امکان و امتناع ائتلاف میانهروها
رضا صادقیان( روزنامهنگار)امکان و امتناع ائتلاف میانهروها
رضا صادقیان( روزنامهنگار)
در نگارش این یادداشت تاخیر افتاد. قرار بود زودتر از امروز این کلمات کنار هم قرار بگیرد و درباره فایدههای ائتلاف میانهروها برای امروز و آینده ایران سخن به میان آید، اما به هر دلیل فرصت نشد.
یک: باور دارم هر کدام از چهرههای سیاسی که تجربه مدیریت در جایگاههای حقوقی بزرگ و فربه را در کارنامه خود دارند و به اصطلاح عامیانهتر برای خودشان وزن به حساب میآیند، به سادگی در کنار دیگران به اسم ائتلاف، حزب و جریان سیاسی جدید نخواهند نشست. حتی برای یافتن راهی جدید و رساندن زیانهای احتمالی مدیریت اجرایی و قوه قانونگذار کشور به حداقل ممکن. اینکه در زمانهای متفاوت چهرههایی مانند حسن روحانی، علی لاریجانی، محمدرضا عارف، محمد خاتمی و ناطق نوری کنار هم قرار بگیرند و راهی نو را بسازند، با توجه به کارنامه هر کدام از افراد چنین کنشی دشوار به نظر میرسد. به عنوان مثال؛ علی لاریجانی همچنان در غم رد صلاحیت سال 1400 مانده است، فردی که خود را کم و بیش رئیس دولت آینده میدید. پای حسن روحانی هنور به عنوان رئیس دولت سابق و سیاستهای همان دولت در میان خبرهاست، او نیز به سادگی دور میزی نخواهد نشست که وزن برابر با دیگران داشته باشد. محمد خاتمی نیز به همین ترتیب است و سایر نامها. خاتمی در سال 1392 و 1396 اعتبارش را به میان آورد و باعث شکل دادن به سبد آرای روحانی شد، اما همان اقدام حمایت بود و معنای ائتلاف به ذهن خطور نمیکرد.
دو: واقعیت اینکه ائتلاف آقایان پزشکیان و مطهری امکان و توانایی چسباندن سایرین با همین نام را نخواهد داشت. بازخورد کنش میانهروها در کارزار سیاست زمانی معنا پیدا میکند که این ائتلاف شامل تمام افراد معتدل سیاسی، میانهروهای سیاسی و میان حالها در سیاست و جامعه شود. پیوستن دو چهره سیاسی با نگرشهای بعضا متفاوت در حوزه سیاست و فرهنگ بیش از آنکه زمینه ورود و افزونتر شدن این جریان را داشته باشد، در این زمانه مورد بیمهری و عدم توجه قرار خواهد گرفت. چنانچه تا به امروز چنین شده است. حتی همراهی پس از انتشار بیانیه «روزنه گشایی» در میان چهرههای سیاسی به چشم نمیخورد. شاید و احتمالا و با تردیدهای نسبتا زیاد اگر میانهرو پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات سال 1400 از دل گعدههای دوستانه با نگاهی دغدغهوار برای آینده ایران اقدام به ائتلاف میکردند و تابلو جدیدی را بالای سر خویش نصب میکردند چه بسا تا امروز خون کمرمقی در رگهای این جریان نوپا جاری میشد. مهمتر آنکه، باور کنیم؛ ائتلافی که از روی ناچاری و صرفا واکنشی به جریان سیاسی رقیب در بازه زمانی کوتاه سامان داده شود، زودتر از آنچه گمان داریم شیرازه آن خواهد پاشید.
سوم: تاثیر میانهروها و آنان که همیشه نگاهی به ساختار قدرت و نیم نگاهی به مطالبات شهروندان داشتهاند، زمانی بروز خواهد داشت که افراد در داخل نهاد قدرت باشند. اینک در زمانهای قرار گرفتیم که بخش زیادی از افراد تاثیرگذار دیروز به دلیل تغییر جایگاه، عوض شدن نگرشهای اجتماعی و فرهنگی، رد صلاحیت، عدم احراز صلاحیت، اختلاف پیدا کردن با دوستان سابق و یا دوری از سایر بخشهای قدرت و... بیرون حلقههای قدرت قرار گرفتهاند، امروز نیز توان بازیابی خویش و شکل دادن به جریان میانهروها را کسب نخواهند کرد. چرا که در داخل قدرت نیستند و بیشک فضایی برای فعلیت رساندن نگرش میانهروی به آنان داده نخواهد شد.