تحولینو و تصمیم عقلایی جبهه اصلاحات
مهدی دهقان نیری (فعال اصلاح طلب)پس از رد صلاحیتهای گسترده چهرههای شاخص اصلاحطلب و همچنین کافی نبودن تعداد نامزدهای اصلاحطلب برای تشکیل لیست راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات برای انتخابات مجلس پیش رو در مجمع عالی جبهه اصلاحات تصویب شد و قرار برعدم تشکیل لیست و معرفی کاندیدا شد . همچنین عدم ائتلاف با اعتدالیون ومیانهروها نیز دردستور کار قرار گرفت. طبق مصوبه مجمع و به گفته «جواد امام» سخنگوی جبهه اصلاحات اعلام هرگونه تصمیم جداگانه از ازسوی احزاب اصلاحطلب طبق اساسنامه ممنوع میباشد و احزاب طبق قانون موظف به اجرای آن هستند. البته باید این نکته را ذکر کنیم در بنددیگری از مصوبه به این نکته اشاره شده ،عدم تشکیل لیست به معنای عدم شرکت در انتخابات نیست وبه گفته «محمد سالاری» از اعضای جبهه اصلاحات این تصمیم به معنی عبور از صندوق رای نخواهد بود. اگر بخواهیم چرایی درست بودن این تصمیم وهمچنین عدم ائتلاف با میانه روها را تحلیل کنیم بادلایل متعدد قانع کنندهای روبرو میشویم. قبل از بررسی هدف راهبرد انتخاباتی اصلاحات ،عدم ائتلاف با اعتدالیون میتواند برگ زرینی باشد در چشم انداز آینده اصلاحات و اینکه اصلاحطلبانبه بازسازی جریان اصلاحات روی آورده و این بازسازی از رسیدن به قدرت به هرقیمتی ارزشمندتر میباشد. وقتی انتخابات مجلس در سال ۹۴ را مرور میکنیم که لیست ائتلاف اصلاحطلبانواعتدالیون به نام لیست امید در تهران همگی با آرای بالا به مجلس راه یافته و همچنین در استانهای دیگر نیز تعدادبالایی از نامزدها دراین لیست توانسته بودند کلید ورود به بهارستان را از آن خود کنند. اما اتفاقی که بعداز انتخابات افتاد تعداد بسیاری از نامزدها بعد از ورود به مجلس خودرا مستقل معرفی کرده و تعداد فراکسیون امید فقط به ۹۰ تن بسنده کرد. لیستی که به پشتوانه بدنه اجتماعی جریان اصلاحات وهمچنین با حمایت رهبران جریان اصلاحات سید محمد خاتمی و مرحوم حضرت آیتالله هاشمیرفسنجانی و سیدحسنخمینی توانست در انتخابات مجلس شورای اسلامی وهمچنین مجلس خبرگان پیروز شود و بیشترین تعداد آرا را در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی درانتخابات تهران مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی ومحمدرضا عارف کسب کرده بود. اما افرادی که پس از پیروزی درانتخابات خود را ازلیست امید جدا کرده ومستقل معرفی کرده اکثریت از طیف اصولگرایان میانهرو وهمچنین نزدیک به علیلاریجانی ریاست مجلس بوده و جریان اصلاحات به عنوان پشتوانه اصلی لیست نتوانست در تصمیمگیریهای مهم در مجلس قدرت لازم را داشته و تاثیر گذار باشد. از انتخاب رئیس مجلس تا تصمیمات مهم که نمونه آن گران شدن بنزین بود و فراکسیون امید با گران شدن بنزین مخالف بود اما به علت اشغال کرسیهای بیشتر توسط اصولگرایان نتوانستند مانع آن شوند. همچنین عدم کارایی برخی نمایندگان موجب شد تا جناح مخالف کاستیها را به گردن اصلاحطلبان بیندازند. درصورتی که اکثریت کرسیهای مجلس به دست اصولگرایان بوده و دراین بین کارکردگرایی مثبت ازسوی اصلاحطلبان شکل گرفته نشد. تجربهای که هرچند برای اصلاحطلبان بسیار گران تمام شد. اما دراین مدت که اصلاحطلبان به دور از قدرت بودهاند، توانسته تفکرات خود را نسبت به گذشته عوض کرده و به نظر میرسد اولین اصلاح درون جریان اصلاحات رقم خورده باشد و همچنین ازطرفی دیگر موجب شد اصلاحطلبان اعتبار و سرمایه دلسوزان کشور وملت را ازدرون جریان به راحتی خرج نکنند. افرادی مانند «سید محمد خاتمی» که توانست در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶و مجلس دهم تاثیر بسزایی درایجاد مشارکت حداکثری داشته باشد حتی ایشان با علم و آگاهی بر اینکه مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم نسبت به گذشته پایینتر است اعتبار و آبروی خودرا برای انتخاباتی پرشور ومشارکت بالا خرج کند. از سوی دیگر اتفاقات رخ داده اخیر توانست دودستگی به وجود آمده از داخل جریان را ازبین ببرد واصلاح طلبان توانستند به تصمیم مشترک جمعی برسند. گروهی با دیدگاه ائتلاف با اعتدالیون و گروهی دیگر با دیدگاه تشکیل لیست واحد اصلاحطلبان به دلیل تکرار نشدن اتفاقات گذشته که باتوجه به حضور نمایندگان احزاب در جبهه اصلاحات به نظر میرسد اتحاد نظر صورت گرفته باشد. قبلا «محمد باقر نوبخت» دبیر کل حزب اعتدال وتوسعه خبر مبنی بر تشکیل ائتلاف اعتدالیون با ۴ حزب اصلاحطلب را داده بود اما باتوجه به تصمیم جبهه اصلاحات و تمکین احزاب از جبهه این اتفاق دیگر صورت نخواهد گرفت مگر به مجوز جبهه اصلاحات ... اما اخیرا محمد باقر نوبخت در پاسخ به سوال دانشجویی مبنی بر ائتلاف ایشان با جریانات مختلف کشور این گونه پاسخ داده باتوجه به رویکرد حزب اعتدال وتوسعه با اصول گرایان میانه رو نیز ائتلاف خواهیم کرد.اما نکته حائز اهمیت و صحهای که بر تصمیم درست جبهه اصلاحات میگذارد، اینجاست که جبهه اصلاحات حافظ آبرو و اعتبار این جریان است ولو قدرت را ازدست داده باشد. و اینجا قدرت فدای آبروی جریان میشود نه این که آبروی جریان فدای قدرت شود. طبق مصوبه جبهه اصلاحات اصلاحطلبان نه تنها ائتلاف نکرده و از آن طرف نیز لیستی حتی از افراد بسیار محدود اصلاحطلب نیز تشکیل نخواهد شد. طبق صحبت با چهرههای شاخص جریان اصلاحات تعداد افراد تاییدصلاحیت شده اصلاحطلب درکل کشورآنقدر پایین بوده که اگر همه آنها لیست واحدی را تشکیل دهند به ۳۰ تن نخواهند رسید و این موضوع نه میتواند رقابت را ایجاد کند، نه عدالت در رقابت. وقتی راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان را مشاهده وبررسی میکنیم شاهد تحول جدیدی درسیاست ازسوی اصلاحطلبان میشویم. این تحول نشان از پدید آمدن سیاست جدید در احزاب ایران است؛ سیاستی که مردم و احزاب و یا یک جریان و مردم را به هم پیوسته میکند و موجب درهم تنیدگی بدون توجه ونگاه به قدرت است. نمونه آن در این راهبرد ذکرشده است. درصورتی که حکومت بتواند آشتی دوباره مردم با صندوق را صورت دهد حتی اگر کاندیدهای اصلاحطلب منتخب مردم نباشند بازهم به شرکت درانتخابات ناگزیر خواهند بود . بندی که مشارکت بالا و آشتی مردم با کشور برای جریان اصلاحات مهمتر از منافع حزبی است. همچنین کلید واژههای مهمی در راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان به چشم میخورد؛ حقوق ملت درقانون اساسی ، شکاف وآشتی ملت و حکومت، صیانت از قانون اساسی، مجلس به معنای واقعی خود ودارای قدرت، نارضایتیهای عموم از مشکلات اقتصادی اجتماعی ومحیط زیستی، ایجاد رقابت درانتخابات،حوادث سالهای گذشته، یکدستسازی حاکمین و غیره همه از موارد مهمی هستند که نشان میدهد اصلاحطلبان بهدور از شعارزدگی شده و با در نظر گرفتن و اولویت قراردادن جایگاه ملت و به واسطه آن آشتی دوباره و حمایت ملت از حکومت، آن حلقه گم شده را دوباره پیدا کردهاند. حلقهای که نه جایگاه حزبی بلکه مردم در راس آن قرار دارند تا ازآن طرف مردم و حکومت نیز به مانند گذشته حافظ مثابه همدیگر باشند .
درپایان اصلاحطلبان در طول دوران گذشته هیچ موقع منفعل نبوده بلکه به عنوان تنها جریان همیشه همراه در ادوار مختلف انتخابات و همچنین ایجاد شور انتخاباتی درصف مقدم بوده اما ناملایمتیهای صورت گرفته نه تنها جایگاه احزاب و از آن مهمتر انتخابات آزاد را زیر سوال میبرد بلکه موجب تضعیف قانون اساسی میشود. در ادامه عدم کنشگری موجب تبدیل جامعه کنشگر پراز شور و نشاط به یک جامعه منفعل و مرده و بی تحرک میشود.
امیدواریم درک ماهیت راهبرد جدید اصلاحطلبان صورت پذیرد و بتواند بر تصمیمات اشتباه وسیاست خطرناک فعلی تاثیر گذار باشد و باید به این باور رسید که عمل به نقدهای صورت گرفته ازسوی جریان موجب شکوفایی و حفظ منافع حکومت میشود و اصلاحطلبان به عنوان دلسوز و همراه نظام به دنبال حل مسائل هستند نه برچسب و عناوینی که رقبای سیاسی به ایشان میچسبانند. حتی درصورت هرگونه تغییری درسیاست کلی کشور باید اعتراف کرد تحول جدیدی در تفکر جریان اصلاحات روی داده است. این تحول میتواند بوی زندگی را برسیاست قهری ببخشد.