وقتی ایران نقطه تمرکز جمهوریخواهان میشود
ابتکارهای تهران برابر ترامپیستها
همدلی| آرزو بخشنده: ترور ترامپ و افزایش ترس در میان دموکراتها و جمهوریخواهان از تنشهای داخلی، بعد از یک وقفه کوتاه چند ساعته، برونریز مشکلات خود را در خبری نشان داد که سی ان ان با اعلام حاشیهای، آن را از فضای داخلی ایالات متحده به آن سوی مرزها هدایت کرد. آنها سوار بر فرکانسهای باقیمانده از یک موج خبری در زمان ترور “سردار سلیمانی” اینگونه القا کردند که موضوع ترور ترامپ از سوی جمهوری اسلامی هم در حال پیگیری بوده . این روایت همزمان با یادآوری اظهارات فرماندهان ایرانی با این مضمون که انتقام ترور شهید سلیمانی را خواهیم گرفت، اولا نگاه تندروهای داخلی آمریکا را معطوف به بیرون کرد. از سوی دیگر پیامی برای ایران فرستاد که فضای سیاسی آمدن ترامپ به عرصه قدرت میتواند فراز و نشیبهای بیشتری نسبت به بایدن داشته باشد.
اگرچه ایران این اخبار را مغرضانه خواند و عنوان کرد که در حال پیگیریهای حقوقی در زمینه ترور سردار سلیمانی است، اما خبر “سی ان ان “شعاع زیادی در دایره آینده سیاسی ایران و ایالات متحده ایجاد کرده است. این شعاع با آمدن یک میانهروی اصلاحطلب در مقابل حضور احتمالی ترامپ بر مسند قدرت، نمای جدیدی از دو خاستگاه متفاوت خواهد بود. گرچه برخی تحلیلگران معتقدند؛ ترامپ و بایدن برای ایران تفاوتهای چندانی ندارند، اما خروج او از برجام و نگاه طیف جمهوریخواه به موضوعات مشترک میان دو کشور نشان داد که ترامپ همانقدر که ممکن است اهل معامله باشد، به واسطه تفکرات تندرو در اطرافش اهل جدال و ناامنسازی منطقه است. نشانههای این استدلال را میتوان در اظهارات اولیه او و معاونش دید. جلسات چند روزه کنوانسیون حزب جمهوریخواه برچند محور تمرکز داشت، اما واژه ایران تکراریترین سوژه در سخنرانیها بود. از “نیکی هیلی” گرفته تا ترامپ و ونس، همگی ایران را نقطه تمرکزی عنوان کردند که سیاستهای بایدن را به چالش میکشید.
مخالف برجام ، موافق فشار بر ایران
«جیمز دونالدونس» در حالی معاونت را در دولت احتمالی ترامپ به دست گرفته که او را یکی از منتقدان سرسخت ایران و موضوعاتی همچون برجام میدانند. معاون ترامپ در زمینه ایران هم دیدگاهی سختگیرانه دارد و به شدت مخالف برجام و طرفدار سرسخت ادامه سیاست فشار حداکثری ترامپ است. گرچه او مخالف جنگ به نظر میرسد و از ایده جنگ با ایران حمایت نمیکند، اما در موضعی متناقض با این سیاست، ادعا کرده؛ «اگر قرار است ایران را بزنید باید محکم بزنید.» او که از مدافعان سرسخت محاصره اقتصادی ایران است، از سیاست ترور شهید سلیمانی تمجید کرده و اینگونه ادعا کرده که ایران در زمان ترامپ تا مرز فروپاشی و شکست کامل پیش رفت، نکتهای که ترامپ نیز در سخنرانی خود در جمع جمهوریخواهان در روز پنجشنبه (پریروز) به آن اشاره کرد. ونس معتقد است بهترین راه در برابر ایران سیاست فشار حداکثری است، موضوعی که تندروها در ایران آن را بیاثر میدانند و اعلام کردهاند؛ تحریم در قبال ایران به ابزاری بینتیجه بدل شده است. این طیف دقیقا در مقابل اظهارات تندروهای آمریکایی به فروش نفت ایران در سه سال گذشته اشاره کردهاند و آن را نمونه سیاست دولت سیزدهم در قبال تحریمها دانستهاند. البته این مسئله، مخالفانی در داخل دارد که میگویند سیاست بایدن بعد از جنگ اوکراین و کاهش سختگیریها در فروش نفت باعث شد دولت سیزدهم بتواند روزی یک و نیم میلیون بشکه نفت بفروشد.
دوران گذار در ایران و سیاست رسانهای
در همینحال در سمت ایران شرایط بهگونهای رقم خورده که سیاستهای مهم و اساسی در دولت چندان مشخص نیست و نمیتوان قاطعانه تحلیل کرد که با آمدن ترامپ به قدرت سیاسی ایالات متحده چه چالشهایی دراولویت قرار خواهد گرفت. اما نگاه گذرا به نشانههای موجود، انعطاف سیاسی در ایران شکل جدیدی به خود گرفته و اظهارات “علی باقریکنی” در چند هفته گذشته نشان داد سیاست خارجی تمایل به یک چرخش اجرایی، حداقل در فضای رسانهای دارد. هفته گذشته باقری در سفری به آمریکا برای نشست شواری امنیت اعلام کرد؛ ایران از آغاز مجدد مذاکرات هستهای و احیای برجام استقبال میکند. او در اظهارات دیگری برجام را ابتکار موفق دانست و بربازگشت به توافق 2015 تاکید کرد. این اظهارات در حالیکه نظرسنجیهای داخلی در آمریکا ترامپ را صدرنشین اقبال مردمی میدانند و او بعد از ترور با پامپ سیاسی شوکه کنندهای نیز رو به رو شده، دو نکته مهم را میتواند به قلم تحلیل بیاورد؛ نکته اول اینکه ایران فارغ از نتیجه نهایی انتخابات آمریکا و موضعگیری متناسب با سیاست دموکراتها و جمهوریخواهان، سعی دارد پیشدستانه تغییر اندک در سیاستهای خارجی خود را اعلام کند. این رویه هم سیگنال به جو روانی اقتصاد ایران است، هم چهره میانهروی پزشکیان و اصلاحات را در عرصه بینالملل تقویت میکند. این رویکرد در وهله اول کشورهای دیگر را در وضعیت انتظار و رصد مواضع رئیسجمهور آینده ایالات متحده قرار میدهد. با این وجود نکته بدیهی اینکه آمدن ترامپ با مواضعی که او و معاونش در زمینه برجام داشتهاند، هرگونه مذاکرات هستهای را منوط به توافق جدیدتر با ابعاد گستردهتری خواهد کرد، چرا که سیاستهای او و معاونش در قبال اسرائیل و تنشهای منطقهای اولویتهای تازهای را برای گفتوگوهای احتمالی ایجاد میکند. از سوی دیگر با افزایش ابتکارعمل اسرائیلیها در دولت ترامپ، مسائل هستهای ایران و جنگ حماس و اسرائیل به عنوان دو مسئله روی میز قرار خواهد گرفت. از این رو انعطاف ظاهری ایران تا قبل از مشخص شدن رئیسجمهور بعدی آمریکا تمایل به گفتوگویی است که تا شش ماه آینده تقریبا غیرممکن است و بیشتر کارکرد سیاسی در داخل و خارج خواهد داشت. این استراتژی با پیروزی دمکراتها فضا را برای ادامه گفتوگوهای پشتپرده مهیا میکند و در صورت پیروزی ترامپ، ایالات متحده را مقصر پرهیز از گفتوگو و ادامه استراتژی افزایش فشار بر ایران نشان خواهد داد. این نتیجهگیری بر اساس دادههای گذشته احتمالا راهبرد ایران را در شرایط فعلی مشخص خواهد کرد، اما اینکه آمدن ترامپ یا یک گزینه دموکرات دقیقا چه نتایجی در سیاست خارجی ایران خواهد داشت، نیاز به گذشت زمان دارد.
امید به توافق با ترامپ
البته دیدگاههای دیگری نیز در اینباره مطرح میشود. برخی تحلیلگران مسائل بینالملل معتقدند بر اساس تجربه گذشته نمیتوان جمهوریخواهان و دموکراتها را در مقابل کابینه دولت جدید و سیاستهایش ارزیابی کرد، چرا که مولفههای متغیر زیادی برای احتمالات آینده وجود دارد. “علی بیگدلی” کارشناس مسائل بینالملل، معتقد است:«ارزشهای مورد نظر جمهوریخواهان و دموکراتها هم با یکدیگر متفاوت است و در نتیجه نمیتوانیم بر اساس اقدام پیشین ترامپ در خصوص برجام به یک قضاوت کلی برسیم. معتقدم جمهوریخواهان در سیاست خارجی انعطافپذیرتر هستند و اگر آقای پزشکیان بتواند وضعیت سیاست داخلی ایران را تا حدی آرام کند که مخالفان داخلی گفتوگو و توافق با آمریکا هم آرامتر رفتار کنند، میتوانیم امیدوار باشیم که با ترامپ به یک توافق برسیم. جی دی ونس، معاون جدید ترامپ را هم خود ترامپ به تنهایی انتخاب نکرده است. اختیار کنوانسیون حزب دست ترامپ نیست، بلکه با توجه به نظر کل اعضا معاون ترامپ انتخاب شده است و بد نیست این را هم در نظر بگیریم که در نهایت اگر ترامپ رئیس جمهور بعدی آمریکا باشد، سیاستهای کلی آمریکاییها روی منافع این کشور تنظیم میشود نه روی نوع درگیری با دیگر کشورها. هم ما با توجه به شرایط فعلی کشور به دستیابی به توافق نیاز داریم و هم آمریکاییها علاقهای به درگیری جدید در خاورمیانه ندارند. بهتر بود در دور اول ریاست جمهوری بایدن، بخشی از مشکلاتمان با ایالات متحده را از روش دیپلماسی حل میکردیم. به هر دلیلی این کار را نکردهایم، اما نمیتوانیم افسوس گذشته را بخوریم و بهتر است روی افقهای آتی متمرکز شویم.»
تفاوتهای این ترامپ
“حشمتالله فلاحتپیشه” کارشناس مسائل بینالملل نیز درباره وجهه جدید ترامپ در صورت پیروزی معتقد است: ترساندن سیاست تنشزدایی ایران از ترامپ، ناشی از نوعی جهل تاریخی است. ترامپ اگر روی کار بیاید، به هیچ وجه ترامپ گذشته نیست. او وقتی روی کار آمد، ایران را به عنوان یک کشور ضعیف ارزیابی کرده بود که هر لحظه میتواند این کشور را مورد تهاجم نظامی قرار دهد. در زمان ترامپ دو شکست نظامی آمریکا شکل گرفت: اول سقوط پهباد آمریکا و دوم حمله به عین الاسد که نخستین حمله گسترده بعد از جنگ جهانی دوم به مواضع آمریکا بود. ترامپ اگر روی کار بیاید، تجربه واکنش جدی ایرانیها را دارد و لذا ترامپ برخلاف گذشته گزینهای تحت عنوان گزینه نظامی را در دست نخواهد داشت. او در عرصه دیپلماسی هم مثل گذشته جاه طلبانه رفتار نمیکند.
او در گفتوگویی با انتخاب میگوید: بخشی از واکنش خنثی آمریکاییها نسبت به نتایج انتخابات ایران، ناشی از حاکمیت فضای انتخابات در آمریکاست. در آمریکا امروز هیچ چیز مهمتر از انتخابات نیست. آقای پزشکیان به دنبال این است که قبل از اینکه در دنیای پرتنش امروز، یک ناامنی دیگر منطقه را گرفتار کند، پیام تنشزدایی خود را مطرح کند. در گذشته دو نوبت، منابع تنشزدایی ایران گرفتار بحرانهای بینالمللی شد. اول در زمان آقای خاتمی که گفتوگوی تمدنها با شروع سلفیگری در شرق به بحران خورد و در آخرین سال دولت خاتمی ایران و آمریکا به سمت جنگ پیش رفتند. در دولت روحانی هم با وجود اینکه مذاکرات به برجام منتهی شد اما سلفیگری به غرب ایران منتقل شد و در سوریه منابع ایران در ساز و کارهای نظامی بلعیده شد؛ ترامپ هم عهدشکنی کرد.
فلاحتپیشه تصریح میکند: دولت پزشکیان میتواند بر اساس یک نظم جدید و از موضع اقتدار، تنشزدایی را پیش ببرد. آمریکاییها برای تنشزدایی، نباید فرصت را از دست بدهند. اگر فرصت را از دست بدهند، روح حاکم بر سیاست خارجی کشور، به سوی آن ساز و کارهایی میرود که از غرب مستقل میشود. مسأله اساسی دیگر این است که در دولت پزشکیان، مناسبات درستی میان ایران و سازمانهای بینالمللی شکل میگیرد. اگر این نهادها به سمت تجدید ارتباط با ایران حرکت کنند، یک مؤلفه قدرت درست میشود. با آمدن دولت پزشکیان، آمریکا و اروپا نمیتوانند به یک وحدت ضد ایرانی برسند. حداقل کشورهای اروپایی به موضع همکاری با ایران باز میگردند. حتی اگر ترامپ هم روی کار بیاید، نمیتواند یک ائتلاف حداکثری را برعلیه ایران شکل دهد.