بن سلمان و چشم انداز پروژه نوسازی خاورمیانه
صلاحالدین هرسنی- بعد از انجام و اجرایی سازی اصلاحات اعلام شده توسط محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، او از ضرورت نوسازی خاورمیانه سخن میگوید و مدعی است که در پرتو اصلاحاتش، خاورمیانه و مشخصا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بزودی به قطب توسعه تبدیل خواهد شد. واقعی دانستن برنامههای بنسلمان در نوسازی جدید خاورمیانه و تبدیل شدنش به اروپا در آینده نزدیک، با ظرفیتهای این کشورها مرتبط است. برای نمونه عربستان در میان کشورهای جهان در ردیف 10 کشور ثروتمند جهان قرار دارد. اقتصاد کشور دیگر این منطقه یعنی امارات متحده عربی به گونهای است که از منظر تولید ناخالص داخلی 3 برابر نسبت به سالهای گذشته رشد کرده است.
اما بیتردید راز تبدیل شدن کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و مشخصا عربستان آنهم طبق انگارههای ادراکی- تحلیلی بنسلمان، در رانتیر بودن آنهاست. از منظر ادبیات اقتصادی، رانت به در آمدهایی گفته میشود که بدون زحمت و تلاش یدی و فکری به دست میآید و طبق نظریه اغلب نظریهپردازان دولت رانتیر، هر دولتی که بتواند 42 درصد یا بیشتر از کل درآمد خود را از رانت خارجی حاصل از صدور یک ماده زیرزمینی یعنی نفت به دست آورد، دولت رانتیر لقب میگیرد. واقعیت آن است که همه کشورهای حوزه خلیج فارس دارای منابع نفتی هستند و راهبردهای آنها در نشستهایی چون سازمان اوپک تعیین کننده است. البته صرف منحصر و محدود ساختن این کشورها و مشخصا عربستان تحت زعامت بنسلمان به رانتیریسم، همه دلایل ایجاد رنسانس در خاورمیانه طبق معیارهای رنسانس در اروپا نیست. به نظر میرسد هرگونه امید به ایجاد رنسانس به واسطه برنامههای اصلاحی محمد بنسلمان به نتایج اجرای پروژه اصلاحات او در عربستان آن هم از هنگامی که به ولیعهدی انتخاب شد، باز میگردد. واقعیت آن است که اصلاحات بنسلمان باعث ساختشکنی از برخی عادات، سنتها و بنیانهای غیر دموکراتیک در عربستان شده است. برای نمونه، اصلاحات مورد نظر بنسلمان باعث نقشیابی فزاینده زنان در حیطههای اجتماعی و فرهنگی شد. موسیقی این کشور که به واسطه قرائتهای خشن سلفی در محاق رفته بود، تحت اصلاحات بنسلمان از حاشیه به متن آمد. فضاهای گردشگری طبق استانداردهای جهانی برای استفاده شهروندان فراهم شد. احداث آسمانخراشها، شهرنشینی و سبک زندگی به شیوه اروپایی و عربی گسترس یافته و به واسطه افزایش نیروی متوسط جدید، عربستان قرار است که خود را آماده پذیرش پرنسیبها .وظواهر دموکراسی ببیند. از منظر سبک پوشش، برنامههای اصلاحی عربستان چالشهایی برای زنان ایجاد نکرد و مورد موافقت نیروهای اجتماعی قرار گرفت.
از منظر سیاسی نیز آنگونه که از برخی نشانگان در عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس پیداست، برنامههای نوسازی بنسلمان قرار است آداب کهنه و منسوخ انتخاب حکمرانی به روش موروثی را به کنار نهاده و روش انتخاباتی و صندوق رای را جایگزین آن سازد. ضمن آنکه بنسلمان با توجه به کنشها و الگوهای رفتاری خود به این نتیجه رسیده است که رانتیریسم عربستان برای او و سایر فرزندان و مقامات آل سعود قدرت فراطبقاتی ایجاد نکند و موجد استبداد و خودکامگی نشود. در شرایط حاضر به نظر میرسد که با توجه به عبور بنسلمان از اتهام ماجرای قتل خاشقچی و یا نادیده گرفته شدن آن توسط برخی متحدان او در دنیای غرب و تمایل زایدالوصفش به حضور در محافل بینالمللی به ویژه حضور در گروه 20، عزم بنسلمان را برای ایجاد رنسانس و مدرن ساختن عربستان و مجموعههای عربی طبق مدل رنسانس اروپایی فراهم کرده است.