آیا مجازات شلاق بازدارنده است؟
محمدعلی اخوت (حقوقدان) اخیرا دیده شد برخی هنرمندان و قلم بهدستان بخاطر رفتاری که انجام داده یا باید انجام میداده و نداده اند(فعل و ترک فعل) به مجازات شلاق محکوم شدهاندکه بازتاب مخالفت آمیزی را سبب شده است. در این یادداشت در دو قسمت به سابقه امر و اینکه آیا این مجازات بازدارنده میتواند باشد یاخیر پرداختهام. سابقه این مجازات در دوره معاصر به سه قانون قبل از انقلاب و دو قانون بعد از انقلاب بر میگردد: ۱- قبل از انقلاب به سه مورد مجازات تازیانه(شلاق) اشاره میشود یکی ماده ۲۷۳ مکرر قانون مجازات اسلامی سال۱۳۰۴ است که مربوط به ولگردانی است که از قبول شغلی که دولت برای آنها تعیین میکند؛ طفره می روند که از پنجاه تا دویست ضربه شلاق یا حبس تادیبی از یازده روز تا سه ماه مجازاتشان بود. قانونا هر بار بیش از پنجاه ضربه شلاق امکان اجرا نداشت.
دوم، قانون مجازات اشخاصی بود که مال غیر را تملک میکنند. مجازات یکسال حبس یا تا ۷۰ضربه شلاق مجازات در پی داشت. سوم، تبصره ماده ۱۷۳ قانون کیفر عمومی در مورد مجازات ایراد جرح با چاقو که پنجاه تا دویست ضربه شلاق و حبس را شامل میشد که تمام این موارد تحت تاثیر حذف مجازاتهای بدنی در حقوق کشورهای دیگر با تصویب قانون لغو مجازات شلاق مصوب۱۳۴۴/۶/۴ لغوشد.
۲- بعد از انقلاب نگرش اغلب فقیهان شیعی هر چند اختیار مجازات تعزیری را به قاضی واگذار میکردند تا مجازاتی که مصلحت بداند در نظر بگیرد، بخاطر جلوگیری از هرج و مرج ، به سمت مجازات شلاق گرایش داشتند. حاصل آنکه در قانون تعزیرات مصوب ۱۳۶۲/۵/۱۸ مجازات ۵۷ جرم شلاق یا حبس و شلاق یا جزای نقدی و شلاق تعیین شد از منظر فقهی آیت الله صانعی در کتاب” تعزیر ، انواع و ملحقات آن “ اصل را بر شلاق میداند تا اینکه قانونگذار جمهوری اسلامی با یک گام به عقب نهادن، تعداد آنهارا به ۳۱ مورد کاهش داد. بهنظر می رسد علت این عقب نشینی، بازدارنده نبودن مجازات شلاق بود. برای مثال مجازات فردی که یکبار سرقت انجام داده بود ۷۴ ضربه شلاق بود و بارعایت مقررات تعدد جرم کسی که صد بار مرتکب همین جرم شده بود همان ۷۴ ضربه را تحمل میکرد.
قسمت دوم: آیا مجازات شلاق باز دارنده است یعنی جلو ارتکاب مجدد جرم را می گیرد؟ همانگونه که اشاره شد درقریب به اتفاق کشورها بهلحاظ غیر انسانی بودن، این مجازات حذف شده است. با این حال اشاره به موارد زیر ضروری است:
1- دراصل ۳۸ قانون اساسی هر نوع شکنجه برای اخذ اقرار ممنوع شده است. معلوم است شلاق یکی از انواع شکنجه است .چگونه است که شلاق برای ارتکاب جرم شکنجه نیست، ولی برای اخذ اقرار شکنجه است. این تناقض را قانونگذار چگونه میخواهد حل کند؟
2- این مجازات در واقع مجازاتی خوار کننده (ترذیلی ) است که درمورد اکثر مردم ایجاد کینه و نفرت در برابر نظام میکند. چگونه یک هنرمند یا نویسنده ای را باشلاق مجازات میکنند؟ آیا اندیشه را میتوان به تازیانه بست! چنین فردی چگونه میتواند باخودش کنار بیاید و در این سرزمین بهکارش ادامه دهد؟ جزایی مخالف کرامت انسانی که مربوط به دوران بردهداری است و با اهداف مورد ادعای حکومت فرسنگها فاصله دارد.
2- در مورد تاثیر مجازات ، امروزه نگاه به گذشته را کنار گذاشته اند و تنبیه مرتکب سالهاست مورد چالش کیفر شناسان و جرم شناسان قرار گرفته است. نگاه به مجازات به اصلاح مجرم و آماده سازی او برای زندگی سالم درآینده است. نگاه تنبیهی موثر نیست. فرض کنید سارقی را یکبار شلاق زدید بارهای دیگر باتوجه به اصل هزینه و فایده این مجازات، نه تنها بازدارنده نیست بلکه تشویق کننده نیز هست.
4- با ایراد ضربه های شلاق برخی که توان جسمی ندارند ممکن است دچار بیماریهای جسمی مانند خونریزی و آسیب به کلیه ها سایر اندام داخلی و خارجی بدن شوند چه کسی پاسخگو خواهد بودآیا منظور از مجازات ، معلول کردن قانونی انسانهاست؟
۵- در مورد تنبه دیگران باید گفت همیشه اینطور نیست که شلاق زدن علنی یک فرد نسبت به دیگران باز دارنده باشد زیرا ارتکاب جرم، علتهای گوناگونی دارد و تاثیر آن نسبت به همه یکسان نیست اصولا مجازات علنی نمیتواند بازدارنده باشداستادی داشتم که میگفت زمانی در انگلستان، مجازات سرقت اعدام علنی بود، روزی درهمان مراسم، رندان جیب عده ای از تماشاچیان را خالی کردند! بنابر این بهتر است این مجازات هرچه زود تر از گردونه مجازاتها درحقوق کیفری ایران حذف شده ،بجای آن از مجازاتهای جایگزین حبس استفاده شود البته هم اکنون نیز برخی قاضیان فرهیخته با استفاده از تخفیف، تعلیق اجرای مجازات از این مجازات بنحوی فرار میکنند که رفتارقضائیشان قابل تقدیر است.