تفکراثربخش ممیزه نفاق از وفاق
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2484
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نامه‌ای از سر مهر به رئیس‌جمهوری

علی‌مندنی‌پور(فعال فرهنگی)

 جناب آقای دکتر پزشکیان، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران. درود این شهروند را پذیرا باشید.خوب می‌دانم‌ که در چه موقعیتی قرار دارید و بیشتر از آنچه بدانم،  درک می‌کنم در چند هفته گذشته به‌ویژه‌ در این آخرین روزهای حسّاس تصمیم‌گیری برای انتخاب اعضاء کابینه، به اتّفاق “همفکران” تان چه فشارهایی را که تحمّل نکرده‌اید و از این رهگذر چه نقدها که به خود ندیده‌اید و بی‌تردید از این ببعد نیز... .
به هرحال “سیاست” است با همه‌ پیچ و‌تاب‌‌‌‌‌ها و‌نا‌ملایمات و پیامدها ی غیرقابل پیش‌بینی‌اش، آن هم در سرزمین ما!
سرزمینی که همه درآن صاحب نظراند، جز صاحبانِ نظر وهمه زنبیل بدست در صف اول منتظر بُرشی از این گوشت قربانی ( نتیجه انتخابات) ،جز صاحبانِ حقّ!
سرانجام لیست پیشنهادی وزیران کابینه تان رابه حکم قانون به مجلس ارائه دادید وقرار است روز چهار شنبه همین هفته در صحن علنی مجلس جهت بررسی صلاحیت به شور گذاشته شود.
یک نکته می‌ماند و آن اینکه‌‌ لیست ارائه شده بیش از آنچه بوی وفاق و همدلی بدهد ، بویِ اختلاف و‌چند گانگی از آن به مشام می‌رسد!
اختلاف مورد نظر نه از نوع “اختلاف سلیقه” که فی نفسه “رحمت” است، بلکه “اختلافی” است” بنیادین” از منظرهای؛ اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی که خود موجب “زحمت” است!
 اختلاف دیرینه‌‌‌‌‌‌‌‌ای که که سال‌‌‌‌‌‌های سال دودش به چشم مردم رفته،آب ونانش به اصحاب قدرت رسیده است و زحمت اش بهره شهروندان!
جناب آقای پزشکیان! بسیاری از شهروندان  شما را به صداقت می‌شناسند و‌گزافه نیست، اگر بگوئیم درصد بالایی از “این جماعت” با وجود فشارسنگین و کمر شکن زندگی و به رغم نارضایتی شدید از وضعیّت موجو‌د، به فردای بهتر برای ایران و ایرانیان باتضمین و پشتوانه همین “صداقت “ و “پای بندی به اخلاق” به شما رای دادند و نه به “سیاست “!
چه، از سیاست و‌مدّعیّان سیاست و سیاست ورزی تا کنون جز زحمت خیری ندیده‌ و طَرفی نبسته‌اند!
وآنگهی چنانچه افتاده است و دانیم، علی رغم شعارهای‌مان، در عمل سیاست‌مان را با دیانت‌مان نسبتی نبوده است!
به باور منِ شهروند، عیب کار از آنجایی رُخ‌‌می نماید که واژه “ وفاق ملّی” را آنگونه که باید برای مخالفان ‌سیاسی تان حلّاجی و تبیین ننموده و شاید هم نتوانسته‌اید!
“وفاق ملی یا همان  همدلی و همبستگی همگانی و یکپارچگی مردم برای دفاع از کیان ملی و هویت فرهنگی و به عبارت دیگر متّحد بودن در کنار داشتن اختلاف سلیقه‌های اجتماعی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، مهمترین عامل شکل‌گیری تامین امنیّت و توسعه پایدار در یک جامعه به شمار می‌آید و در بطن خود از اعتماد به نفس فردی شروع و تا اعتماد به هم نوع و بالاخره اعتماد به حاکمیّت امتداد می‌یابد و قادر خواهد بود از ایجاد تشتت و تفرقه در میان شهروندان پیشگیری نماید”.
 آقای رئیس جمهور! وفاق ملّی یک‌نیاز است ، امّا برای پیاده کردن “آن”لازم به بستر سازی با بهره‌گیری ازفرهنگ جامعه است که تا این زمان نتوانسته و شاید هم  نخواسته‌ایم در جاده پر پیچ و خم آن وارد شده وگام برداریم. “این مهم” ساز و کارهای خاص خود را می‌طلبد که در حال حاضر مهیّا نیستند و آنچه را این روزها‌تحت این نام در فضای سیاسی شاهدیم، بیشتر به تفاهم ملّی می‌مانَد تا وفاق ملّی!
 ضمن احترام به تک تک اعضاء لیست پیشنهادی‌تان، جا دارد حرکت بدیع ،بزرگ و ارزشمندتان را ستوده و به فال نیک بگیریم، امّا صادقانه بگویم با توّجه به پیشینه تعدادی از وزیران کلیدی پیشنهادی‌تان ،هم‌آوا کردن آنها با هدفِ چرخش حرکت قطار توسعه کشور در زمینه‌‌‌‌‌‌های مختلف را کاری سخت، پر زحمت و چالش برانگیز‌ ارزیابی می‌کنم.  
چه، تجربه گواه صادقی براین مدّعاست که انتظار همخوانی وهمراهی از دیدگاه‌‌‌‌‌‌های ناهمگون، نه منطقی است ونه نتیجه بخش!
حال چگونه و با چه ترفندی قادر خواهید بود، در راستای وظیفه سنگین و عهد و پیمانی که با مردم بسته‌اید، چنین همدلی و هم‌آوایی را در کابینه‌‌‌‌‌‌‌‌ای بوجود آورید که اغلب به “ندای بیرون” گوش می‌دهند،خدا می‌داند.
جناب آقای رئیس جمهوری!می‌گویند انسان‌‌‌‌‌ها به امیّد زنده‌اند، ما هم به “این مهم” دلبسته، به نتیجه آن چشم دوخته و برایتان در پیمودنِ مسیر تازه، پر‌پیچ وخم، اما خطیر و ‌پرخطر از درگاه دادارِ دادگستر آرزوی موفقیّت داریم.بی آنکه از یاد ببریم، “بهارستان نشینان” نیز به عادت شناخته شده حرف و حدیث خاص خود را خواهند داشت و به این‌‌‌‌‌ها اضافه کنیم،شلیک بی‌وقفه کیهان و کیهانیان را. گر‌چه به باور اهل درد و درک، خدای ناکرده در صورت عدم موفقیّت،  کفگیر بی‌اعتمادی برای همیشه به “ته دیگ” خواهد خورد! که هرگز چنین مباد.