فرهنگ سازی یا واکاوی فرهنگی، مسئله این است
سید علیرضا بهشتی (روزنامه نگار و پژوهشگر)فرهنگ سازی یا واکاوی فرهنگی، مسئله این است
سید علیرضا بهشتی (روزنامه نگار و پژوهشگر)
وقتی از سخن از فرهنگسازی به میان میآید،مجموعه ای از پرسشهای متعدد در و اندیشه ما مطرح میشود؟فرهنگ را چه کسی میخواهد بسازد؟ آیا فرهنگ پدیده ای شخصی است؟ مگر فرهنگ از پیش ساخته نشده است؟ آیا فرهنگ را گروه خاصی میسازد؟ یا متعلق به جریان خاصی است؟ و...
برای پاسخ دادن به پرسشها ابتدا باید به دنبال یافتن مؤلفههای بنیادین هر فرهنگ باشیم و پس از آن است که در مییابیم، فرهنگسازی ترکیبی درست است یا خیر؛ به عبارت دیگر واکاوی فرهنگی و پرداختن به آسیبهای موجود در هر فرهنگ و تفکیک مؤلفههای بنیادین و در نهایت فهم ع میق فرهنگ است که ما را از ابهامات و پیچیدگیهای آن دور میکند.
حال این مؤلفههای بنیادین به چه معنی است؟ مؤلفههایی که با همه گذارها در طول تاریخ (اگر در قالب گفتمان سخن بگوییم)، گرهگاههای مرکزی در هر فرهنگ است. به عبارت دیگر رفتارها و کنش ها، ادبیات گفتاری و سبک زیستن، ممکن است در طول تاریخ فرهنگی هر سرز مین تغییر یابد و در این سیر سخن از خوب و بد بودن آنها نیست، بلکه نکته بنیادین، این عبارت است که:« تغییر ضرورتی است انکار ناپذیر»؛ اما وقتی سخن از مؤلفههای بنیادین فرهنگ میشود مانند نام و تاریخ یک سرز مین،هویت، زبان، میراث فرهنگی و هر مفهو می که در طول تاریخ به ما هویتی مشخص و البته تمایزی آشکار داده است، «دیگر ن می توانیم تغییر را مبنایی برای سیال بودن همه عناصر فرهنگی در نظر بگیریم» که اگر غیر از این باشد، پس در گذارهای مختلف تحولات اجتماعی و سیاسی، باید نام کشور و زبان را نیز تغییر دهیم!
برای روشن شدن موضوع از یک مصداق بهره میگیریم: « میراث فرهنگی»
میراث فرهنگی یکی از مؤلفههایی است که حتی با گذر زمان، تحولات اجتماعی و سیاسی، عرف و غیره، نمایانگر تاریخ و هویت مردم یک سرز مین است. عرصه ای که شوربختانه در بستر رسانههای جمعی و اجتماعی کمترین بها را دارد. چندی است که برنامه ای با عنوان « ایران بین» از شبکه نسیم تلویزیون پخش میشود. بگذریم از همه نقدها و کاستیها و رویکردهای مثبت یا منفی نسبت به تلویزیون؛ ولی اگر اینگونه برنامهها که مبنایی تاریخی، فرهنگی و هویتی دارد همواره از بستر رسانههای مختلف منتشر شود، مولفههای ثابت فرهنگ را برای همه ما نهادینه میکند. بزرگمرد آواز ایرانی، استاد علی جهاندار میگفت: «اگر نوای آسمانی نی استاد کسایی از در رسانههای مختلف مانند رادیو و تلویزیون ، روزانه پخش شود، گوش مخاطب ایرانی به موسیقی خوب ایرانی عادت میکند». هنری که یکی از مؤلفههای بنیادین، تعریف کننده و تمایز دهنده فرهنگ جامعه ما با سایر جوامع است. فرشبافی و خوشنویسی که سایههای کمرنگی از آنها نه فقط در میان نخبگان فرهنگی، بلکه به صورت کلی در متن جامعه پیداست و به هنرهایی مهجور و غریب در سرز مینی آشنا تبدیل شده اند نیز، نمونههای دیگری هستند.
از نکات مثبت برنامه «ایران بین»، نگاهی توصیفی- تحلیلی به مصادیق میراث فرهنگی بدون رنگ و لعابهای سیاسی و ایدئولوژیکی است. به طوری که هر فردی در هر کجای دنیا اگر ایرانی باشد میتواند با دیدن چنین برنامه ای تاریخ و فرهنگ خود را به یاد بیاورد. متاسفانه نمونههای بسیار ک می در این ز مینه وجود دارد.
یکی دیگر از نمونههای موفق معرفی میراث فرهنگی، بازسازی کاروانسراهای سنتی است که با المانهای مدرن امروزی ولی با حفظ مبانی ایرانی- اسلا می ما را به سیری تاریخی در فرهنگ ایران ز مین رهنمون میکند.
فرهنگسازی به واقع واژه ای مبهم است و ن می توانیم از طریق آن فرهنگی را که در آن پویایی، تحول زایی و تحول خواهی وجود دارد و سرشار از فراز و فرود است، دوباره بسازیم، آنچنانکه تا کنون نتوانسته ایم. به طور کلی، یافتن، حفظ و نهادینه کردن مؤلفههای بنیادین و ثابت برای هر فرهنگ که گذار و گذر تحولات و زمان بر آن تاثیر ن می گذارد، بیشتر از آن اه میت دارد که به دنبال «ساختن فرهنگ» باشیم. فرهنگ خود، انسان مداری و مردمداری را میسازد. فرهنگ خود زاینده است و آفرینشگر؛ حال مبنایی عام داشته باشد یا مبنایی خاص ؛ در هر حال هنر، زبان، میراث گذشتگان و تاریخ و افتخارات یک سرز مین در بستر فرهنگ نسل به نسل انتقال مییابد و با پدیدههای نوظهوری مانند: هوش مصنوعی، از میان برداشته شدن مرزهای ارتباطی ، متاورس و... تغییر ن می کند.
کوتاه اینکه، شایسته است به جای مطرح کردن واژه ای مبهم و نامشخص به نام فرهنگسازی، فرهنگ سرز مینمان را بر مبنای پایههای سترگ و ارزشمندش حفظ ،بازخوانی، بازنمایی و واکاوی کنیم.