در بیپناهی نهاد علم
حسین وفاپور (مدرس دانشگاه)شاید برای بسیاری در ایران همواره این سؤال مطرح باشد که چرا دانشگاه اثر واقعی خود را در توسعه و پیشرفت دانش و تکنولوژی نگذاشته و چرا مانند آنچه در کشورهای توسعهیافته اتفاق افتاده است، دانشگاه در ایران منشأ تحول و سرآغاز شکوفایی دانش و فناوری نشده است؟ این مسئله پاسخهای متفاوتی دارد و نیازمند پژوهش فراوان و عمیق است، ولی در یک نگاه کلی به نظر میرسد یکی از علل مهم آن بحث عدم استقلال دانشگاه در ایران است.
دانشگاه از بدو تأسیس در ایران مستقل نبوده و همواره مدیریت آن متأثر از نظام سیاسی بوده است. در واقع از ابتدا این دانشگاه بوده است که در خدمت حاکمیت بوده و نه عکس آن و حتی پس از انقلاب هم استقلال مورد نیاز به دانشگاه اعطاء نشد. در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی به تدریج سنت شده بود که مدیریت دانشگاه به انتخاب اعضای هیات علمی دانشگاه انجام شود و این امر به صورت رویهای حسنه در بسیاری از دانشگاهها جاری شده بود که متأسفانه پس از آن دوران نه تنها قدرت انتخاب از اساتید دانشگاه گرفته شد، بلکه نظارت و مداخله چند نهاد دیگر نیز در انتخاب مدیران و مسئولین دانشگاه وارد شد و استقلال نهاد علم از گذشته نیز محدودتر شد. این امر نه تنها برای انتخاب مدیران که در انجام هر نوع فعالیت دیگری در دانشگاه نیز تسری یافته است که برای نمونه به یک مورد از آن اشاره میشود.
به جهت مسئولیت اداری که اکنون دارم، چند ماهی است به دنبال تغییر مدیر مسئول انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران از مؤسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم هستیم و از قضا به علت تأخیر در حصول نتیجه، به هر دری میزنیم که اخذ این مجوز هر چه سریعتر به سرانجام برسد.
جالب است بدانید که انتشارات این مؤسسه یکی از قدیمیترین انتشارات دانشگاهی کشور است که قبل از انقلاب نیز آوازهای در جهان فلسفه داشته است. حال به سبب تغییر دو سال قبل ریاست مؤسسه که امری کاملا حقوقی و اداری است و صرفا بدان جهت نیازمند تغییر مدیر مسئول انتشارات مؤسسه است، چند ماهی است که کل مجوز انتشارات مؤسسه متوقف مانده و امکان انتشار هیچ اثر جدید یا حتی تجدید چاپ آثار قبلی نیز وجود ندارد.
به مناسبت این مشکل اداری به ذهنم رسید که باز مجددا بیپناهی نهاد علم در کشور را به خودمان گوشزد کنم.
در تمام دنیا در انتشار دستاوردهای علمی، مسئولیت راستیآزمایی و صحت نتایج علمی با خود نهاد علم است و فراتر از نهاد علم، هیچ قدرتی برای اتخاذ این موضوع ورودی ندارد و در واقع استقلال نهاد علم به رسمیت شناخته شده است. ولیکن در ایران فقط برای تغییر مدیر مسئول انتشارات که امری کاملا روتین و اداری است، ماهها وضعیت انتشارات محصولات علمی یک مؤسسه در تعلیق قرار دارد.
این امر تنها نمونه کوچکی از عدم استقلال نهاد علم در ایران است. کافی است شما به نهادهای تصمیمگیر در دانشگاه نگاهی کنید تا به شدت بیپناهی نهاد علم در ایران بیشتر پی ببرید. شما حتی اگر به عنوان یک استاد دانشگاه، بالاترین اکتشافات علمی در جهان را داشته باشید و استاد بینالمللی در رشته تخصصی خود باشید، ولی یک نهاد بیارتباط با دانشگاه میتواند به تشخیص خود تا آخر عمر مانع ارتقای مرتبه شما یا تبدیل وضعیت استخدامی شما در دانشگاه بشود.
نهادی دانشگاهی اگر بخواهد برترین دانشآموخته دانشگاهای کشور در رشته خود را جذب کند و از توان او برای ارتقای وضعیت علمی دانشگاه خود استفاده کند، یک نهاد بیارتباط با نهاد علم میتواند به تشخیص خود مانع جذب ایشان شده و راه را برای هرگونه تأثیرگذاری علمی ایشان در نهادهای رسمی دانشگاهی مسدود کند.
به همین منوال است وضعیت کمیتههای انضباطی دانشگاه و نقش نهادهای بیرون از دانشگاه در برنامههای علمی و فرهنگی. نمونه اخیر آن بحث واکسن کرونا است که تصمیم در مورد آن نه در نهادهای علوم پزشکی که در نهادهای سیاسی بیربط به نهاد علم اتخاذ میشود. در تصمیمات کلان نهاد علم نیز همین شرایط حاکم است. اتخاذ هیچ تصمیمی در نهاد علم بدون مجوز از نهادهای بیربط با نهاد علم ممکن نیست.
در تعریف عدالت گفته شده قرار دادن امور در جای خود. امید است با تدبیری صحیح و نگاهی باز، اختیار نهاد علم به خود متولیان آن بازگردد و استقلال نهاد علم به رسمیت شناخته شود.