غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سید علیرضا میرعلینقی؛ پژوهشگر موسیقی:

تاریخ‌نگاری موسیقی در ایران مقوله تازه‌ای است

همدلی| در چهارمین نشست بخش پژوهش سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که با موضوع «تاریخ‌نگاری موسیقی و خطر روایت مسلط»برگزار ‌شد، جمعه اول اسفندماه رضا مهدوی مجری و کارشناس این برنامه با سیدعلیرضا میرعلینقی پژوهشگر و تاریخ‌نگار گفت‌وگو کرد. 
سیدعلیرضا میرعلینقی در ابتدای این گفت‌وگو در پاسخ به این سوال که نسل‌ها چگونه می‌توانند به تاریخ‌نگاری‌ها اعتماد کنند، عنوان کرد: با کمال واقع‌گرایی و فروتنی عرض کنم که بدون هیچ ادعایی در این عرصه کار کرده‌ام. 
در واقع می‌توان گفت شاید یک فعال عاشق بوده‌ام که تمام وقت سعی کرده‌ام در این حوزه کار کنم. در پاسخ به این پرسش باید بگویم تاریخ‌نگاری موسیقی در ایران مقوله بسیار تازه‌ای است و اصلاً به‌اندازه خود تاریخ موسیقی ایران قدمت ندارد. 
تاریخ‌نگاری امر بسیار جدیدی است که اولین گام‌های آن‌ به حدود 50 سال بعد از دوران مشروطیت برمی‌‌گردد. 
اولین گام‌ها در حوزه موسیقی تهران بوده که مؤلف آن آقای روح‌الله خالقی هم به هیچ وجه ادعای تاریخ‌نگاری نداشته ولی این تاریخ‌نگاری تبدیل به مبنا شده است. 
فکر می‌کنم واضح است که سه جلد کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» تا وقتی موسیقی ایران وجود دارد یکی از مراجع حذف نشدنی تاریخ موسیقی شهری ما خواهد بود. 
در این سه جلد کتاب ارزشمند، تنها به یک حوزه مشخص از موسیقی شهری تهران در سال‌های مشروطیت تا بعد از سکوت دولت دکتر مصدق پرداخته شده است. زمینه تاریخ‌نگاری وجود نداشته و این حوزه همین طور ضعیف شده است. 
میرعلینقی ادامه داد: نسخه تاریخ‌نگاری بعد از استاد خالقی برای دوست و هم نسل‌شان استاد حسن مشحون است که حدود 45 درصد آن کتاب به طور واضح رونوشت شده از کتاب زنده‌یاد خالقی است.
 به‌عنوان تاریخ‌نگار باید گفت، امتیاز کتاب آقای مشحون از لحاظ آکادمیک بهتر است چون آن کتاب نظام‌مندتر است و به‌قصد تاریخ‌نگاری نوشته شده ولی متأسفانه دیدگاه موسیقی در کار ایشان غایب است. 
این پژوهشگر موسیقی مطرح کرد: همه تاریخ‌نگاری‌ها در ایران تاریخ‌نگاری سیاسی بوده و تاریخ‌نگاری موسیقی یکی از حوزه‌هایی بوده که دیرتر از تمام حوزه‌های دیگر تاریخ‌نگاری تخصصی مورد توجه قرار گرفته و حقیقتاً حوزه بسیار دشواری است. 
در ادامه این گفت‌وگو میرعلینقی گفت: مبنای تاریخ‌نگاری فقط نوشته است و حتی به صورت فیلم هم آنچنان مورد اعتبار نیست، چراکه به خاطر یک سری معذورات و مقدورات بیان بصری مجبور هستید در واقعیت تاریخ دخل و تصرف کنید. تنها قالب واقعی تاریخ‌نگاری، نوشته و همراه با عکس است. 
میرعلینقی اظهار داشت: ما دو حوزه داریم که این دو حوزه از همدیگر مجزا هستند ولی در یک جاهایی می‌توانند با همدیگر تعامل و هم‌پوشانی داشته باشند. یکی حوزه علمی است و دیگری حوزه هنر است. در حوزه هنر، پایبندی به واقعیت اصل نیست، بلکه دستکاری زیباشناسانه در واقعیت است که ملاک قرار می‌گیرد.
 اگر همه این‌ها کارشان را با رعایت اصول مربوط به کارشان و داشتن ذوق و استعداد خلاقیت انجام بدهند، در جای خودشان شایسته و نیکو هستند. در حوزه علم نیز تاریخ‌نگاری موسیقی در ایران یک امر جدید محسوب می‌شود.
 او در پاسخ به این سوال که آیا ما اسناد موسیقی داشتیم که در ادوار گذشته از بین رفته باشد، اذعان کرد: ما چیزهای فراوانی داشته‌ایم که از بین رفته‌اند. برخی از اسنادی که داشتیم هم از بین رفته است. از دو قرن اول ظهور اسلام در ایران تا زمان استقرار دوره قاجاریه، یک سری دوره‌ها وجود دارند که تاریک هستند و از این دوره‌های تاریک هیچ‌چیزی در دست نیست. 
در دوره صفویه دو اتفاق بسیار مهم و تراژیک افتاده است که یکی از آن‌ها مهاجرت کلی موسیقیدان‌ به سمت هند و ترکیه است و دیگری، به دار کشیدن یک سری موسیقیدان‌ها بوده است. منظور از دوره‌های تاریک لزوماً دوره‌های بد نیست، بلکه دوره‌هایی است که ما هیچ سند و اطلاعاتی از آن دوره‌ها نداریم. بنابراین تمام هم‌وغم بخش نگارشی یا بخش فرهنگ مکتوب ذهنیت ایرانی در موسیقی ایرانی، برای نوشتن رسالات علمی مصروف شده است. در واقع خواسته‌اند علم موسیقی به یادگار بماند. شما اگر نگاه کنید از دوره تیموری تا اواخر دوره قاجار، رساله‌های موجود فقط کپی از روی همدیگر هستند.