غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شهادت سردار «حميد باكری» قائم‌مقام لشكر 31 عاشورا در جزيره مجنون

در آذر سال 1334 در شهرستان اروميه چشم به جهان گشود. در سنين كودكي مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سيكل و اول دبيرستان را در كارخانه قند اروميه و بقيه تحصيلاتش را در دبيرستان فردوسي اروميه به پايان رساند. 
به علت شهادت برادر بزرگش علي كه به دست رژيم شاهنشاهي انجام شده بود، با مسائل سياسي آشنا شد.
 بعد از پايان دوران خدمت سربازی در شهر تبريز با برادرش مهدی فعاليت موثر خود را عليه رژيم آغاز كرد. با رفتن امام به پاريس عازم پاريس مي‌شود و از آنجا هم جهت آوردن اسلحه به سوريه مي‌رود و با پيروزي انقلاب اسلامي به ايران مراجعت می‌کند و جهت پاسداري از دستاوردهاي انقلاب در مراكز نظامي مشغول فعاليت مي‌شود و با تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سال 57 به عضويت سپاه در می‌آید. 
با فرمان امام مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني مسئول تشكيل و سازماندهي بسيج اروميه شد و در اين مورد نقش فعالانه و موثري ايفا کرد. 
هميشه از بسيجي‌‌ها و از قدرت الهي آن‌ها سخن مي‌گفت. با شروع جنگ تحميلي جهت مبارزه با بعثيون به جبهه آبادان شتافت و دو ماه بعد مراجعت کرد. 
مدتي در شهرداري به صورت افتخاري در سمت مسئول بازرسی مشغول خدمت شد و چون كار اداری نتوانست روح بزرگ او را آرام كند مجدداً عازم جبهه آبادان شد و فرماندهي خط مقدم ايستگاه 7 آبادان را به عهده گرفته و به سازماندهي نيروهاي مردمي پرداخت. وي در زمره خاطراتش كه از بسيجي‌ها صحبت مي‌كرد مي‌گفت كه دو سه تا نوجوان بودند هر هر قدر اصرار كرديم كه پشت جبهه كار كنند قبول نكردند و شروع كردند به گريه كردن كه بايد ما در خط مقدم باشيم و مي‌گفت: اين‌ها به انسان نيرو مي‌دهند و باعث تقويت ايمان در آدمي مي‌شوند. 
بعد از بازگشت مرتب از مزاياي جنگ می‌گفت كه به قول امام اين جنگ يك نعمت است كه فرزندان اين مملكت را الهي كرده و آن‌ها را از زندگي دنيايي به معنويت كشانده است. 
حميد براي مدتي از سوي جهاد سازندگي مسئوليت پاكسازي مناطق آزاد شده كردنشين در منطقه سرو را عهده‌دار شد كه در آن شرايط كمتر كسي می‌توانست چنان مسئوليتی را بپذيرد. 
سپس به عنوان مسئول كميته برنامه‌ريزي جهاد استان تعيين شد و چون در هر حال جنگ را مسئله اصلی مي‌دانست و می‌انديشيد كه در جبهه مفيدتر است، حضور دایمي‌اش را در جبهه‌هاي نبرد با صدام متجاوز از عمليات فتح‌المبين شروع کرد. 
در عمليات بيت‌المقدس فرمانده گردان تيپ نجف اشرف بود و با تلاشي كه کرد نقش موثري در گشودن دژهاي مستحكم صداميان در ورود به خرمشهر را داشت و بالا‌خره پيروزمندانه وارد خرمشهر شد و بعد از عمليات رمضان براي فعاليت دایمی در سپاه پاسداران مصمم شد.
 در عمليات موفقيت‌آميز «مسلم‌بن‌عقيل» به عنوان مسئول خط تيپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار يادآور صبوري و شجاعت ياران امام حسين (علیه‌السلام) بود كه چندين بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجك دستی شركت کرد و از ناحيه دست مجروح شد و بر حسب شايستگی كه كسب کرد، از طرف فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان فرمانده تيپ حضرت ابو‌الفضل منصوب شد.
 بعد از عمليات والفجر مقدماتي به عنوان معاون لشكر31 عاشورا انتخاب شد. 
شركت در عملياتهاي والفجر 1 و2 و4 از افتخاراتش بود كه هميشه دوش به دوش رزمندگان بسيجي‌اش در خطوط اول حمله شركت داشت و با خونسردی زيادی كه داشت، هميشه فرماندهان زير دستش را به استقامت و تحمل شدايد صحنه‌هاي نبرد ترغيب مي‌کرد و به آن‌ها ياد مي‌داد كه چگونه با دست خالي از امكانات مادي در مقابل دشمن كه سراپا پوشيده از زره و پيشرفته‌ترين امكانات جنگي عصر حاضر است فقط با اتكاء به ايمان و روش حسيني بايد جنگيد. سرانجام در سال ۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید.