وقتی حزب نباشد!
محمدعلی اخوّت (حقوقدان)وقتی حزب نباشد!
محمدعلی اخوّت (حقوقدان)
با دوست هميشگي دوران مختلف تحصيليم از دبيرستان و دانشگاه، صحبت تحزب در صحنه سياسي ايران بود و اينكه چرا در برخي كشورهاي دنيا نظام حزبي معمولا بر قرار و سر كار است و در اين ملك نه؟ خوانندگان اين يادداشتها بدانند كه اين دوست شفيق، پارهاي اوقات مثل مرحوم نادر شاه، نظرات نادري مطرح مي كند. ببينيد مجلس اول مشروطه اصولا حزبي نبود بلكه نمايندگان بيشتر نماينده اصناف بودند بعداز آن به تقليد از كشورهاي اروپايي احزاب مانند اجتماعيون عاميون، اعتداليون عاميون، دمكرات، هيئت علميه تشكيل شد كه فعاليتشان بيشتر قبل از رضاخان بود. بعداز ايشان احزاب مختلفي با توجه به فضاي باز سياسي ايجاد شد، مانند حزب توده، زحمتكشان، سومكا، جبهه ملي، پان ايرانيست ،ايران نوين، مردم بودند. با فرمان محمد رضا شاه به اينكه تنها يك حزب كافي است، مثل كشور هاي كمونيستي، حزب واحد رستاخيز ايجاد شد. بعد از انقلاب نيز وضع به همين منوال بود؛ ابتدا برخي احزاب سابق مانند توده، جبهه ملي واحزاب فراوان ديگري تحت عنوان حزب، جنبش و چه چها،مثل قارچ سبز شدند و بعد محو شدند. اينكه چطور به وجود آمده محو شدند داستان ديگري دارد كه الان فرصتش نيست امااين به وجود آمدنها و محو شدنها نشانگر اين است كه اولا اينها اساس و بنيان درستي كه جاذب مردم باشد، نداشتند. در واقع فاقد ريشه مردمي بودند و ثانيا حاكميت چندان روي خوشي به آنها نشان نميداده است. گفتم حالا اصلا حزب و حزب بازي به چه كار مي آيد و چه سودي براي مردم ما دارد. بهتر نيست عطايش را به لقايش به بخشيم؟ استكان چاي را سر كشيد و ادامه داد: نخست اينكه تشكيل حزب مبناي عقلائي دارد چراكه گروهها و اصناف مردم بهدنبال جذب منفعت و دفع مضرتند. بههمين خاطر است آنانكه منافع مشترك دارند؛ تحت هر عنواني دور هم جمع ميشوند حتی در هيئتهاي ديني هم ميبينيم هر صنفي هيئتي دارد و علامتي، حال اين دور هميها نامش را ،جنبش، گروه يا هر عنوان ديگر ميتوان گذاشت اما در حزب قاعده مندتر و بسامانتر است؛ مثلا در انگلستان حزب كارگر با اهداف مردمي و طرفداران رعايت حقوق كار گران و حزب محافظه كار بيشتر طرفدار سرمايهداري و آزادي سرمايه است. هر حزب مرامنامهاي دارد كه بر اساس آن تشكيل شده و نظامنامهاي كه مربوط به ساز و كار اداره آن است. مردم مرامنامه را مي خوانند، عضو آن ميشوند و براي اداره آن هزينه ميكنند و مستقل از دولت است مگر اينكه در انتخابات پيروز شده، دولت تشكيل دهد.دوم اينكه ديديم در دورههاي مختلف مردم خود مبادرت به تشكيل حزب كردهاند، در نتيجه اين يك نياز اجتماعي است كه مردمي با علاقهها و نيازهاي مشترك جمع شده، حزب تشكيل دهند. سوم اينكه هر چند در قانون اساسي مشروطه به روشني به تشكيل حزب اشاره نشده بود، ديديم به دلیل نياز اجتماعي، نخبگان حزبها تشكيل دادند و گاه، براي بقاي آن جانفشاني هم كردند در قانون اساسي جمهوري إسلامي در اصل٢٦ بصراحت حضور احزاب مورد قبول قرار گرفته است اين نشانگر اين است كه خبرگان قانون اساسي بر وجود، حضور وفعاليت احزاب، اعتقاد داشتهاند سياستمداران آن زمان نيز بلافاصله پس از پيروزي، حزب جمهوري اسلامي را بنيان گذاشتند. چهارم اينكه با وجود احزاب واقعي و تشكيل دو لت به وسيله آنها توقعات مردم در حدود مرامنامه آنها ايجاد ميشود و هرج ومرجي كه اكنون دچار آن هستيم ايجاد نخواهد شد.
نمايندگان مجلس حزبي نيز منضبط شده قولها ي بي ربط به مردم نخواهد داد، چون اگر گزافه گويي كنند مورد عتاب تشكيلات حزبي واقع خواهند شد. پنجم اينكه وجود تشكيلات حزبي يك راه گزار به دموكراسي است؛ زيرا تشكيلات خود، محل آموزش جوانان و اعضاست تا در صورتي كه راي آورند و دولت را در اختيار گيرند مي دانند چكار كنند در نتيجه دوست و فاميل بازيها تضعيف شده يا از بين خواهد رفت گفتم حالا باوضع فعلي ميگي چهكار كنيم؟ چاي دوم راهم نوش جان كردو گفت:ببين حاكميت بايد اجازه دهد، مردم بايد اعتماد كنند كه اگر حزبي تشكيل دادند تعطيل نخواهد شد. همين اصولگراها و اصلاحگراها هرچند تقسيم بندي آنها ظاهرا مذهبي است در حاليكه بهواقع چنين نيست؛طرفداران محيط زيست كه يكي ازدغدغههاي ملي است كارگران، كشاورزان هر كدام ميتوانندمرامنامهاي نوشته، حزبي تشكيل دهند و نمايندگان هر حزبي با توجه به اكثريتي كه دارند در مجلس موثر باشند. ميبينيد، در شهرها بزرگ مردم اغلب نامزدها را نميشناسند؛ چون كار حزبي نشده است. زماني چشم مردم به دهان فلان آقا بود كه ليست بدهد اتفاقا تمام افراد آن ليست انتخاب شدند اين رويه كارا نيست و در عمل نشان داد كه كارايي ندارد. معلوم نيست آنها كه با تاييد آن آقا رفتند به عهد خود بمانند. آدمهايي را ديدهايم زماني اصلاح طلب بوده اند، بعد از چند سال باتوجه به شرايط اصولگرا از آب در آمده اند و بالعكس نمونه هايش فراوان است. برابر اين تا تحزب واقعي شكل نگيرد راه بجايي نخواهيم برد. اين امر در دنيا ثابت شده است. همين انتخابات پاكستان را ببينيد! رهبر حزب در زندان است اما حزب در انتخابات برنده ميشود وحزب حاكم را با چالش جدي روبرو مي كند. رهبر زنداني با هم حزبيان، دولت تعيين ميكنند. اين بهمعناي دموكراسي است. گفتم يعني مي گويي اول كاريم؟ بله! اول كاريم. تكرار ميكنم تا تحزب واقعي در مملكت شكل نگيرد از نظر سياسي و اقتصادي و ساير موارد به جايي نخواهيم رسيد.