد، به عدم انتشار جزئیات و مفاد این قرارداد برمیگردد، اگرچه که در پیشنویسهای این سند همکاری، این قرارداد به مسائل نفتی و سرمایهگذاری در زیرساختهای نفتی و ترانزیتی و راههای ارتباطی برمیگردد که در برابر آن گمانهزنیهایی که به صحت نزدیک است، چین به عنوان خریدار دائمی نفت ایران با قیمت و تخفیفهای مناسب است. اما با این وجود عدم شفافیت جزئیات این قرارداد، یکی از مهمترین حاشیههای این قرارداد است که مورد بازتاب فراوان نیز قرار گرفته است.
دومین مسئله در خصوص این قرارداد به نگاه منفی کشورهای غرب و آمریکا برمیگردد که در واقع یک مسئله طبیعی نیز هست. یکی از فاکتورهای اساسی کشور چین در بستن قراردادهای تجاری عدم مداخله در مسائل سیاسی و داخلی کشور طرف قرارداد است و درخصوص ایران شاید کشورهای غربی با حسرت به این مسئله نگاه میکنند. اگر روزگاری آنان با سیاستهای جیمی کارتر به پیش نمیرفتند، شاید بازار ایران همچنان در دست آنان بود، اما چه بسا که اکنون تحریمهای آمریکا و نگاه ضد غرب دستگاه حاکم در داخل ایران، مانع تحقق روابط گسترده است.
مسئله سوم این قرارداد و مسئله اساسیتر، به کارکرد این سند همکاری فارغ از تمام ابعاد سیاسی آن برمیگردد؛ این که تا چه اندازه این قرارداد و قراردادهایی از این دست سبب تحرک پایههای اقتصادی کشور میشود؟
در نظر نگارنده، مسئله ایران، مسئله ورود سرمایه و حتی تکنولوژی به کشور نیست. در حقیقت در جایی که هنوز ما از ساختارها و نهادهای سیاسی و اقتصادی رنج میبریم که نمیتوانند خلق ارزشها و سوژههای مناسب کنند، صرف ورود سرمایه و تکنولوژی، گاه میتواند نتایج عکس داشته باشد و ثروت را در دست گروهی خاص متمرکز سازد. بنابراین مشکلات اقتصادی کشور را باید در مسائل دیگر جست و صرف این نوع قراردادها تنها میتواند در کوتاهمدت تاثیری مثبت داشته باشد.