«همدلی» وضعیت «زنان زبالهگرد» را بررسی میکند
آنان نان سفرههایشان را در دل سطلهای زباله میجویند
همدلی| گروه اجتماعی: مطالعات و پژوهش قابل استنادی از وضعیت و آمار زنان زباله گرد در تهران و ایران وجود ندارد.
بنا بر آخرین آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، تعداد افراد زبالهگرد در کشور تا سال 1399 بالغ بر 14 هزار نفر بود. از این میان حدود چهار هزار و 700 نفر از آنها در تهران هستند. آنطور که این مرکز اعلام کرد، اغلب زبالهگردهای تهران را کودکان تشکیل میدهند. اخیرا نیز رضا محمدی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری هم آمار زبالهگردهای تهران را همین تعداد اعلام کرد ولی در این میان هیچ نامی از نان زباله گرد دیده نمیشود!
زباله گردها بهویژه کودکان با دستمزدهای ناچیز، بدون هر گونه حمایتی روزانه ۱۰ ـ ۱۱ساعت زبالهگردی میکنند، تا تاجران حکومتی زباله، همان مافیای رسمی و آشکار حکومتی، سالانه چند هزار میلیارد تومان از دسترنج آنها سود ببرند.
موضوعی که گرچه شهردار تهران وعده داده بود که تا پایان سال پرونده اش بسته و زباله گردها ساماندهی شوند اما، در عوض تنها چیزی که در این بین عملیاتی شده، وعده و شعار استخدام زباله گردها با حقوق ماهیانه بین 12 تا 15 میلیون بود!
زبالهگردی در روستاها
اما ماجرای زبالهگردی منحصر به شهرها و خیابانها نیست، بلکه در میان روستاها نیز شایع شده است روزنامه همدلی ۲۹فروردین ۱۴۰۱ با عنوان «افزایش زبالهگردی در کشور ماجرایی که از کلانشهرها به روستاها رسید» نوشت: «مشتری سطلهای زباله آنقدر زیاد شده است که بهنظر میرسد سطلهای زباله کنونی در بسیاری شهرها، کفاف زبالهگردها را نمیدهد. اگر گذری کوتاه به کوچه و خیابانهای پایتخت داشته باشید، از کودکان ۱۰ و۱۱ساله گرفته تا پیرمردهای هفتاد و هشتادساله، از پسران جوان تا گروههای خانوادگی چند نفره و حتی زنان، کیسه به دست را در میان زبالهگردها مشاهده میکنید.
رفتار مافیای زباله با زنان، مردان و بهویژه کودکان زبالهگرد طوری است که رسانهها و کارشناسان اقتصادی به آن لقب بردهداری نوین داده و کودکان زبالهگرد را کسانی میدانند که آینده خود را در سطل زباله میریزند.
نقش اشتغال
لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و مدیرعامل خانه خورشید نیز حضور زنان زباله گرد را ناشی از فقر اقتصادی می داند و میگوید:
زبالهگردی از جمله کارهایی است که زنان به اجبار شرایط به آن روی میآورند و به واسطه همین شغل دچار آسیبهای اجتماعی و جسمی هم میشوند. این زنان را در محله شوش دیدهام. بهتر است به جای پاک کردن صورت مسئله به دنبال راهکارهای مناسب باشیم. برخی از این زنان فرزند خردسال دارند و نیاز است تا از آنها در مهدهای کودک مراقبت کرد. این زنان توقع و خواسته زیادی ندارند و با حداقل امکانات رفاهی می توان آنها را به زندگی امیدوار کرد. بنابراین، راهاندازی مراکز اشتغال ساده، ارائه کارت درمانی و ایجاد مراکز نگهداری از فرزندان خردسال این زنان، میتواند از اپیدمی این شغل جلوگیری کند و آسیبهای مرتبط را تا حدود زیادی کاهش دهد.
زبالهگردها در سیطره مافیا
فاطمه راکعی، مشاور و مدیرکل اسبق امور بانوان شهرداری تهران نیز به نقش مافیا در این زمینه اشاره کرده و می گوید: موضوع مهم در این پدیده، تشکلهای سازمان یافتهای هستند که این زنان را زیر سلطه خود میگیرند و در بدترین شرایط آنها را وادار به زبالهگردی میکنند. مدتی پیش با یکی از این زنان مواجه شدم و خواستم به شهرداری بیاید تا از خدمات حمایتی استفاده کند اما در گفتوگویی که با او داشتم متوجه شدم فقر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و نداشتن اعتماد به نفس، عواملی هستند که مانع مراجعه او و سایر زنان زبالهگرد به مراکز ذیربط میشود. بنابراین قبل از هر اقدامی لازم است مسئولان انتظامی سردسته و رؤسای این تشکلها را شناسایی کنند و تا زمانی که این اتفاق نیفتد قطعاً نمیتوان برای این زنان کاری انجام داد.
سهم زنان در بحران زباله گردی چقدر است؟
یکی ازمدیران شهرداری در حوزه اجتماعی هم که دیگر دربند معذوریت مقام رسمی خود نیست، میگوید، در جریان بحران زباله گردی در تهران زباله گردی زنان سهم اندکی دارد. به گفته او در حاشیه مرز های برخی مناطق تهران، زنان همراه کودکانشان برای امرار معاش ضایعات جمع میکنند.» واقعیت این است که با وجود همه سختیها باز هم درآمد روزانه اش برای آنها نسبت به دیگر مشاغل غیر رسمی بهتر است.»
رئيس اورژانس اجتماعي کشور ميگويد:« ميخواهم براي نخستينبار بگويم که گردش مالي در مسئله کودکان خياباني بيش از يک هزار ميليارد تومان تنها در شهر تهران است. اين موضوع اصلا ساده نيست.
پروندهای که دوباره باز شد
اما چندی قبل سخنان حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران باعث شد تا دوباره موضوع زنان زباله گرد بر سر زبان ها بیافتاد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در مورد زنان زباله گرد می گوید: اینکه فردی به جای تنفروشی، زبالهگردی کند، کار شرافتمندانهتری است، اما به طور کلی شأن مردم ایران زبالهگردی نیست، چه برسد به اینکه بخواهیم کار زبالهگردی را شرافتمندانه کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با ذکر اینکه زبالهگردی زنان در جامعه، نشانه مدیریت بد در حوزه اقتصادی کشور است می گوید: باید شرمنده این گروه از زنان باشیم که برای تامین معاش خود و خانواده مجبور میشوند که سر خود را در سطل زباله کنند. حداقل به عنوان یک مددکار اجتماعی میگویم، همه باید شرمنده این گروه از زنان باشیم.
بعد از این اظهارات بود که معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: ما مسئولیت اجرایی نداریم، ولی در سیاستگذاری ها تلاش کردیم شرایطی برای کار شرافتمندانه و با عزت برای بانوان زباله گرد فراهم شود به خصوص اینکه بسیاری از این بانوان سرپرست خانوار هستند.
انسیه خزعلی در سخنان خود گفته بود: اخیراً در سفر استانی به زنجان شاهد بودیم که مشاور ذکر می کردند که ما زنان زباله گرد را جمع کردیم و سعی کردیم برای آنها کار ایجاد کنیم، اما به دلیل سودآوری این کار، عده ای از زنان دوباره به این کار برگشتند.
تا وقتی که این مساله را از مبدأ اصلاح نکنیم، در تفکیک زباله این موارد را شاهد خواهیم بود.
... و باز هم معیشت
امانا... قرایی مقدم جامعهشناس، در پاسخ به این سوال که گرایش دختران به زبالهگردی چه پیامدهای منفی را میتواند به دنبال داشته باشد، میگوید: متاسفانه امروزه شاهد این معضل شوم هستیم که دختران نیز برای تامین معیشت خود و خانواده به زبالهگردی روی میآورند که این خود نشان از بد بودن شرایط اقتصادی افراد دارد، چرا که باید یادآور شد حضور دختران بر سر سطلهای زباله میتواند مقدمهای برای به خطر افتادن امنیت جسمی و روحی آنها شود، اتفاقی اگر خدایی ناکرده رخ دهد تبعات آن بسیار بدتر از شرایط موجود خواهد بود. او در ادامه به خبرنگار همدلی می گوید: با توجه به اینکه دختران در نظام خانواده بسیار ارزشمند هستند و از گذشته نیز سعی بر این بود که تحت هر شرایطی دختران به هر کاری روی نیاورند اما امروزه به راحتی شاهد از بین رفتن ارزشهای حاکم بر خانواده و اجتماع هستیم چرا که همیشه مسائل اقتصادی، مسائل اجتماعی را نیز تحت الشعاع خود قرار میدهند. قرایی مقدم میگوید: طبق بررسیهای به عمل آمده متوسط درآمد روزانه زبالهگردها تا چند صد هزار تومان در روز هم می رسد که این خود میتواند انگیزه بسیار قوی در افراد برای جذب به این کار شود.
این جامعهشناس معتقد است یکی از مهمترین پیامدهای منفی زبالهگردی شیوع بیماریها و ابتلا به برخی از بیماریها مانند ایدز و هپاتیت خواهد بود چرا که در سطلهای زباله شاهد سرنگهای تزریق معتادان هستیم و از آنجا که زبالهگردها نیز از دستکش استفاده نمیکنند به راحتی میتوانند در معرض ابتلا به این نوع بیماریها قرار بگیرند.
وی زبالهگردی را «فقر مفرط» می نامد و در مورد وضعیت زنان زباله گرد می گوید: این پدیده شاید در گذشته مختص مردان بود اما امروز زن و مرد، کوچک و بزرگ با آن درگیرند و در هر گوشهای از کلانشهر تهران به وفور دیده میشوند. اپیدمی پدیده زبالهگردی در میان زنان به مراتب تبعات بدتری دارد چراکه این قشر وظیفه تربیت و جامعهپذیری نسلهای آینده را به عهده دارد. بنابراین با گرایش زنان یک جامعه به زبالهگردی کل اجتماع و حتی کشور دچار خسران میشود که در برخی از موارد جبرانپذیر نخواهد بود. بیتوجهی عمدی یا غیرعمدی دستگاههای مربوط و مسئولان ذیربط باعث شده برخی از افراد سودجو و فرصتطلب از آب گل آلود ماهی بگیرند و با ایجاد تشکلهای استعماری زنان را مانند برده اسیر خود کنند و با پرداخت حداقل دستمزد از آنها بیگاری بکشند.
همچنین قرایی مقدم تاکید می کند: کنترل پدیده زبالهگردی زنان قبل از گسترش و اپیدمی به مراتب آسانتر است و میتوان با حداقل هزینه این کار را به سرانجام رساند بنابراین، چشمپوشی از این پدیده و نادیده گرفتن آن به سود هیچکس نیست و مسئولان باید هرچه سریعتر وجود این پدیده در اجتماع را بپذیرند و سیستمهای نظارتی و حمایتی را موظف به رسیدگی کنند.